وقتی «نه» گفتن هزینه دارد/ آزمون عقلانیت مدیریتی دنیامالی در مازندران

به گزارش برنا، آنچه در سفر اخیر وزیر ورزش و جوانان به مازندران رخ داد، بیش از آن‌که یک «حاشیه محلی» باشد، صحنه‌ای روشن از تقابل دو رویکرد در اداره ورزش کشور را به نمایش گذاشت؛ تقابلی میان سیاست‌گذاری مبتنی بر عقلانیت و انباشت تجربه‌های شکست‌خورده، با اصرار‌های مقطعی و نمایشی که سال‌هاست ریشه بسیاری از مشکلات ساختاری ورزش ایران بوده‌اند.

احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان دیگر در نقطه آزمون و خطا نیست. او با آگاهی از میراثی سنگین شامل هزاران پروژه نیمه‌تمام، بدهی‌های انباشته و زیرساخت‌هایی که سال‌ها میان وعده و افتتاح معلق مانده‌اند، از همان ابتدا یک خط قرمز روشن ترسیم کرد، اینکه زدن کلنگ جدید بدون اتمام کار‌های قدیمی، ممنوع. خط قرمزی که حالا در میدان عمل، هزینه هم دارد، هزینه‌ای به نام نه گفتن.

اصرار یک نماینده مجلس برای کلنگ‌زنی کمپ کشتی آمل، دقیقاً در همین نقطه معنا پیدا می‌کند. مطالبه‌ای که در ظاهر رنگ و بوی حمایت از ورزش بومی دارد، اما در بطن خود، تداوم همان چرخه معیوبی است که پروژه‌ها را از روز اول، نیمه‌تمام متولد می‌کند. تفاوت دنیامالی با بسیاری از مدیران پیشین، نه در شعار که در امتناع از بازی در زمین آشناست؛ زمینی که در آن یک کلنگ، چند عکس و چند تیتر محلی جای برنامه، منابع و پاسخ‌گویی را می‌گیرد.

وزیر ورزش و جوانان می‌توانست آسان‌ترین مسیر را انتخاب کند. می‌توانست در برابر دوربین‌ها لبخند بزند، کلنگ را زمین بزند و بار مسئولیت را به آینده‌ای نامعلوم بسپارد، همان آینده‌ای که معمولاً هیچ‌گاه از راه نمی‌رسد، اما ایستادن روی تصمیم خود آن هم در برابر فشار سیاسی و رسانه‌ای، نشانه مدیریتی است که می‌خواهد قاعده بازی را عوض کند.

رفتار نماینده معترض نیز، خود گویای واقعیتی آشناست، واقعیتی که فقط گلایه مقابل دوربین را انجام می‌دهد. این رفتار بیش از آن‌که نشانه اختلافی جدی باشد، بازتاب همان منطق مصرف داخلی اعتراض است؛ اعتراضی برای ثبت در حافظه محلی، نه برای اصلاح سیاست ملی.

اصل ماجرا دقیقاً همین‌جاست، اگر پروژه‌ای بدون پشتوانه مالی و برنامه اجرایی کلنگ بخورد، هزینه‌اش نه بر دوش نماینده که بر دوش دولت، وزارتخانه و مردم خواهد بود.

دنیامالی در مازندران یک پیام روشن به بدنه ورزش و سیاست مخابره کرد، اینکه دوران کار‌های نمایشی، اگرچه محبوب، اما تمام‌شدنی است. تمرکز بر تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام شاید فاقد هیجان لحظه‌ای باشد، اما تنها راه بازگرداندن اعتبار مدیریتی به ورزش کشور است. همان اعتباری که سال‌ها زیر آوار پروژه‌های ناتمام مدفون شده و همچنین تاکید دولت نیز است.

در نهایت این ماجرا را باید فراتر از یک اختلاف محلی دید. این یک آزمون جدی برای اصلاح رویه‌ای ریشه‌دار است، آزمونی که فعلاً وزیر ورزش ترجیح داده هزینه‌اش را بپردازد. اگر این ایستادگی تداوم یابد، شاید برای نخستین‌بار «نه گفتن» در ورزش ایران، به‌عنوان یک فضیلت مدیریتی به رسمیت شناخته شود، نه یک ضعف سیاسی.

انتهای پیام