روز اعتدال، تدبیری زیبا برای کاشتن بذر امید در ضمیر اندیشه ها بود

خبرگزاری برنا- ایلام؛ 24 خرداد را باید یک روز تاریخی در تقویم این ملت سرافراز قلمداد کرد که یکی از زیباترین پیامهای قرن حاضر را به نام خود ثبت کردند. در این برهه از زمان که شاهد افراطیترین نوع حرکات بشر امروزی هستیم اهتزاز پرچم اعتدالگرایی در دل خاورمیانه ناآرام خود میتواند نقطه عطف دیگری برای ملت آزاد اندیش ایران در طول تاریخ باشد.

 پرواضح است تنها راه درمان درد افراطیگری در این کره خاکی چیزی جز اعتدال نیست و ارائه این نسخه شفابخش از سوی ایرانیان نیک اندیش برگ زرین دیگری بر خردورزی مردمان سترگ این سرزمین اضافه کرد. با این حال اعتدال را بایست پاسخی به نیاز زمانه قلمداد کرد که فصل نوین اعتدالگرایی را دهه چهارم انقلاب اسلامی را رقم زد. بنابراین 24 خرداد را باید روز اعتدال در کشور نام گذاشت. روز اعتدال میتواند روزی آکنده از صلح و دوستی و عاری از خشونت و افراطیگری باشد. روز اعتدال میتواند روز باتدبیرکردن لحظهها برای بارور کردن امید در دلها باشد.

روز اعتدال میتواند روز طلب اصلاح از افراط و تفریطها و رسیدن به اصل و طبیعت زندگی باشد. و روز اعتدال تدبیری زیبا برای کاشتن بذر امید در ضمیر اندیشهها بود. این مقدمه را گفتیم تا به اصل موضوع برسیم که فاتحان این سمفونی زیبا در این برهه از زمان چه کسانی بودند؟ بعد از گذشت دوسال از پیروزی دولت تدبیر و امید امروز نظر فاتحان 24 خرداد در ارتباط با عملکرد دولت تدبیر و امید چیست؟ اگر بخواهیم بصورت کلی این موضوع را بررسی کنیم بایست بطور شفاف و واضح اشاره کرد که فاتحان واقعی 24 خرداد مردم فرهیخته و خردمند ایران اسلامی بودند.

 مردمی که با لبیک گفتن به ندای رهبر معظم انقلاب اسلامی و حضور حماسهوار خود در پای صندوقهای رأی حماسه ماندگار سیاسی را رقم زدند. مردمی که جذب نوای دلنشین اعتدال شدند تا محملی برای بهتر زیستنها پیدا کنند. اگرچه پارامترهای مختلفی در پیروزی دکترحسن روحانی تاثیرگذار بودند اما در اینجا میخواهیم به یکی از این عوامل که علیرغم تلاش گسترده و تأثیرگذار خود کمتر مورد توجه قرار گرفته، اشاره بکنیم. ستادهای تبلیغاتی دکترحسن روحانی را باید سربازان فداکار و سربلند قبل از ظفر دولت تدبیر و امید قلمداد کرد. همان کسانی که با دستان خالی اما با ایمانی راسخ شجاعانه ضمن شفافسازی عقاید خود، برنامههای دکترحسن روحانی را صادقانه نشر و تبلیغ کردند. در نظام مردمسالار ما انتخابات مهمترین ابزار مردمسالاری محسوب میشود و از آنجایی که در کشور ساختار حزبی توسعه یافته آنچنانی وجود ندارد ستادهای انتخاباتی معمولا این خلاء را پوشش میدهند تا از آن بعنوان راهی برای پیگیری مطالبات و خواستههای مردمی استفاده شود.

 از این رو ستادهای تبلیغاتی دکتر حسن روحانی  را باید شریک برنامهها و شعارهای ایشان دانست چرا که این ستادها به سهم خود در مشارکت گسترده مردم برای حضور در انتخابات و انتخاب گفتمان اعتدالگرایی تأثیرگذار بودهاند. با این حال باید نیروهای ستادی را از تأثیرگذاران اصلی فاتحان قبل از ظفر نامید که در رقابتهای سخت و نفسگیر انتخابات یار و یاور اصلی برنامهها و شعارهای نامزد اعتدالگرای انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری بودهاند. هرچند که گروهی از این افراد که در رأس هرم ستادهای انتخاباتی در تهران بودند اغلب مورد توجه قرار گرفتند و در مناسب مختلف مشغول خدمت شدند اما نیروهای ستادهای انتخاباتی در سطح استانها و شهرستانها اغلب به دست فراموشی سپرده شدند و کمتر به خواستهها و مطالبات آنها توجه شد. این در حالی است که اثرگذاری این عزیزان که حلقه ارتباطی واقعی بین مردم و نامزد انتخابات آن دوره بودند نه تنها کمتر از مسوولان ستادی مرکزنشین نبود بلکه بیشتر هم بود. اگرچه اختلاف 13 میلیون رأی با نفر دوم این دور از انتخابات خود نشان از اعتماد  قاطع مردم به برنامهها و شعارهای دکترحسن روحانی داشت اما باید یادآور شد که در این میان ستادهای تبلیغاتی به سهم خود تأثیری معنیدار بر پیروزی نامزد اعتدالگرا داشتند. چراکه دکترحسن روحانی در این انتخابات با کسب ۱۸ میلیون و ۶۱۳ هزار و ۳۲۹ رای و با 50/71 حائز اکثریت مطلق آرا شدند که این میزان آرا بالاتر از میانگین از بعد کمی قابل تامل بود. به عبارتی اگر تنها همان مقدار اندک رای که باعث پیروزی دکترحسن روحانی در همان دور اول شد را به حساب ستادهای انتخاباتی ایشان بگذاریم باید اذعان کرد ستادها نقشی تعیین کننده در پیروزی دولت تدبیر و امید داشتهاند. از این رو شاید بد نباشد که دولتمردان از حال و روز یاران وفادار قبل از ظفر اطلاع داشته باشند همانهایی که حداقل یک گام جلوتر از شنبهایهایی بودهاند که بعد از پیروزی دولت سعی داشتند جای یاران واقعی دولت را بگیرند.

