به گزارش خبرگزاری برنا از استان زنجان؛ در هفته گرامی داشت ورزش پهلوانی و ورزش های زورخانه ای مدیر کل تربیت بدنی استان زنجان و انجمن پیشکسوتان زنجان اقدام به دیدارهایی با پهلوانان و قهرمانان زنجانی نمودند .
یکی از این سلسه برنامه ها، دیدار با پهلوان صدق علی کاظمی بود که با حضور علی خلیلی چچکی مدیر کل، محمدعلی حمزه پور معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان زنجان ، خلیلی رئیس انجمن پیشکسوتان و تنی چند از بزرگان و پیشکسوتان ورزش زنجان همراه شد.
یادم افتاد هنگامی که مهمانان از راه رسیدند پهلوان از بزرگان کسب اجازه نموده . به رسم سالیان بسیار رو به بارگاه مولای متقیان علی (ع) ایستاد و دست های خود را بالا برد .
یکی دو سوره از قرآن کریم را تلاوت نموده و سپس برای جمع آرزوی سلامتی کرد و به رسم پهلوانان رخصتی خواست و سپس کنارمدیر کل نشست.
وقتی از پهلوان می پرسم چطور شد سر از زورخانه و گود و کشتی درآوردی ؟
با لهجه زیبا و شیرین ترکی خود می گوید: در هر خانواده ای اگر یک نفر آدم فرهیخته وجود داشته باشد آن خانواده حتماً به ارزش های ویژه ای دست پیدا می کند.
پدر بزرگم (پدر مادرم) کشتی گیر بسیار معروفی بود و آوازه پهلوانی او زبانزد باستانی کاران و کشتی گیران بنام کشور شده بود.
من هم مثل او کشتی را بسیار دوست می داشتم. به درس و مدرسه علاقه ی چندانی نداشتم و از آنجایی که پدرم از پهلوانان بزرگ و به نام کشور بود من هم فقط فکر و ذکرم کشتی بود و فقط گود زورخانه را دوست داشتم اصلا به درس و مشق و مدرسه چندان علاقه ای نشان نمی دادم.
پدر و مادرم مرا مدرسه گذاشتند. خیلی زحمت کشیدند؛ ولی من اصلا درس خوندن را دوست نداشتم. مدرسه هم که میرفتم با همه گلاویز می شدم و کشتی میگرفتم و اصلاً توجهی به درس نداشتم تا جایی که بالاخره مدیر مدرسه مان خدا رحمتش کند شیخ یوسف علایی، مادرم را صدا کرد و گفت این بچه به درد مدرسه نمی خورد . بردار ببر بگذارش آهنگری چیزی یاد بگیرد. از این درسخوان در نمی آید.
جالب بود زنگ تفریح می خوابیدم روی زمین دست هایم را می گذاشتم روی زمین سرم رامی گذاشتم روی دستم بچه ها می ریختند روی من. آن موقع ها حیاط مدرسه مثل الان نبود . خاک خالی بود. بچهها میریختند سر من که مرا بلند کنند . هرچه تلاش می کردند نمی توانستند مرا از زمین بلند کنند. و من یه دفعه بلند می شدم و آنها را پرتاب می کردم به اطراف خودم.
بالاخره درس نخواندم. مادرم من را از مدرسه برداشت آورد بیرون. از بچگی عشق من فقط کشتی بود به چیز دیگری فکر نمی کردم و دنبال چیز دیگری نبودم.
پهلوان دستی بر موهای اندک و سپید خود می کشد. وقتی از او می پرسم که: پهلوان چگونه می توان در این سن و سال و با عنوان پهلوانی الگوی جوانانی شد که در این روزگار از گذشته خودشان خبری ندارند و از پهلوانی چیزی نمیدانند؟
از گوشه چشم نیم نگاهی به من می اندازد و انگار میخواهد راز سر به مهری را افشا کند می گوید: همه چیز به محبت برمیگردد. محبت سنگ بنای همه چیز است از جمله ورزش . محبت معجون بسیار مهمی است. ببینید الان خانه من پر از مهمان است حتی مدیرکل تربیت بدنی هم برای دیدن من آمده. چرا؟ چون این میانه محبت وجود دارد. نگاه کنیم که چرا ورزش ما پیشرفت نمی کند. شعر زیبایی هست که میگوید:
سیاهی لشکر نیاید به کار...............................یکی مرد جنگی به از صد هزار
اگر در راس هر کاری یک نفر کارکشته بگمارندحتماً کار خوب پیش می رود و جوانان یاد میگیرند که معرفت و محبت کنند. الان کسی اینجا در حال عکاسی است. به من یک میلیون هم بدهند نمی توانم عکس بگیرم . کار من نیست .این آقا چون وارد است کارش را خوب انجام میدهد . اگر در راس کارها آدمهای متخصص آن کار را انجام دهند کار خیلی خوب پیش میرود.
