به گزارش برنا؛ چرخش تقویم دوباره به بلندترین شب خود رسید تا از شبنشینی یلدا و طلوع خورشید نخستین روز دیماه، آغازی پرامید برای چلهنشینان میانه خزان و زمستان رقم بخورد. «یلدا»، این کلیدواژه باهم بودن و باهم شادزیستن، عمری به بلندای نام خود دارد و این یادگار ایرانیان باستان، حالا به یکی از خاصترین و دوستداشتنیترین میراث فرهنگی و تمدنی فرزندان این آبوخاک تبدیل شده است؛ جشنی که با صدای بلند، فرصت باهم بودن و غنیمت شمردن روزها و شبهای زودگذر عمر را فریاد میزند.
شاید همین اعتبار و اهمیت است که دو سال قبل، مسئولان را بر آن داشت تا دستی به آخرین روزهای پاییز سررسید ببرند و درکنار یادآوری یلدا، خاستگاه اصلی این شب طولانی را هم یادآوری کنند: «سیام آذر، روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان».
بههرحال امشب با همان یک دقیقه مازادش، فرصت بسیار خوبی برای مشق باهم بودن و باهم زیستن است؛ فرصتی برای شمردن جوجههای مهربانی و مهرورزی یکسالهمان که شاید آخر پاییز، بهانه خوبی برای آن باشد. این را که در این شب بلند، چه باید کرد و چگونه باید زیست، همهمان بهخوبی میدانیم، اما تکرار آداب این فرصت حضور بهویژه رسمورسوم مشهدیها برای این شب، نهتنها از حلاوت انارگونه آن چیزی کم نمیکند که خود روایتی شیرین در دل دارد.
درست است که دیگر حتی ردپایی از خانههای قدیمی که هندسهشان براساس عشق و مهربانی بنا شده بود وجود ندارد، ولی یلدا این توان را داراست که یاد گرمابخش آن خانهها با آن آدمهای دوستداشتنی قدیم را زیر هر سقفی زنده کند، پس کرسی ذهن را تیار کنیم که فرخنده شبی و مبارکسحری در پیش است.
مهمترین فلسفه طولانیترین شب سال، هم شاید همین باشد که از این نماد فرهنگی به نفع بودن درکنار خانواده و آنهایی که دوستشان داریم، بیش از پیش بهره ببریم؛ البته ناگفته نماند که دیدوبازدیدهای خانوادگی این روزها فقطوفقط به یک تا دو مناسبت نوروز و همین شب یلدا خلاصه میشود و سختیهای روزمره زندگی، بهویژه سنگینی بار اقتصادی خانوار برای خیلی از خانوادهها، این مجال باهم بودن را بیشتر از این مهیا نمیکند، با این حال میتوانیم با قدرشمردن این فرصت، صلهرحم و شبنشینی یلدایی را به تنهانشینی در خانه یا خوشنشینی بر کاناپه روبهروی برنامه یلدایی فلان شبکه، ترجیح دهیم.
اهمیت شب یلدا بهسبب تمرکزی که بر یک نقطه دیدوبازدید دارد، بیشتر از نوروز نباشد، کمتر نیست، پس خانواده و بزرگترهایمان را فراموش نکنیم و سفره سرخ شب چله را آنقدر سبز و وسیع، پهن کنیم که جا برای همهمان باشد.
شب یلدا در مشهد، فقط یک آیین کهن نیست؛ فرصتی است برای چیدن سفرهای با رنگوبوی محلی که هم یادآور سنتهای دیرینه باشد و هم طعمهای ناب خراسانی را به یاد بیاورد؛ سفرهای که در آن، هر خوراکی نهفقط یک خوردنی، که نمادی از مهر و همدلی است.
