صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گزارش هفته و صحبت‌های هنرمندان در مراسم خاکسپاری محمدعلی کشاورز؛

پایان داستان بازیگری که جایزه‌اش را از مرد انگورفروش گرفت...

۱۳۹۹/۰۳/۲۹ - ۰۲:۵۹:۰۰
کد خبر: ۱۰۱۶۶۸۰
محمدعلی کشاورز، بازیگر نام‌آشنای تئاتر، سینما و تلویزیون روز یکشنبه، بیست و پنجم خردادماه در سن نود سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. در این مراسم هنرمندان انگشت‌شمارری حضور داشتند و با توجه به خواست خانواده کشاورز در روزهای کرونازده مراسم خلوت برگزار شد...

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، صحبت‌‌های اسماعیل شنگله، امین تارخ و سیدعباس صالحی‌، وزیر فرهنگ و ارشاد پیش از به خاک سپرده شدن این بازیگر را در ادامه می‌خوانید.

قرار بود با هم باشیم ولی حالا من تنها مانده‌ام و کی به هم برسیم؟ با خداست...

اسماعیل شنگله، یکی از پیشکسوتان تئاتر با اشاره به دوستی طولانی با محمدعلی کشاورز گفت: «آشنایی من و ایشان به ۶۴ سال پیش باز می‌گردد. سال ۱۳۳۵ درهنرستان هنرپیشگی تهران یکدیگر را دیدیم و برحسب اتفاق متوجه شدیم همسایه هم هستیم و دوستی ما از همان زمان شکل گرفت و همین طور ادامه پیدا کرد و به تدریج بدل به آبراهه‌ای شد و بعد هم رودی شد که ما را دنبال خود کشاند. اولین تئاتری که با هم کار کردیم سال 36 و ۳۷ بود که برای اولین بار در ایران مسابقه نمایشنامه‌نویسی ترتیب داده شده بود. نمایشنامه علی نصیریان، «بلبل سرگشته» و نمایشنامه «سربازان جاویدانِ» ابواقاسم جنتی عطایی همزمان و با هم برنده جایزه اول در آن مسابقه شدند و تصمیم بر این گرفته شد بخشی از هر یک این نمایشنامه‌ها را برای عده‌ای اجرا کنند.»

شنگله افزود: «اداره هنرهای دراماتیک در سال ۱۳۳۸ تشکیل شد و من جذب این اداره شدم و سپس کشاورز به ما پیوست. همه ما در این اداره کارمند بودیم اما فعالیت نمایشی اصلا وجود داشت و نه سالنی داشتیم و نه امکاناتی که بتوانیم نمایش اجرا کنیم. یکسری نشریه‌های دو هفتگی چاپ می‌شد که پیشرفت‌های مختلف دنیای تئاتر را منعکس می‌کرد و ما را با تئاتر در جهان آشنا می‌کرد. اولین کتابی که در زمینه تئاتر چاپ شد، نوشته دکتر جنتی عطایی بود و خیلی گذرا تاریخ نمایش در ایران را تا سال ۱۳۳۲ نوشته بود. بعد از آن کتاب دیگری از دکتر جهانبلگو منتشر شد که تا به امروز بیست بار از سوی ناشران مختلف چاپ شده است.»

او سپس به نقش حمید سمندریان در تئاتر اشاره کرد و گفت: «بعد از مدتی سمندریان با کوله باری از فرهنگ جدید تئاتر که ما خبری از آن نداشتیم به ایران بازگشت. او ضد تلویزیون بود و آرزویش این بود که روزی در تئاتر کار کند. متاسفانه نمونه‌ کارهای ما در آن زمان وجود ندارد؛ هرچند لابه‌لای کارهایی که می‌کردیم، آثار بسیار ارزنده‌ای هم بود.