اگر کار دست اهلش نباشه کار مسلماً به درستی انجام نمی شود. همینطور می شود که الان میبینید جوانان از گذشته خود هیچ اطلاعی ندارند هویت خودشان را هم نمی شناسند. پهلوانان جامعه شان را هم نمی شناسند. من سی و چند سال اداره تربیت بدنی کار کردم . کمترکسی میداند. حتی یک نفر از آن مدیرها یکبار هم به خانه ما سر نزد. کسی از من دلجویی نکرد. کسی نیامد .
الان شما ببینید مدیرکل با چند نفر از دوستان خودشان ، معاون شان و آن کسانی که به آنها علاقه دارم، پیشکسوتان، آمده اند اینجا. این برای من دلخوشی بزرگیست. این ارزش گذاشتن بر کسی است که حالا عنوان پهلوانی دارد. وقتی این کار را دیگران ببینند الگوی خودشان قرار می دهند. وقتی ببینند بزرگان ورزش برای قهرمانان و پهلوانان شان ارزش قائل میشوند این الگو می شود برای جوانان که اینها پا جای پای بزرگترها و قهرمانان و پهلوانان شان بگذارند.
هر کجا که می بینید کارشان پیشرفت می کند مطمئن باشید یک متخصص آنجا حضور دارد.اینهاست که کار را پیش می برند. جوانها هم میبینند که این بزرگتر ها رو دارن احترام بهشون می گذارند اونها هم میان حرکت نو و تازه ای انجام میدهند.
جوان که بودم بارها از حتی ترکیه بلند شدند آمدند دنبال من که مرا با خودشان ببرند آنجا براشون کشتی بگیرم . آنها به درد افراد می رسند.
تا پهلوان نفسی تازه کند دختر فرهیخته اش خانم کاظمی می گوید: در حال حاضر میادین زیادی از قدیم وجود دارد. از جمله در مرکز شهر و سبزه میدان .شایسته است تندیس هایی از این قهرمانان و پهلوانان که داشتیم و داریم بسازند در جایجای این نقاط کار بگذارید تا همه آنها را بشناسند.
مینا کاظمی ضمن اشاره به ارزشمندی اسوه ها و فرهیختگان و پهلوانان زنجانی می افزاید: این استان قهرمان و پهلوان کم ندارد. جوانان باید این بزرگان را الگوی خود قرار بدهند. وقتی جوانان تقدیری ، تندیسی و نمادی از بزرگان خود نمی بینند چه چیزی را باید الگوی خود قرار دهند؟ جوانان تقصیری ندارند. تقصیر ما بزرگترهاست که به این ها خوراک فرهنگی نمیدهیم. نه فقط در ورزش بلکه در تمامی رشته ها . مردان بزرگی که در موسیقی داریم ، در ورزش داریم در صنعت داریم در کارآفرینی این ها نمونه های این استان هستند .وظیفه ماست که کاری برایشان بکنیم.
علی خلیلی چچکی مدیر کل اداره ورزش و جوانان استان زنجان در یک مصاحبه حضوری اظهار داشت: ارتباط و گرامیداشت پهلوانان بزرگ جامعه ما چیزی نیست که به راحتی فراموش شود.
مدیرکل ورزش و جوانان استان زنجان ضمن گرامیداشت هفته پهلوانی و استماع خاطره های پهلوان صدقعلی کاظمی اظهار داشت:خاطراتی که شما تعریف کردید برای ما یک درس خواهد بود. ما از تجربیات شما استفاده خواهیم کرد. صحبت های شما و حرکت خوبی که آقای خلیلی به عنوان رییس انجمن پیشکسوتان انجام می دهند همگی برای ما بسیار بسیار با ارزش خواهد بود.
مدیرکل تربیت بدنی خطاب به پهلوان صدقعلی کاظمی اضافه کرد: این منش پهلوانی شما همان گونه که در مقابل خداوند می ایستید و با اخلاص از او درخواست کمک میکنید برای ما بسیار ارزشمنداست. این ها، هم برای ما هم برای جوانان می تواند الگوی رفتاری قرار بگیرد. ما قدر این ارزش ها را میدانیم .امیدوارم همیشه سلامت باشید و سایه اتان بر سر ما مستدام باشد.
