از مصونیت تا حریم؛ جست و جوی معنای گمشده حجاب در ایران

 "هلیا اقدامی"  پژوهشگر حوزه زن و خانواده وکارشناس گروه سبک زندگی مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، در یادداشتی نوشت: حجاب در ایران نه صرفاً یک پوشش فردی، بلکه پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی‌ست که معنا و کارکرد آن در گذر تاریخ دگرگون شده است. مفهوم حجاب در دوره‌های مختلف، بازتابی از فهم جامعه از رابطه زن، مرد و قدرت اجتماعی بوده است.

در دوران صفویه و قاجار، حجاب در معنای اجتماعی خود تا حد زیادی با ایده‌ی «پرده‌نشینی» و «مصونیت» پیوند خورده بود. زن «مصون» کسی بود که در حیطه‌ی خصوصی، در پشت در‌های بسته خانه باقی می‌ماند تا از نگاه و میل مردان در امان بماند. این نگاه، ضمن آنکه ظاهراً هدفش حفاظت از زن بود، در واقع بر محور کنترل بدن و به نوعی عدم حضور اجتماعی او شکل می‌گرفت.

در این الگو، *مسئولیت انحراف مرد نه بر مرد، بلکه بر زن تحمیل می‌شد*؛ بنابراین غیبت زن از عرصه‌ی عمومی به نوعی ابزار حفظ نظم اخلاقی جامعه تلقی می‌شد.

پیوند فهم سنتی حجاب با مصونیت تداعی نوعی مردهراسی نهفته است، * این مفهوم یادآور جامعه‌ای است که ازمیل مرد نگران است، مرد را جنسی غیرقابل کنترل و ترسناک نشان می‌دهد و برای همین زن را حذف می‌کند تا مرد را مهار کند. *

اما در منطق اسلام، حجاب نه ابزاری برای انزوا و محدودیت حضور زن، بلکه بخشی از نظام اخلاقی جامعه است که هدفش تعادل ارتباط اجتماعی میان زن و مرد می‌باشد. *حجاب در این معنا به معنای «حریم» است، نه حصار. *

زن در این نگاه، عضوی فعال از جامعه است و پوشش او نه برای پنهان کردن بدن، بلکه برای آشکار کردن شخصیت انسانی و منزلت اجتماعی‌اش تشریع شده است.

مفهومی دو طرفه که هر دو جنس را موظف به حفظ اجتماع اخلاق مدار می‌پندارد، همان طور که می‌دانید قرآن مردان را هم به کنترل نگاه و حفظ عفاف فراخوانده است. *پس، برخلاف برداشت تاریخی از مصونیت که زن را عامل انحراف مرد می‌دانست، در مفهوم دینی، مسئولیت اخلاقی میان دو جنس تقسیم شده است. *

حال در جامعه ایران امروز، حجاب به عرصه‌ای از کشمکش میان ارزش، هویت و سیاست تبدیل شده است. با تغییر الگو‌های زیست شهری، پیشرفت و افزایش مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی، معنا و کارکرد حجاب نیز چندوجهی شده است.

برای بخشی از جامعه، حجاب هنوز نشانه‌ای از دینداری، هویت فرهنگی و تمایز اجتماعی است؛ اما برای بخشی دیگر، نماد محدودیت و کنترل سیاسی تلقی می‌شود. در این میان، «مفهوم اجتماعی حجاب» بیش از آنکه فقط به پوشش زنان مربوط باشد، به چگونگی تعریف جامعه از آزادی، اخلاق و کرامت انسانی گره خورده است.

حجاب اگر در چارچوب فرهنگ «حریم» فهم شود، می‌تواند عامل همزیستی و حفظ کرامت در روابط اجتماعی باشد؛ اما اگر همچنان در قالب «مصونیت» و «کنترل» تعبیر شود، به ابزاری برای حذف اجتماعی زنان و تعمیق شکاف‌های فرهنگی بدل می‌شود؛ بنابراین تحلیل تاریخی و دینی نشان می‌دهد که تحول در فهم اجتماعی حجاب، از مصونیت تا حریم، در واقع تحول در نگرش جامعه نسبت به زن و رابطه‌ی او با فضای عمومی است. آینده‌ی اجتماعی حجاب در ایران، احتمالاً نه در بازگشت به پرده‌نشینی تاریخی و نه در حذف کامل نماد‌های دینی، بلکه در یافتن تعادلی میان آزادی، کرامت و اخلاق اجتماعی شکل خواهد گرفت.

انتهای پیام/