صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت یک خواننده برای یک جشنواره سینمایی؛

ادای دین به مدافعان سلامت/ به این امید که گل سرخی پژمرده نشود

۱۳۹۹/۰۵/۲۲ - ۲۳:۰۳:۰۰
کد خبر: ۱۰۴۲۹۷۹
امیر عظیمی خواننده‌ای که قطعه «گل سرخ» را برای مدافعان سلامت اجرا کرده در یادداشتی که در اختیار دبیرخانه شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت قرارداد، درباره حس و حالش برای اجرای این اثر گفت.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، با توجه به برگزاری بخش «مدافعان سلامت» در این دوره از جشنواره، ویژه برنامه‌هایی برای ادای دین و تکریم کادر درمان و خانواده‌های آنها تدارک دیده شده است. در این راستا ساخت نماهنگ بر اساس قطعه «گل سرخ» به خوانندگی امیر عظیمی یکی از این برنامه‌هاست که به زودی رونمایی می‌شود.

امیر عظیمی در یادداشتی به این بهانه که در اختیار ستاد برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت قرار گرفته، نوشته است:

جایی نوشته بود: «بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌زدند، قورباغه‌ها جدی جدی می‌مردند.» این جمله شاید خلاصه‌ترین تصویری است که به درستی روزهای ابتدایی تولد «کرونا» در زندگی‌مان را نشان می‌دهد. همان روزهایی که کرونا به یکباره همه چیز را به هم ریخت. به موازات این اتفاق، کادر پزشکی و درمانی باید برای یک رویارویی جانانه خود را آماده می‌کرد.

تصاویری از پرستاران و دیگر اعضای کادر درمانی منتشر شد که تلاش از جان گذشته آنان را به تصویر می‌کشید. درست در همین بزنگاه بود که با محسن رجب پور (تهیه کننده موسیقی) صحبت می‌کردم که بر حسب اعتقادش گفت: «با توجه به وضع موجود باید کاری انجام دهیم.».

این شاه کلید گفته‌های مدیر ترانه شرقی به من بود که با یک راهنمایی کامل‌تر شد: «نمی‌توانیم لباس کادر درمانی تن‌مان کنیم چون یک کار تخصصی است ولی می‌شه به کادر درمانی روحیه بخشید و به مردم گوشزد کرد که باید رعایت کنند. اما...

١٥ اسفند ٩٩ حرف محسن رجب پور در سرم بود و داشتم در صفحه‌های مجازی چرخ می‌زدم که یکباره چشمم خورد به ویدئویی که دکتر علیرضا جهانگیری در بیمارستان مسیح دانشوری داشت پشت یکی از همکاراش با خط زیبا می‌نوشت:

«ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم / در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم»

شعری که از روزهای نوجوانی به ذهنم سنجاق شده بود.... اصلاً مگر می‌شود این جسارت و دلدادگی را دید و سکوت کرد؟

‎سازم را بغل کردم؛ همانی که خوب مرا بلد است. شعر با یک ملودی «کاملا دلی» کمتر از نیم ساعت متولد شد. ‎بدون آنکه وقت را تلف کنم با محسن رجب پور عزیز تماس گرفتم و «کاردلی» که ساخته بودم را گوش داد.

‎ «سریع حاضرش کن» جواب محسن رجب پور بود در پس پاسخ مثبتش به طفلی از جنس موسیقی که چند دقیقه‌ای بود با من نفس می‌کشید. به محمد افشانی عزیزم زنگ زدم و از پشت تلفن برایش خواندم.

‎ «می‌تونی با گوشی ضبط کنی بفرستی برام؟» این هم جواب محمد بود پس از اینکه کار را شنید، من هم سریع برایش کار را ضبط کردم و فرستادم. حدود ۲ ساعت بعد در خانه محمد گیتارِ کار رکورد شد و آماده بود برای «ووکال گرفتن»!!

‎انگار محمد با تمام وجودش ثانیه به ثانیه کار را حس کرده بود. این را موقعی که مشغول میکس کردن آن بود فهمیدم، چرا که به راحتی قابل تشخیص بود. همان موقع به علی حمصیان زنگ زدم و تمامِ حس و حال اون لحظه رو بهش توضیح دادم … زنگ صدایش هنوز در خاطرم مانده که بالحنی که مخصوص خودش است گفت من هم یک ویدئو دلی برای این کار می‌سازم.

‎وقتی قطعه «گل سرخ» را برای علی فرستادم ۳ ساعت بعد یک ویدئو با عکس بچه‌های کادر درمان درست شده بود که انگار «گل سرخ» در دل این ویدئو بود آرام گرفته بود.

فردای اون روز یعنی ١٦ اسفند ٩٩ «گل سرخ» از شرکت ترانه شرقی پخش شد. یک قطعه «کاملا دلی» که در ٢٤ ساعت از صفر تا صد آن تهیه شد تا بماند به یادگار از روزهای سختی که کادر درمان برای حفظ جان مردمی تلاش کردند که شوخی روزهای ابتدایی کرونا جدی جدی جان شان را داشت با خود می‌برد. «گل سرخ» پیشکشی است برای آنهایی که از خودشان گذشتند و می‌گذرند تا ما بمانیم؛ به امید آنکه در هیچ خزانی پژمرده نشود.

 

نظر شما