درکنار هندوانه سرخ و انارهای سرخ که حضورشان بر هر سفره یلدایی واجب است، مشهدیها رسم دارند آشهای محلی را نیز به خاطرهبازی این شب اضافه کنند. «آش رشته» یا «چغندر پخته» با عطر سبزیجات و ادویههای بومی، گرمایی میبخشد که سرمای زمستان را از یاد میبرد. خشکبار بومی خراسان، از کشمش سبز و توت خشک گرفته تا بادام و پسته، نهتنها سفره را رنگین میکند، بلکه یادآور دسترنج باغهای این دیار است.
شیرینیهای سنتی مانند «نانقندی» نیز جایگاه ویژهای دارند؛ طعمی ساده، اما پرخاطره که نسلها را بههم پیوند میدهد. نوشیدنیهای گرم همچون چای زعفرانی یا دمنوشهای گیاهی، تکمیلکننده این شبنشینیاند و دلها را بیش از پیش بههم نزدیک میکنند.
سفره یلدایی مشهدیها، ترکیبی از خوراکیهای ساده و اصیل است؛ بینیاز از تجمل، اما سرشار از معنا. این سفره یادآوری میکند که یلدا بیش از هر چیز، جشن باهم بودن است؛ جشنی که با طعم انار و عطر آش محلی، شیرینتر و ماندگارتر میشود.
{$sepehr_key_9861}
اما یلدای ایرانیان بهجز اینها، کارکردهای دیگری هم دارد؛ این رویداد فرصتی است برای پیوند دوباره با هنر و ادبیات، با شعرها و نغمههایی که قرنهاست گرمای این شب را افزون کردهاند. در خانههای قدیمی، شاهنامهخوانی رسم دیرینهای بود. بزرگترها، داستانهای رستم و سهراب یا نبردهای پهلوانان را روایت میکردند و کودکان با شگفتی گوش میسپردند. این سنت هنوز هم در بسیاری از خانوادهها بهویژه درمیان خراسانیها و مشهدیهای قدیمی، زنده است و شاهنامه فردوسی همچنان چراغی است که تاریکی شب را روشن میکند.
دیوان حافظ هم که نیاز به گفتن ندارد و دارای جایگاه ویژه خود است؛ فال گرفتن در شب یلدا نهتنها سرگرمی، بلکه نوعی گفتوگو با شعر و اندیشه است. هر غزل حافظ، با رمزورازهایش، امید و آرامش را به دلها مینشاند. درکنار حافظ، اشعار زمستانی اخوانثالث نیز یادآور سرمایی است که با گرمای جمع خانواده، معنا مییابد؛ شعری که زمستان را به نماد ایستادگی و امید بدل میکند.
موسیقی سنتی ایرانی نیز بخشی جدانشدنی از شب یلداست. نوای سهتار یا تار، همراه با آوازهای قدیمی، فضایی میآفریند که دلها را بههم نزدیکتر میکند. در مشهد و خراسان، اجرای مقامهای محلی و نغمههای سنتی، حالوهوای خاصی به این شب میبخشد؛ نغمههایی که از دل تاریخ برآمدهاند و هنوز هم جان تازهای به محافل یلدایی میدهند.
یلدا، این شب بلند و پرخاطره، اگرچه ریشه در آیینهای کهن دارد، امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند پیوند با نسل جدید است؛ نسلی که با دنیای مدرن و شبکههای اجتماعی بزرگ شده است و گاه فاصلهای با سنتهای دیرینه احساس میکند. راهکار اصلی برای زنده نگهداشتن این میراث، ترکیب هوشمندانه آیینهای قدیمی با سرگرمیهای امروزی است تا جوانان نهتنها تماشاگر، بلکه بازیگر اصلی این جشن باشند.
میتوان شاهنامهخوانی یا فال حافظ را با بازیهای گروهی و سرگرمیهای خانوادگی همراه کرد؛ مثلا مسابقه خواندن شعر یا قصهگویی بزرگترها که جوانترها را هم همراه کند. عکسهای خانوادگی درکنار سفره یلدایی، اگر در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شوند، نهتنها خاطرهای ماندگار میسازند، بلکه سنتی دیرینه را به زبان امروز روایت میکنند، حتی میتوان سفرههای ساده و محلی را به چالشهای مجازی تبدیل کرد؛ فرصتی برای نشان دادن زیباییهای فرهنگ ایرانی در فضای جهانی.
