نرگس اسلام دوست کارشناس ارشد معماری
مدرنیته همان طور که از یک سو آورده هایی متناسب با زمان و مکان برای زیست بشر به ارمغان آورده است از سوی دیگر نیز به همان میزان، آورده هایی دارد که بشر امروزی در مواجه با آن ، اندیشه و رفتاری خود بازدارنده دارد بر همین اساس در پاره ای از موضوعات زیستی در خلا بین سنت و مدرنیته سرگردان است !
در زندگی پر هیاهوی امروز، هر چقدر هم بشر ، تعلق خاطر اجتماعی خود را بروز و ظهور می دهد لیکن در نقطه ای که بحث فردیت به میان می آید ، برای استقرار و استمرار آرامش وجودی خویش به طبیعت و بعضا سنت پناه می برد! به همین دلیل است که اکثریت ایرانیان هنگامی که در برابر تصاویر، خاطرات و همچنین مواجه با خانه های قدیمی قرار می گیرد ، افسوس و حسرت در گوشه ای از ذهن شان تردد پیدا می کند! چیزهایی در معماری گذشته ایرانی وجود داشته است که امروز به فراموشی سپرده شده است و حاصل آن ، برخی کمبودهایی است که مشاهده می شود. کار معماری ساختن مکانی برای زیست انسان است و به تناسب تعریفی که فرهنگ ایرانی از انسان دارد و آدمی را منحصر به ظاهر نمی داند و برای او مراتب مختلف تو در تویی را متصور است ،بر همین اساس هم مکان زیست انسان نیز واجد مراتب متعددی می شود که هر مرتبه نیازهای یکی از مراتب وجودی انسان را برآورده می سازد . برای برقراری پیوند انسان با هستی ، پیوند با طبیعت از جمله ریشه دارترین پیوندهای وجودی انسان است ، در خانه های ایرانی پیوند با طبیعت در حیاط به وقوع می پیوندد، حریم حیاط با احاطه شدن توسط دیوارهای خانه تعیین می شود و با ایجاد چشم انداز تا درون اتاق ها نیز قابلیت نفوذ دارد ، حیاط در خانه های ایرانی ارتباط با طبیعت را برای انسان در ساحت های مختلف زندگی اش فراهم می کند ، در تمامی فضای اطراف، حوض و باغچه ها ، امکان توقف و فعالیت وجود دارد با تخت هایی که برای نشستن ، معاشرت کردن و خوابیدن طراحی شده است. حیاط فضای « آزادی » است، کارکردن توام با آزادی، خلوت کردن در فضای باز با آزادی و حشر و نشر و گفت و گو...
بچه ها با نظارت غیرمستقیم اهالی خانه ، در حیاط می توانند به کشف بپردازند ، درس بخوانند، بنویسند، بیاشامند و همزمان در بیشترین ارتباط با طبیعت باشند و حتی خطر کردن را بیاموزند . از آن جایی که همواره معماری ایرانی با نگاهی هستی شناسانه همراه بوده است و در کنار عوامل کالبدی به مفاهیم معنوی نیز توجه ویژه ای داشته است. لزوم بازخوانی این اصول و باز تولید این میراث ارزشمند در زمان کنونی که بحران هویت در معماری ایرانی مشهود است ، ضروری می نماید.
یکی از دغدغه های جامعه شناسان و روان شناسان جامعه ایران ، این است که چرا احساس تعلق به محیط در نزد جامعه امروز ، کاهش یافته است؟
شاید یکی از پاسخ های آن نادیده گرفتن معماری گذشته ایرانی است، معماری جدید ایرانی ، پیوند انسان با طبیعت را از میان برده است و در واقع این اتفاق یکی از نقاط آسیب پذیر زیست جامعه شهری امروز است که آسیب های روحی و روانی قابل تاملی را به همراه آورده است.