به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ؛ دکتر علی دارابی استاد دانشگاه و از پیشکسوتان علوم ارتباطات در ایران در یادداشتی به یکی از آسیبهای اجتماعی مهم در جامعه ایران و در عرصه بینالمللی پرداخته است؛ کودکان کار موضوع این یادداشت، معضلی که گریبان بسیاری از جوامع را گرفته و دولتها، راهکارهای مختلفی برای رفع این مشکل بکار میگیرند.
وی در این یادداشت به مقوله «کودکِ کار» به عنوان مسئلهای آشنا در دنیای امروز اشاره و خاطرنشان کرده است: کودکان کار مسئلهای نیست که صرفا در جوامع دور یا در تاریخ قرن شانزدهمی کشورهای اروپایی در معادن و کارگاههای نَمور مشغول بودند، وجود داشته باشد بلکه طبق آمارهای رسمی که معاون شهرداری تهران اعلام کرده «۴۰۰۰ کودک زبالهگرد» داریم که این خشنترین شکل استفاده از کودکان در مشاغل و کارهاست.
دکتر دارابی در ادامه با بیان اینکه در دوران کرونا، بحث کودکان زبالهگرد و انتشار بیماری در میان آنها و خانوادههایشان بیشتر شده آورده است: در این زمینه توجه به چند نکته ضروری مینماید؛ نخست اینکه برخورد با زبالهگردها نه به عنوان یک جرم که به مثابهی یک آسیب اجتماعی منبعث از فقر باید در دستور کار قرار گیرد. از سوی دیگر پیگیری قاطعانهی سردستههای باندهای زبالهگرد میبایست در دستور کار نیروی انتظامی و قوه قضاییه باشد؛ دوم اینکه شهرداری تهران سالها پیش طرح تفکیک زبالهها از مبداء را در دستور کار قرار داده است ولی هر بار گذر زمان باعث فراموشی آن می شود و پس از مدتی با هزینه های زیاد مجددا این طرح در دستور کار قرار میگیرد و دوباره همان بلا سرش میآید. تغییرات مدیریتی نباید باعث اضمحلال فرآیندهای قبلی شود.
این استاد دانشگاه تصریح کرده است: کودکان نسلی موثر و آینده ساز هستند و سرمایههایی گرانبها برای کشور به حساب میآیند. یکبار برای همیشه متولی کودکان در کشور را باید مشخص کرد. کودکان (مانند بسیاری دیگر از اقشار و حتی پدیده ها در کشور ما) بدون متولی هستند بنابراین دولت برای کودکانی که والدینشان نمیتوانند از آنها (چه به لحاظ مالی و چه از نظر عاطفی) حمایت کنند، چه تمهیداتی دارد؟ به سخن دیگر این فرزندان در نگاهی عمیقتر بیش از آنکه فرزند کسانی باشند، فرزندان جامعه ایران هستند.
وی در ادامه به قاعده تفنگ چخوف پرداخته و خاطرنشان کرده است: این یک قانون دراماتیک است. طبق آن هر عنصر به خاطر ماندنی و قابلتوجه را باید فقط بر مبنای ضرورتی چشمپوشیناپذیر در یک اثر داستانی بکار برد. دلیل گذاشتن این نام بر این قاعده گفتهی چخوف نویسندهی شهیر روسی است که «هرآنچه نامربوط به داستان است بزدایید. اگر در فصل اول گفتهاید تفنگی بر دیوار آویخته است، در فصل دوم یا سوم تفنگ قطعاً باید شلیک کرده باشد. اگر بنا نبوده شلیک کند پس بر دیوار هم آویخته نبوده.» که این جمله را میتوان اینطور خواند «وقتی جامعه قرار نیست کاری برای کودکان کار انجام دهد؛ پس آنها را نادیده میگیرد. اگر امروز این کار را نکند، فردا حتما انجامش خواهد داد!» این رویه در خیلی از مسائل بزرگ و دردناک مثل کودکان کار و زبالهگردی به چشم میآید که اندکی پس از طرح در رسانهها مثل قاعدهی «تفنگ چخوف» حذف میشوند