نسل جدید، بیش از هر چیز به تجربه جمعی و لحظههای ناب نیاز دارد. اگر یلدا بتواند این نیاز را پاسخ دهد، آدابورسومش نهتنها فراموش نخواهد شد، بلکه با رنگوبویی تازه ادامه خواهد یافت، پس بیاییم یلدا را پلی کنیم میان گذشته و آینده؛ جشنی که در آن، سنت و مدرنیته دستدردست هم، این شب بلند را کوتاه و شیرین میسازند.
فضای مجازی همان اندازه که خوب است و زندگی این روزهایمان را راحت کرده، به یکی از «بازدید خرابکنترین»های یک دهه اخیر، تبدیل شده است. بدون تعارف، اگر میخواهید روحتان به چلهنشینیهای گذشته و روزهای خوش بچگی تان پرواز کند، همین یک شب یلدایی، گوشی تلفنهمراهتان را برای چندساعتی ببوسید و بگذارید کنار.
مطمئن باشید با این حجم از اخبار منفی و عجیبوغریب که این روزها از اینطرف و آنطرف در شبکههای اجتماعی مخابره میشود، متاع چندان ارزشمندی پیدا نمیشود که گرانبهاتر از فرصت طلایی دورهمی شب چله باشد.
اصلا یک آدم در طول عمرش، چندبار چنین شبی را میخواهد تجربه کند که وقتش را به مجاز بگذراند؟ البته استفاده از فناوریهای نوین برای ثبت دقیقهبهدقیقه این شب بهیادماندهی و همچنین ارتباط گرفتن با عزیزانی که به هردلیل نتوانستهاند خودشان را به سفره یلدایی خانواده برسانند، بهشدت توصیه میشود.
با این نگاه، گاهی دنیای مجازی، راهی برای حقیقیتر شدن زندگیهای امروزی و احیای برخی سنتهای دوستداشتنی هم خواهد شد. ازسوی دیگر، استفاده مناسب از این تجهیزات، میتواند به آرشیوی خاطرهانگیز برای یادآوری گذشته منتج شود؛ یک بایگانی غیرراکد که خود میتواند به هر مناسبت، میداندار بسیاری از شادیها و «یادشبهخیرگفتنها» باشد.
شب یلدا، این یادگار کهن و میراث ماندگار ایرانیان، بیش از آنکه به رنگولعاب سفرهها وابسته باشد، به گرمای دلها و صمیمیت نگاهها معنا مییابد. فلسفه این شب بلند، گردهم آمدن خانوادهها و دوستان است تا درکنار هم، تاریکی را با نور مهربانی روشن کنند. اما گاهی تجملگرایی و چشموهمچشمی، سایهای سنگین بر این آیین میاندازد و اصل ماجرا را از یادها میبرد.
یلدا نهتنها قرار نیست مسابقهای برای پرزرقوبرقترین سفرهها باشد که باید یادآور سادهترین شادیها باشد. هندوانهای سرخ، اناری دانهدانه، آجیلی مختصر و لبخندی از ته دل، کافی است تا این شب را به یکی از شبهای بهیادماندنی زندگیمان تبدیل کند. تجملگرایی نهتنها بار اقتصادی سنگینی بر دوش خانوادهها میگذارد، بلکه روح همدلی را نیز به حاشیه میراند. چهبسا خانوادههایی که بهسبب فشارهای مالی، از برگزاری همین دورهمی ساده محروم میمانند، فقط به این دلیل که تصور میکنند باید سفرهای پرهزینه و پرزرقوبرق پهن کنند.
یلدا، فرصتی است برای بازگشت به اصل؛ برای یادآوری اینکه شادی، درکنار هم بودن است، نه در تعداد ظرفهای رنگین یا خوراکیهای کمیاب. اگر فلسفه این شب را درست دریابیم، خواهیم دید که ارزش آن در قصهگویی بزرگترها، در فال حافظ گرفتنها، در خندههای کودکانه و در گرمای کرسیهای قدیمی، نهفته است.
