به گزارش برنا از اراک ، نگرانی مردم از پیامدهای آن تصمیم سبب شد تا تمام رسانه ها به دنبال پاسخی از سوی مسوولان برای کنترل تورم و پیامد های این افزایش ناگهانی قیمت بنزین باشند.
در همین اثنا اخبار نگران کننده ای از برخی نقاط کشور در شکل گیری تجمعات اعتراضی البته به صورت مسلامت آمیز به گوش می رسید؛ ظهر شنبه اخبار اعتراضات جدی تر می شد. اعتراضاتی با چاشنی خشونت؛ با تصمیم شورای عالی امنیت کشور اینترنت قطع می شود، همین امر کار رسانه ها برای اطلاع رسانی را سخت تر می کند، در این میان بازار رسانه های بیگانه در نشر اخبار مغرضانه داغ می شود، متاسفانه رسانه ملی نیز در اقدامی غیر حرفه ای ابتدا همه چیز را از پایه تکذیب می کند و بدون اشاره به اتفاقات کشور برنامه های عادی خود را دنبال می کند.
بالا خره پس از چند روز آتش اعتراضات فروکش می کند و رفته رفته کشور به شرایط عادی که نه چرا که عده ای از خانواده ها در غم از دست دادن عزیزانشان نشسته اند؛ بلکه آرام می شود.
تقویم سال ۹۸ به آذر می رسد انگار قرار نیست غم پاییز از ایران رخت برکند؛ خبر تلخ دیگری را باید نشر دهیم این بار خبر شهادت یک سردار، سرداری که داغش دلهای همه ایرانی ها را فارغ از هر نگاه سیاسی سوزاند.
آری یک بار دیگر مدعیان دمکراسی در دنیا دست به ناجوانمردانه ترین عمل ممکن یعنی ترور زدند؛ باورش خیلی سخت است، سردار سلیمانی به شهادت رسید. ایران پذیرای پیکر سردار اسلام است؛ استقبال میلیونی مردم از پیکر سردار شهید سلیمانی همه رسانه ها را حیرت زده کرده است؛ لنزهای دوربین قادر به نمایش این همه عشق ورزی نیست؛ چپ، راست، اصلاح طلب و اصولگرا در فضای حقیقی و مجازی همه داغ دارند.
اما اخبار ناگوار دست از سر جامعه ایرانی و خبرنگاران برنمی دارد؛ هواپیمایی اوکراینی درست چند دقیقه پس از پرواز روی هوا منفجر می شود و با ۱۷۶ سر نشین سقوط می کند. کم کم اسامی مسافران در اختیار رسانه ها قرار می گیرد؛ مسافرانی که اغلب آنها از نخبگان کشور هستند. دشوار است در فاصله چند ساعت بخواهی خبری را منتشر کنی که بار دیگر ایران را در ماتم فرو ببرد اما اخبار بد تمامی ندارد فرمانده هوا و فضا خبری را به رسانه ها می دهد که باورش خیلی سخت است به طوری که بچه های تحریریه هنگام نوشتن خبر اشک می ریزند ... دوست ندارند باور کنند، منتظر تکذیبیه هستند اما متاسفانه خبر درست است و هواپیمای اوکراین به اشتباه مورد اصابت قرار گرفته است. به اوایل اسفند می رسیم؛ درست در بحبوحه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر های تایید نشده ای حکایت از شناسایی مواردی از ابتلا به ویروس کرونا در ایران دارد. بالاخره درست ۲۴ ساعت مانده به آغاز رای گیری خبر شناسایی اولین مبتلا به کوید ۱۹ در قم رسانه ای شد؛ خبری که به نظر می رسید آب سردی بود به فضای نه چندان داغ انتخابات مجلس، کمتر از ۴۸ ساعت بعد دومین مورد این بار در اراک شناسایی شد؛ پزشکی که محل کارش قم بود مبتلا گشت. موجی از نگرانی کشور را فرا گرفت، این نگرانی در تحریریه رسانه ها دو چندان بود چرا که می بایست هم اخبار ضد و نقیض و شانتاژها را از اخبار درست تشخیص می دادند و هم در اطلاع رسانی ضمن ارائه آمار و اطلاعات دقیق موج رعب و وحشت در میان آحاد جامعه را آرام می کردند. حال به اواسط اسفند رسیده ایم شهرهای ایران یکی پس از دیگری کرونا را میهمان خود می کنند و نگرانی ها فزونی می یابد. حال و هوای کشور حال و هوای بهار نیست، حال و هوای نوروز نیست؛ بخش های زیادی از اقتصاد کشور متضرر شده است و باز این خبرنگاران هستند که میان دو راهی امیدبخشی و اطلاع رسانی قرار دارند و حکایت کرونا همچنان باقیست ... سال جدید با ادامه نگرانی های ناشی از ویروس کرونا آغاز می شود و مشکلات اقتصادی بر این نگرانی ها می افزاید. در شرایطی که اقتصادهای بزرگ دنیا متاثر از شیوع کووید ۱۹ با مشکلات عدیده ای روبرو می شوند؛ اقتصاد ایران با مشکل دیگری هم دست و پنجه نرم می کند و آن تحریم است. در سال جدید این اخبار اقتصادی است که سوژه نگران کننده رسانه ها می شود و در این شرایط نگران کننده متاسفانه آنچه بیش از همه مشهود می نماید، عدم هماهنگی و همدلی میان مسوولین است. هر روز یکی از نمایندگان جدید مجلس در تریبون های مختلف علم مخالفت با دولت را دست می گیرند؛ گویی رقابتی شکل گرفته برای بیشتر دیده شدن هرچند که در پاره ای از موارد نقد به دولت وارد است، اما این طریق پیش گرفته از سوی تکیه زنندگان بر صندلی بهارستان طریق اصلاح و وفاق نیست.
آری این بود روزهایی که ما خبرنگاران به رشته تحریر در آوردیم؛ سخت، تلخ و سرد اما امید ما همچنان باقیست ...
روز خبرنگار است و ما جویندگان و نگارندگان حقیقت در انتظاریم و امیدواریم برای نوشتن از ایرانی سبز، آباد و سربلند.
یادداشت: امین بیرامی