حشمتالله فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی برنا در رابطه با ناآرامیها اخیر و اعتراضات در داخل آمریکا گفت: اعتراضهای اخیر در آمریکا واقعیت قدرت این کشور در دنیا را نشان داد. واقعیتی که پیش از این هم به خاطر از بین رفتن تواناییهای سیاست خارجی آمریکا به شدت تحتالشعاع قرار گرفته بود. در طول یک سال اخیر در آمریکا مثلثی شکل گرفته که این نشان میدهد، در محاسبه قدرت در آمریکا بیش از حد مبالغه صورت گرفته است. ناتواناییهای دولتمردان آمریکا به ویژه ترامپ و پمپئو در رسیدن به اهداف و عمل نکردن به تعهدات و ادعاها و تهدیدها در عرصه بینالملل، نشان داد آمریکا برخلاف ادوار گذشته در حال حاضر، در عرصه بینالملل فعال مایشاء نیست و در خیلی از موارد نمیتواند، به ادعاها، تهدیدها و حتی تعهدهایی که دارد، عمل کند که این بخشی از هژمونی آمریکا را دچار افول کرده است. ضلع دوم مثلث کروناست، کرونایی که در آن به شدت آمریکاییها زیر سوال هستند که از بیوتروریسم استفاده میکنند، آمریکاییها در استفاده بیوتروریستی ویروسها در دنیا نقش دارند. حال که خودشان کانون کرونا در دنیا قرار گرفتند و بیش از یک چهارم فوت شدگان و مبتلایان به کرونا آمریکایی بودند. ضعفهای جدی در رسیدگی به بیماران و پیشگیری از کرونا در رفتار بهداشت و درمان و دولت آمریکا شکل گرفت که نشان داد، آمریکا در داخل در مقابل چنین بحرانی، دچار مشکل است.
او ادامه داد: ضلع سوم این مثلث که ویرانگری آن کمتر از آن دو ضلع دیگر نیست، اعتراضات در داخل آمریکا است که داعیههای حقوق بشری آمریکا را زیر سوال برد. در آمریکا اتفاقات نژادپرستی ضد انسانی زیادی شکل میگیرد ولی موضوعی که اخیراً شکل گرفت، تبدیل به یک تراژدی بینالمللی شد که در عمل اعتراضات جدی در داخل آمریکا را شکل داد. این مثلث باعث شد بیسابقهترین نزول و افول هژمونی آمریکا در تاریخ ابرقدرتی را شکل دهد. از سال۱۹۱۴ میلادی که دنیا درگیر اولین جنگ های جهانی شد آمریکا همواره سیر صعودی را در هژمونی طی کرده است اما از ابتدای دهه ۲۰۰۰ میلادی، افول این هژمونی با یک شیب کم شروع شد ولی این مثلث یعنی مثلث کرونا، بیسابقه ترین افت شاخصهای هژمونی آمریکا را به وجود آورد و من معتقدم نسل سیاستمداران بعد از ترامپ حتماً مجبورند، نگاه واقع گرایانه تری به داخل و خارج داشته باشد.
فلاحتپیشه گفت: ترامپ، پمپئو و دیگر سیاستمداران آمریکا سعی دارند با یک ادعاهای فراتر از توان خود واقعیت افول هژمونی آمریکا را اعتراف نکنند ولی در آینده حتما سیاستمدارانی که جایگزین ترامپ خواهند شد با دیده واقع گرایانه تری سیاستها را شکل خواهند داد.
نماینده مجلس دهم در خصوص صحبتهای نژاد پرستانه ترامپ و تقلیل دادن این اعتراضات به فعالیت گروه های تروریستی و ایجاد حکومتی نظامی در آمریکا گفت: ترامپ گرفتار نوعی پارانوئید سیاسی است. او کسی است که همواره واقعیاتی را که بر آمریکا شکل می گیرد، تحت عنوان تئوری توطئه علیه شخص خود مطرح می کند. لذا همواره سعی می کند یک عامل داخلی را به عوامل خارجی ربط دهد تا آن را توجیح کند. ایجاد یکباره حکومت نظامی در آمریکا یعنی ترامپ درک دموکراتیکی از سیاست و حکومت در داخل و خارج آمریکا ندارد که دستور، حکومت نظامی در نیمی از آمریکا را داده است. مردم آمریکا احساس کردند با یک رژیم ضد خود مواجه هستند این موضوع بخشی از آن مربوط به پارانوئید شخص ترامپ و بخشی هم ناشی از شکننده بودن واقعیت قدرت در آمریکا، است.
او اظهار کرد: یکی از روسای جمهور اسبق آمریکا مطرح کرده بود اگر قدرتی به اسم آمریکا مسائل بین المللی، مشکلات و بحران هایی که با آن مواجه میشود را به سود خود حل نکند هر اتفاقی باعث شکنندگی فوری و جدی قدرت در آمریکا میشود، حتی اتفاق های کوچک. ناتوانی دولت امریکا در بحران ناآرامیها ارتباط مستقیمی با افول هژمونی بین المللی آمریکا در شرایط کنونی دارد، اگر سال آینده را بدون کرونا بدانیم و بگوییم که چه کشوری بیش از همه دنیا، بیشترین تاثیر را از تحولات بینالمللی گرفته است، معتقدم آن کشور آمریکا است زیرا، مثل گذشته نمی تواند داعیه قدرت در دنیا باشد و جاه طلبی های بدون پشتوانه برخی سیاستمداران آمریکا نقش عمده ای در افول قدرت داشته است که این جاه طلبی ها، توسط بوش پسر شروع و توسط ترامپ تکمیل شد. جاه طلبی های بدون پشتوانه ای که باعث افول جدی آمریکا شد که حتماً در آینده منجر به واقعگرایی بیشتر سیاستمداران آمریکایی می شود. دنیا با سیاستمداران واقع گرای آمریکا بهتر می تواند کار کند تا با سیاستمدارانی که حتی دچار مسائل روانشناختی، خودشیفتگی، نوعی پارانوئید و ترس دائم از توطئه هستند.
نماینده مردم اسلامآباد غرب و دالاهو در مجلس دهم در خصوص انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا و شانس پیروزی ترامپ در این انتخابات و حضور بایدن گفت: نمی توان این را پیش بینی کرد، زیرا بخشی از افول قدرت آمریکا، ترامپ و بخش دیگر شکست کل نظام سیاسی آمریکا محسوب می شود. کسانی که در راس تظاهرات در آمریکا هستند به ویژه جریانات چپ و تساوی طلب و جریاناتی که به دنبال رفاه و منع تبعیض هستند این ها در طولِ دوران اوباما هم بودند. اوباما در طی ۸ سال شعار طرح اوباماکِر را مطرح کرد ولی ساختار سیاسی آمریکا، اجازه این کار را نداد که این طرح باعث شود، ۵۰ میلیون نفر از مردم آمریکا، از زیر خط فقر به بالای خط فقر بیایند. بخشی از هزینه این مثلث افول هژمونی را ترامپ پرداخت می کند و بخش عمده تر را کل نظام سیاسی آمریکا. اگر جمهوری خواهان به راه حلی برسند، ترامپ می تواند در انتخابات کماکان رقیب جدی باشد و اگر دموکرات ها بجای نقد و سوار شدن به موج، سازوکاری را شکل دهند که بتوانند تبعات پایین جامعه را با خود همراه کنند، موفق خواهند بود ضمن اینکه همه این اتفاقات در دل یک نظام سرمایه داری در حال شکل گیری است. نتیجه انتخابات آمریکا بسته به این است که کدام جریان، راه کار عملی را برای رفع مشکلات ارائه میدهد.