علی خلیلی اضافه نمود: یکی از حرکات مفید که میتواند در جامعه به صورت یک الگو در آید، گرامیداشت بزرگان جامعه و بزرگان ورزشی است. ما سعی می کنیم این سنت حسنه را زنده نگه داریم و گسترش دهیم. ما می توانیم از صحبت ها و تجربیات این پیشکسوتان درس بگیریم و تجربیات آنها را به کار ببندیم تا از جامعه بهتری برخوردار باشیم.
علی خلیلی مدیرکل ورزش و جوانان استان، ضمن اشاره به ارزش زنده نگهداشتن داشت های خوبمان در دنیای ورزش می گوید: ما باید این صحبتها را که حاصل تجربیات سالهای زیادی است به گوش جان بپذیریم. پسندیده است که همیشه بین ما و صاحبان تجربه دیدارهایی وجود داشته باشد. باید از بزرگان ورزش استان که سالها زحمات ورزش استان را کشیده اند تقدیر به عمل آید و ارزش قهرمانان و پهلوانان گرامی داشته شود تا به نسل های آینده انتقال پیدا کند .
یکی از انسانهای وارسته ورزش استان ابوالفضل خلیلی رئیس انجمن پیشکسوتان استان زنجان است که با جدیت تمام در این انجمن زحمات فراوان می کشد.
ابوالفضل خلیلی در مصاحبه کوتاهی اظهار داشت: با توجه به اینکه گرامیداشت هفته پهلوانی و ورزشهای زورخانهای را داشتیم، تصمیم گرفتیم از قهرمانی که سالهای سال در خدمت ورزش باستانی بوده به ویژه ورزش کشتی، دیداری داشته باشیم.
به همین جهت به اتفاق بعضی از پیشکسوتان و اعضای محترم انجمن، در منزل این بزرگوار دیدار کردیم و با اهدای لوح و گل از زحمات ایشان تشکر کردیم تا شاید بتونیم ذره ای از زحمات ایشان را به عنوان پهلوان و قهرمان که در سالهای گذشته متحمل شده اند جبران کنیم تاهمیشه یاد وخاطره ایشان در اذهان بماند.
ابوالفضل خلیلی ضمن اشاره به کوتاهی عمر قهرمانی اظهار داشت: همه می دانیم ورزش قهرمانی خواسته یا ناخواسته ماندگار نمی شود مگر اینکه قهرمان کاری نیک و نامی نیک از خود به یادگار گذاشته باشد و به پهلوانی برسد. تنها به این صورت در دلها اسم ایشان جاری خواهد شد . چنانچه تنها به قهرمانی خودش تکیه کند حتما فراموش می شود.
امید است حرکت هایی که انجمن پیشکسوتان زنجان انجام میدهد الگویی ارزشمند برای جوانان و ورزشکاران و قهرمانان باشد که بزرگان خود را از یاد نبرند.
سرلوحه صحبت های ما همیشه این بوده که:
در خانه ای که بزرگترها کوچک شمرده شوند، کوچکترها هرگز بزرگ نمی شوند
رئیس انجمن پیشکسوتان استان زنجان در پایان سخنانش افزود:به همین جهت ما امروز خدمت پهلوان ملی آقای صدق علی کاظمی رسیدیم. امید است سایه مهرشان پیوسته بر سر جامعه ورزش مستدام بماند.
در پایان جا داردضمن تشکر از ابوالفضل خلیلی، از دوست خوبم جعفر دورانی بسکتبالیست ارزشمند استان زنجان، و یار همیشگی انجمن پیش کسوتان تشکر ویژه داشته باشم؛ و همچنین جبار ادیبی مرد اخلاق مدار و دوست داشتنی و تمامی پیش کسوتانی که در معیت علی خلیلی مدیرکل ورزش و جوانان و معاون ورزشی وی محمد علی حمزه پور این حرکت ارزشمند را پاس داشتند .
میهمانان پس از یک عکس دسته جمعی رفتند.
و من که برای یک مصاحبه پایانی کنج پذیرایی نشسته ام، از دور پهلوان را می بینم که با استکانی چای تازه دم که یار همیشگی، همسرش ریخته با دستانی که دیگر کمی میلرزند آرام به سویم می آید.
روزگار چنین نمی ماند. همه ما در پس ذهنمان باور داریم که:از هر دست که بدهیم از همان دست پس می گیریم.
آسیب به نوبت.
پس خوب باشیم و پهلوان.
( یا علی)
داود خیری