او با اشاره به شکل‌گیری تلویزیون ملی ایران و راه اندازی تماشاخانه بیست و پنج شهریور (سنگلج) در سال ۱۳۴۵ گفت: این سالن از نظر سیستم صدابرداری و فنی از سالن‌های بسیار ارزنده بود و هنرمندان تئاتر شروع کردند به اجرای تئاتر تا سال ۴۸ که من برگشتم و کمتر از یک ماه به اتفاق سمندریان و کشاورز و بقیه دوستان دو نمایش تک پرده‌ای آماده کردیم و چون سالنی نداشتیم، در تالار موزه که سالنی وسیع بود، اجرا رفتیم و دوستی ما ادامه پیدا کرد. در بیشتر کارها کنار هم بودیم و قرار نبود این شصت و چند سال در یک روز تمام شود. قرار بود با هم باشیم ولی حالا من مانده‌ام تنها و کی به هم برسیم، با خداست...»

پس ممدل عزیز روحت شاد، بهشت مبارک

امین تارخ که چندین تجربه سینمایی و تلویزیونی با کشاورز دارد درمورد او گفت: «درمورد محمدعلی کشاورز مفاهیمی چون خلوص، صفای باطن، بی‌پیرایگی، فروتنی، نظم و عشق به بازیگری جزو خصیصه‌های بارزی است که باید از آن‌‎ها یاد کرد. این‌ها باعث پیدایش شخصیتی ماندگار شد.

تارخ در ادامه افزود: «در چند فیلم سینمایی و دو مجموعه تلویزیونی افتخار همکاری با ایشان را داشتم که به آن می‌بالم چون بسیار از او آموختم. هرگز در طول سالیان همکاری نشنیدم و ندیدم در نظم حرفه‌ای کمی و کاستی داشته باشد. آمادگی متمرکز در جلو و پشت صحنه به همراه خوش‌خلقی در عین جدیت در کار مجموعه‌ای است که کمتر بازیگری‌ داراست. او بی پیرایه و فروتن بود آن‌چنان که با جوانان و بازیگران نسل‌ بعد از خود رفاقت داشتند و به ما آموختند هر چقدر رفیق‌تر باشیم، کار موفق‌تر می‌شود. ایشان در رشته پزشکی پذیرفته شده بود اما نرفت، چون فقط به بازیگری علاقه‌مند نبود بلکه عاشق بازیگری بود که این نیز جدیت و ممارست و صبوری می‌طلبد و همه را به نسل‌های بعد منتقل کرد.»

این بازیگر گفت: «در پایان باید گفت او از میان ما رفت اما آثاری شایسته از خود به جا گذاشت.‌ همه اهل سینما او را به واسطه صمیمیتی که خود ایجاد کرده بود «ممدل» صدا می‌کردند پس ممدل عزیز روحت شاد، بهشت مبارک.

می‌گفت من جایزه‌ام را از آن انگورفروش گرفتم...

سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد، در این مراسم گفت: «کشاورز در دل تمام مردم است و مردم او را فراموش نمی‌کنند. ایشان هنرمند پیشکسوت ایران  با صفاتی ویژه و خاص بود. در بخش هنر او با مسیری که طی کرد به این نقطه رسید. او رشته‌های به ظاهر پول‌ساز را کنار گذاشت و به هنر آمد و در وادی هنر سلوک کرد. در فضای هنر، دانش او یک دانش ترکیبی بود: دانش کلاسیک از هنرستان هنرپیشگی، تحصیل در دانشکده هنرهای دراماتیک، فوق لیسانس تئاتر از انگلستان و دانش آزاد با مطالعه...»

صالحی افزود: «سال گذشته که به منزل ایشان رفتم متوجه اُنس ایشان به مطالعه و کتاب شدم. دانش تجربی با اساتید و همکاران بزرگی که همکاری کرده بود و یاد می‌داد باید جامعه خودش را خوب بشناسد. ترکیب این دانش‌ها برای استاد کشاورز قدرت خاصی را در کنار این دانش اخلاق حرفه‌ای، پشت‌کار و ویژگی‌های دیگر او پدید آورد و او را به نقطه‌ای رساند که اکنون از او تصویر هنرمندی نامی داریم.

وزیر فرهنگ و ارشاد در آخر به خاطره‌ای از کشاورز و نزدیکی‌اش با مردم پرداخت: «می‌گفت من جایزه خودم را از آن انگورفروش گرفتم که من را صدا کرد و گفت: پدر سالار... و سپس خوشه‌ای انگور به من داد. او با مردم بود و مهر و عشق مردم را داشت....»

نظر شما