یلدا تنها جشن گردهمایی و شادی نیست؛ فرصتی است برای تمرین همدلی اجتماعی و یادآوری اینکه گرمای این شب بلند، زمانی کامل میشود که دلهای بیشتری را روشن کند. درکنار سفرههایی که رنگین از اصالت است و قصههای شیرین، میتوانیم سهمی از مهربانی خود را به کسانی برسانیم که شاید در سکوت و تنهایی، چشمانتظار دستی یاریگر هستند.
یکی از جلوههای زیبای یلدا، تهیه و رساندن بستههای یلدایی به خانوادههای نیازمند است؛ بستههایی ساده، اما پر از عشق، شامل انار، هندوانه، آجیل یا حتی غذای گرم. این کار نهتنها سفرهای را رنگین میکند، بلکه امیدی تازه در دلها مینشاند. سالمندان تنها نیز در این شب، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند توجهاند؛ دیداری کوتاه، گفتوگویی صمیمی یا حتی دعوت به سفرهای خانوادگی، میتواند سرمای زمستان را از دلشان بزداید.
همدلی اجتماعی در یلدا، میتواند شکلهای دیگری هم داشته باشد؛ از برگزاری شبنشینیهای کوچک در محلات گرفته تا جمعآوری کمکهای مردمی برای کودکان بیسرپرست. حتی در فضای مجازی، میتوان با راهاندازی پویشهای یلدایی، دیگران را نیز به مشارکت در کارهای خیر دعوت کرد.
یلدا، اگرچه یادگار ایرانیان باستان است، معنای امروزینش در همین همدلیهاست؛ در اینکه شادی خود را با دیگران تقسیم کنیم و شب بلند را برای همه کوتاهتر و روشنتر سازیم. این است راز ماندگاری یلدا؛ جشنی که با مهر و بخشش، به حقیقتی جاودانه بدل میشود.
همچنین این مناسبت، فرصتی است برای بازاندیشی در سبک زندگی امروزمان. همانطور که گردهمآمدن خانوادهها و دوستان، فلسفه اصلی این شب است، میتوانیم آن را به مجالی برای تمرین مسئولیت اجتماعی و پاسداشت محیطزیست نیز بدل کنیم.
در روزگاری که مصرف بیرویه پلاستیک، زمین و آبوهوایمان را تهدید میکند، سفره یلدایی میتواند نمادی از انتخابهای سبز باشد. کافی است بهجای بستهبندیهای پلاستیکی و ظروف یکبارمصرف، از سینیهای چوبی، کاسههای سفالی یا ظروف فلزی قدیمی استفاده کنیم؛ همانها که یادآور خانههای پرمهر گذشتهاند. هندوانه و انار، اگر بیواسطه و بدون پوششهای پلاستیکی بر سفره بنشینند، نهتنها طعم طبیعیتری دارند، بلکه باری از دوش طبیعت نیز برمیدارند.
مسئولیت اجتماعی در یلدا، یعنی شادی خود را با زمین تقسیم کنیم؛ یعنی به کودکانمان بیاموزیم که زیبایی سفره در رنگ میوهها و خندههاست، نه در بستهبندیهای رنگووارنگ. حتی میتوان دورهمیهای یلدایی را به فرصتی برای گفتوگو درباره محیطزیست بدل کرد؛ قصههایی از درختان، رودخانهها و پرندگان که نسلها را بههم پیوند میدهد.
یلدا با رویکرد سبز، یادآور این حقیقت است که سنتها، تنها زمانی ماندگار میشوند که با نیازهای امروز هماهنگ باشند. اگر بتوانیم شب چله را با کمترین مصرف پلاستیک و بیشترین همدلی برگزار کنیم، نهتنها میراث فرهنگیمان را پاس داشتهایم، بلکه سهمی کوچک در نجات زمین نیز ادا کردهایم.
