خبرگزاری برنا: لازم است ایران خود را از انزوای تحمیل شده رها کند. در این کار باید عجله کرد؛ حداقل تا پیش از 18 اکتبر آینده(27 مهرماه) که موعد وعده داده شده در برجام برای پایان تحریمهای تسلیحاتی این کشور در شورای امنیت سازمان ملل است. اما به چه قیمت و چگونه؟
برخی میگویند؛ انتخاب تهران در عقد قرارداد استراتژیک با چین و نیز اعلام آمادگی در تجدید معاهده همکاریهای جامع با روسیه میتواند فرصت لازم را برای تهران در برون رفت از وضع کنونیاش ایجاد کند. هواداران این رویکرد میگویند؛ تهران نمیتواند تا ابد در انتظار اقدام مؤثر اروپائیان بنشیند تا شاید مقابل سیاست فشار حداکثری دولت امریکا، گشایشی به وجود آید. فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم از یکسو و تلاش برای محروم کردن ایران از حقوق خود در برجام؛ آنهم در بیعملی اروپائیان، بر عزم تهران در رویکرد به شرق افزوده است.
مخالفان یا منتقدان رویکرد بالا اگرچه هنوز جایگزینی برای سیاست رویکرد به شرق ارائه نکردهاند اما با نگاه به تجربه تاریخی روابط خارجی ایران و نیز کارنامه تعاملات روسیه و چین با این کشور، بدگمانیهای واقعی خود را ابراز میکنند. این درحالی است که مواضع پکن و مسکو در لایهای از ابهام باقی است. مقامهای چینی و روسی با احتیاط در این باره اظهار نظر کرده و به ظاهر ترجیح آنان، سیاست بنشین و ببین است. همین مهم به تردیدها در باره قرارداد استراتژیک با چین و تجدید معاهده با روسیه نزد ناظران افزوده است. آیا در پکن و مسکو به همان اندازه که میان موافقان و مخالفان ایرانی مناظره جریان دارد، وضع به همینگونه است؟ یا ترجیحات آنها متفاوت از ماهیت جدلهایی است که ایرانیان در اینباره دارند؟ واقعیت این است که هنوز نشانههای روشنی برای پاسخ به این پرسش در دست نیست. هرآنچه گفته شده بیشتر از منابع ایرانی است تا مقامهای چینی و روس. مصداق این مدعا اظهارات صریح «محمد جوادظریف» در باره نتایج سفر اخیرش به مسکو و چند لایه سخن گفتن «سرگئی لاوروف» همتای او در وزارت امور خارجه روسیه است.
موافقان انجام قرارداد استراتژیک و جامع ایران با چین و تجدید معاهده همکاریهای جامع باروسیه، آن را اقدامی متقابل از سوی تهران در قبال بیعملی تروئیکای اروپایی( فرانسه، آلمان و بریتانیا) تفسیر کرده و بر آثار مثبت سیاسی و اقتصادی آن بهویژه در کوتاه مدت تأکید دارند. اما منتقدان بیشتر به نتایج بلندمدت چنین قرادادهایی هشدار داده و آن را اقدامی زود هنگام برای قطببندیهای در حال شکلگیری آینده میدانند.
بیعملی اروپائیان در بروز چنین وضعی از نظر دور نیست. سیاست اروپائیان در قبال برجام، ایران و امریکا، همچنان برهمان پاشنه گذشته ادامه دارد: آنان منتقد ایران و امریکا هستند. از سیستم ماشه حمایت نمیکنند. خواستار حفظ برجام هستند و همزمان با لغو تحریم تسلیحاتی ایران مخالفت دارند. معیارهای اروپائیان در تعامل با تهران، مبهم و سردرگم است. آنان میدانند که مخالفت با لغو تحریم تسلیحاتی تهران در اکتبر آینده میتواند شلیک نهایی به برجام باشد. مرگ برجام در نگاه اروپائیان به معنای گسترش بیاعتمادی در جامعه بینالمللی است. در اینحال لغو تحریم تسلیحاتی ایران را نیز عامل بیثباتی و ناامنی در منطقه خاورمیانه تفسیر میکنند. قرادادهای مطرح در روابط آینده ایران- چین و روسیه برگی بود که بسا اروپائیان باور نداشتند تهران در این بزنگاه روی میز بگذارد. امید اروپائیان در این میان به آنچه خواهد بود که پکن و مسکو در آینده عمل میکنند؛ اینکه آیا شرقیها به ایران به دیده متحد استراتژیک نظر دارند یا مانند گذشته شریکان مشروط تهران هستند؟ آیا دو کشور برتمایل خود در حمایت دیپلماتیک از ایران ادامه میدهند؟ یا رویکرد آنها در اندازه متحد استراتژیک تغییر کرده است؟ بخش مهمی از نگرانی منتقدان قرارداد و تجدیدمعاهده میان تهران و پکن ـ روسیه نیز موارد بالاست. علاوهبراین منتقدان نگرانند که قرادادهای پیش رو بهگونه نابرابر میان دولتهای نابرابر و در وضع نابرابر امضا شود. به این ترتیب عنصر «اجبار» در انجام قراداد و معاهده یاد شده نزد منتقدان عاملی است که سبب نگرانیها شده است.
ایران باید هرچه زودتر خود را از انزوای تحمیل شده برآن در جامعه جهانی برهاند. اینکار با توجه به موعد 18 اکتبر آینده فوریتر مینماید اما قیمت آن جای چانه زنی دارد؛ هم نزد تهران، هم نزد همه عواملی که سببساز این وضع هستند.