 آنچه که در ظاهر مشاهده میشود این است که دولت تدبیر و امید در گزینش نیروی انسانی خصوصاً در رده مدیران میانی و پایهای همچون مدیران ارشد خود به خوبی عمل نکرده است و از آنجا که این گروه از مدیران ارتباط مستقیمی با مردم دارند شاید نتوانند بازخوردهای دولت به مردم و مردم به دولت را به وضوح و در اسرع وقت مبادله کنند. البته غلظت این موضوع را میتوان در حوزه وزارت کشور دید آنجایی که دولت گذشته تلاش گستردهای برای کادرسازی همراهان خود در این حوزه به راه انداخته بود تا خلاء نیروی انسانی در این حوزه را با هواداران دو آتشه خود پر کند و از طرفی بتواند از افرادی استفاده کند که تعهد بیشتری به اجرای برنامههای دولت وقت داشته باشند و از طرف دیگر بتواند به نوعی دولتهای آتی را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد تا ناچاراً از همین نیروهای کادر سازی شده استفاده نماید. اما در این میان آنچه که باعث تعجب همگان شده یکی بها دادن دولت به همان نیروهای کادرسازی شده دولت گذشته و دیگری کم توجهی دولت به هواداران خود در استفاده از افراد شایسته و متقاضی حضور در حوزه تأثیرگذاری چون وزارت کشور است. در این راستا دولت تدبیر و امید با بخشنامههای سفت و سخت خود راه ورود علاقهمندان و هواداران دولت را در سپهر سیاست کشور بسیار سخت کرد تا عملاً مجبور به استفاده از همان نیروهای کادرسازی شده دولت گذشته شود! درحالیکه حلقه مدیریتی دولت گذشته (دو نفر از معاونین ریس جمهور وقت و رییس مبارزه با مواد مخدر آن) در بازداشت به سر میبرند و هر روز پرده از فسادهای میلیاردی برخی از یاران نزدیک آن دولت برداشته میشود چگونه میتوان علیرغم «نه» مردم در 24 خرداد به این نوع مدیریت باز شاهد تصمیمات خلقالساعه آنها شد! موضوع دیگری که شاید از دید هواداران دولت تدبیر و امید قابل تامل باشد ضعف رسانهای دولت است که از نشانههای آن میتوان به کم توجهی دولتمردان به انتقادهای سازنده هواداران خود اشاره کرد. ازطرفی گاها مشاهده میشود که برخی از دولتمردان و یا مدیران دولتی توان دفاع از عملکرد دولت خویش را ندارند و این خود میتواند یکی از نشانههای عدم تعهد برخی از مدیران به راه و روش دولت یازدهم باشد.

سوال دیگر هواداران در ارتباط با دخالتهای برخی نمایندگان در برخی انتصابات دولتی در حوزههای مختلف است. نمایندهای که اصلیترین وظیفه او قانونگذاری و نظارت بر قانون است اگر بخواهد در انتصابات دولتی دخالت بکند از یک جهت از حیطه نظارت خارج میشود و از جهتی دیگر در این فرایند بده بستانی منافع عمومی نادیده گرفته خواهد شد. گاهی اوقات مشاهده میشود برای درامان ماندن برخی از وزرا آنها به مدیران خود پیشنهاد میکنند که با نمایندگان تعامل ویژهای داشته باشند البته مشورت مدیران با نمایندگان حتی درخصوص انتصابات شاید اشکالی نداشته باشد اما اگر این تعامل معنای خود را از دست بدهد و آنان بخواهند در انتصابات دولتی در هر ردهای دخالت کنند هر دو مرتکب خلاف خواهند شد. با این همه پیشنهاد میشود که دولت در این نیمه راه قدری تأمل کند و با حذف نقاط ضعف و تأکید بر نقاط قوت، روحیه انتقادپذیری و مشورتپذیری را خصوصاً در ارتباط با هواداران واقعی خود بکارگیرد و با قدرت هرچه تمامتر در راستای عمل به شعارها و وعدههای داده شده حرکت کند.