یلدا، شبی کهن و پررمزوراز، تنها یادآور قصهها و انارهای سرخ نیست؛ فرصتی است برای اندیشیدن به آیندهای که در گرو منابع حیاتی زمین است. امروز، کمبود آب و مصرف بیرویه انرژی، به بزرگترین چالشهای زندگی ما تبدیل شدهاند؛ چالشهایی که اگر جدی گرفته نشوند، شادیهای یلدایی فردا را به خاطرهای دور بدل خواهند کرد.
آری؛ سفره شب چله میتواند نمادی از مسئولیتپذیری باشد؛ بهجای اسراف در خوراکیها یا روشن کردن چراغهای بیشمار، میتوانیم با انتخابهای ساده، اما هوشمندانه، سهمی در حفظ منابع داشته باشیم. خاموش کردن وسایل غیرضروری و پرهیز از شستوشوی بیرویه ظروف، نمونههایی کوچک، اما اثرگذار در این مسیر هستند.
این روزها کمبود آب، زخمی است که بسیاری از شهرها و روستاهای ایران با آن دستبهگریباناند. سفره یلدایی اگر با احترام به این سرمایه حیاتی، گسترده شود، معنای دیگری خواهد داشت.
به معنای دیگر یلدا فرصتی است برای بازخوانی رابطهمان با زمین. همانطور که شاهنامه و حافظ در این شب روایتگر خرد و امید بودهاند، امروز میتوانیم داستان رودخانههای خشکیده و انرژیهای پاک را نیز روایت کنیم؛ قصههایی که نسل جدید را به مسئولیتپذیری فرامیخوانند.
هرچند این شب همیشه بهانهای برای روشن کردن چراغها و گرم کردن دلها بوده است، اما امروز بیش از هر زمان دیگر باید به یاد بیاوریم که روشنایی واقعی از صرفهجویی و خرد جمعی میآید. در بلندترین شب سال، میتوانیم بهجای مصرف بیرویه آب و برق و گاز، دورهم جمع شویم و گرما را از گفتوگو و خندهها بگیریم.
آخرین شب پاییز، همیشه با سفرهای رنگین از میوهها، آجیل و شیرینیهای سنتی همراه بوده است. اما در روزگار امروز، دغدغه اصلی بسیاری از خانوادهها، نهفقط چیدن سفره، بلکه مدیریت هزینههاست. در شرایط اقتصادی کنونی، خرید یلدایی از فروشگاههایی که قیمتهای مناسبتری دارند، میتواند راهکاری هوشمندانه برای حفظ سنتها و کاهش فشار مالی باشد.
فروشگاههای محلی هر شهر، بهویژه بازارهای سنتی و سوپرمارکتهای کوچک، اغلب محصولات تازه و با قیمت منصفانهتری عرضه میکنند. خرید از این مراکز نهتنها بهصرفهتر است، بلکه به رونق کسبوکارهای کوچک و حمایت از تولیدکنندگان داخلی، بهویژه زنان سرپرست خانوار، نیز کمک میکند. بسیاری از این فروشگاهها در روزهای منتهی به یلدا، تخفیفهای ویژهای ارائه میدهند؛ از هندوانه و انار گرفته تا آجیل و شیرینیهای محلی.
خانوادهها میتوانند با برنامهریزی دقیق، فهرست خرید خود را مشخص کرده، از فروشگاههای نزدیک محل زندگیشان، تهیه کنند. این کار علاوهبر صرفهجویی در هزینهها، سبب کاهش رفتوآمدهای غیرضروری و صرفهجویی در زمان و انرژی نیز میشود. اگر بتوانیم با خرید هوشمندانه و مسئولانه، سفرهای ساده، اما پرمهر بچینیم، نه تنها سنتها را زنده نگه داشتهایم، بلکه به اقتصاد محلی و محیطزیست نیز یاری رساندهایم. شادی یلدا در گرمای دلهاست، نه در هزینههای سنگین و گزاف.