این روزها که عزمها برای مبارزه با فساد جزمتر از قبل شده، حربههای فاسدان برای فرار از مخمصه هم رنگ و بوی تازهای به خود گرفته و در اشکال تازهای به چشم میخورد.
روزگاری جامعه رسانهای ایران شاهد انتشار انواع و اقسام هفتهنامهها و نشریات هواداری بود که در حمایت از سرخابیهای پایتخت منتشر میشد و کیوسکهای مطبوعاتی را در قرق خود داشت. بگذریم از آنکه در همان زمان هم برخی منفعتطلبان در یک روز خاص یک نشریه استقلالی و در روزی دیگر با همان نفرات یا نهایتا نفرات دیگر نشریه پرسپولیسی منتشر میکردند و البته برای جذب مخاطب و اینکه ثابت کنند چقدر به تیم مورد علاقه خود! تعصب دارند! از فحش نوشتن برای همدیگر ابایی نداشتند و از چشم یک هوادار عادی که کیلومترها از پایتخت دور بود و از این بازیها خبر نداشت خیلی هم متعصب محسوب میشدند!
همین افراد که با منفعتطلبی به فکر پول در آوردن و ترویج فساد بودند، رفته رفته برای خودشان هم امر مشتبه شد که واقعا استقلالی یا پرسپولیسی هستند و از طریق برخی روابط راهی به تیمهای پرطرفدار پایتخت پیدا کرده و در نقش روابط عمومی یا مدیر رسانهای و در برخی موارد پستهای دیگر ظاهر شدند و از آن پس بود که کلا ذات واقعی خود را انکار کرده و تاکید داشتند از بچگی استقلالی یا پرسپولیسی بودهاند! (خلاف واقعیت)
آنها در این تیمها چنان رشد و قدرتی پیدا کردند که حتی به سرمربیان وقت تحکم کرده و امر و نهی میکردند فلان بازیکن را جذب کند یا دور فلان بازیکن را قلم قرمز بگیرد و از این طریق به پورسانتهای کثیف برسند در حالیکه جز فساد هیچ تخصص و سررشتهای نداشتند و جالب اینکه حالا هر از چند گاهی در برنامههای صدا و سیما یا در فضای مجازی از مبارزه با فساد دم میزنند!
الغرض؛ هفتهنامههای هواداری دیروز به کانالهای هواداری امروز بدل شدهاند اما در رویه کلی آنها تغییری ایجاد نشد و امروز هم هستند برخی افراد که همزمان یک کانال منتسب به استقلال و یک کانال منتسب به پرسپولیس را اداره میکنند و در این یکی به آن یکی و در آن یکی به این یکی فحش میدهند تا مثلا اثبات کنند واقعا متعصب و دو آتیشه هستند!
دردناک اینکه پشت بسیاری از این کانالها هم دلالان و افراد فاسد فوتبال قرار دارند که با اجیر کردن یک یا دو ادمین خطدهی میکنند و با تخریب همه جانبه مخالفان خود و بزرگ کردن افراد همسو با خود، بسیاری از مدیران سرخابی و دیگران باشگاه های پرطرفدار را مجبور به پیاده کردن سیاستهای خود میکنند و افراد موردنظرشان را در پستهای مدنظر میگمارند.
این کانالها و صفحات هواداری با انتشار اخبار کذب برای خودشان فالوور جمع میکنند و از این طریق همواره مصمم هستند راهی به باشگاههای بزرگ برای خود باز کنند که البته در برخی موارد تیرشان به سنگ میخورد و با مقاومت مدیرعامل وقت مواجه میشود اما در خیلی مواقع هم به اهداف پلید خود رسیدهاند که نمونه آن حضور فردی که در لیگ یک سابقه تبانی و محرومیت داشت در یک باشگاه مهم بود که البته بعد از چندی کنار گذاشته شد.
در ماجرای استراماچونی برخی خبرنگاران سطح پایین که فسادشان بارها اثبات شده بود با اخبار کذب در پی اهداف خود بودند و در نهایت هم اتفاقی که نباید را رقم زدند. آنها هر روز با خبرهای کاملا متناقض ذهن هوادار استقلال را مشوش کرده و قدرت و فرصت تفکر را از او سلب میکردند و جالب اینکه از طریق برخی دلالان دیگر وارد مذاکره با مربیان مدنظر خود میشدند تا یکی را به استقلال بیندازند و از این طریق پورسانت قابل توجهی عایدشان شود.
اینگونه رفتارها سبب شده خبرنگاران پاک و سالم که در اکثریت قرار داشته و حتی برای امرار معاش با مشکل مواجه هستند و به قول معروف با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند مورد تهمت واقع شده و در واقع با چوب افراد فاسد و ناسالم خبرنگارنما رانده شوند.
رفتارهای اینچنینی سبب شده افراد توانمند و سالم از حضور در عرصه ورزش و مدیریت اکراه داشته باشند و افراد فاسدی که دستشان از منافع قطع شده برای آنها شایعات و تهمتهای مختلف ایجاد میکنند و همین به عاملی بدل میشود که این افراد تمایلی به حضور در عرصه مدیریت ورزش نداشته باشند.
فضای نقد که بر رسانههای رسمی حاکم است کاملا با فضای تهمت و فحاشی حاکم بر برخی کانالهای هواداری تفاوت دارد زیرا نقد قابل بررسی و پاسخگویی است اما فضای کثیف و آلوده تهمت و فحاشی که در حجم بسیار بالایی هم صورت میگیرد، افراد سالم را مجبور به کنارهگیری و گوشهنشینی میکند.
تعدادی از خبرنگارانی که با استفاده از برخی رانتها طی سالهای اخیر به باشگاهها و فدراسیونهای ورزشی راه پیدا کردند، پس از مدتی به جایی رسیدند که در نقل و انتقالات باشگاه یا حتی دعوت یا عدم دعوت بازیکنان به تیمهای ملی دخالت میکنند و با هر کسی هم که برایشان دردسر یا فضای مخالفت ایجاد کند در این کانالها تسویه حساب میکنند!
چند سال پیش بوقچیها ( لیدرها) میداندار عرصه ورزش و بهخصوص فوتبال بودند و امروز این ادمینهای برخی کانالهای هواداری هستند که میداندار شدهاند و بهطوری در عرصه فساد همسو و همجهت فعالیت میکنند که حتی برخی مسئولان ورزشی را مجاب به سکوت و در برخی موارد همراهی خود کنند.
بهجاست بار دیگر از مراجع ذیصلاح قضایی و امنیتی درخواست کنیم حالا که وزارت ورزش و جوانان عزم جدی برای قطع کردن ریشه فساد دارد به جد به موضوع فساد در ورزش و فوتبال ورود کنند و فضای آلوده موجود را که تنفس اهالی پاک و سالم آن را دشوار ساخته، تلطیف کرده و محیط ورزش را از لوث وجود این فاسدان و دلالان در لباس خبرنگار، مدیر، مدیر رسانهای، مدیر روابط عمومی و حتی اگر پستهای بالاتر و کلیدیتر است، پاک کنند.