به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، حاصل این تاریخ دردناک و پرغربت، آرامش محزونی است که بیننده را در بر میگیرد. اما این بار ماجرا فرق میکند. وارد خانه که میشوی هر طرف کسی مشغول به کاری است. یکی فیلم میگیرد، یکی لب تاب روی پاهایش در حال تدوین است، دیگری عکاسی میکند، آن یکی چای تعارفت میکند، یکی کتیبهها و پرچمهای روی دیوار را محکم میکند و تقریبا همه به خصلت میهماننوازی هیئتی تحویلت میگیرند. من پیشتر هم با این آدمهای عجیب همراه بودهام. در «تکیه رمضان» و «از قربان تا غدیر» مقابل دوربینشان نشستهام و شعر خواندهام. تماشایشان کردهام که چطور میدوند، عرق میریزند، ذوق میکنند و پیش میروند؛ پیش میروند تا از کاروان اهل بیت جا نمانند. اما این بار مجال بیشتری بود برای تماشا. این بار فقط آمده بودم که تماشایشان کنم. تا به حال کارهای فرمایشی را دیدهاید؟! منظورم کارهایی است که به سفارش نهادی و ارگانی شکل میگیرند و همه به حسب وظیفه اداری کاری را بر عهده دارند. لابد دیدهاید که جایی، دیگر کارمند میگوید نه نمیتوانیم! نمیشود! ولی اینجا همه کارمند امام حسیناند! اینجا هیچ وقت کسی نمیگوید نمیشود! نه! راه ندارد! تو هزار بار هم که بخواهی ضبط کنی و هربار لحن یک کلمه را جا به جا کنی، با لبخند قبول خواهند کرد. در دم و دستگاه امام حسین(ع) چیزی کم نمیآید. اینجا هم چیزی کم نمیآید. چون همه مرام هیئتی بودن را بلدند. مرام هیئتی میگوید هرکجا چیزی کم آمد دست در جیبت کنی و هرچه داری را در طبق اخلاص بگذاری.
اینجا محل ضبط برنامه «تکیه محرم» کاری از گروه فرهنگی مذهبی آئینه برای شبهای محرم من و شما است. سخنرانی، شعرخوانی، گفتگو و مداحی بخشهای اصلی تکیه محرمند که از طریق پنجره فضای مجازی به دست ما خواهند رسید. چه باک که سیمای سهند به چنین برنامهای که خلاقیت، جسارت، مظلومیت و نشاط هیئتی در آن موج میزند، وقعی ننهد! تکیه محرم گوشی به گوشی، دل به دل و دست به دست به خانه عزادارانی آمده که کرونا مجال هیئت رفتن را از آن ها گرفته. تکیه محرم آیتم به آیتم ما را به سمت هیئتهایی میبرد که داستانش را از پدرانمان شنیدهایم! هیئتهایی که در آن سخنران نقش مهم و پررنگی دارد. در تکیه محرم کسی منبر عادی نمی شنود. همه وعاظش حرفی برای گفتن دارند. شعری که در شان ممدوحی چون اباعبدالله(ع) نباشد در تکیه محرم راهی ندارد. مداحانش همه از آنهایی هستند که هنوز ننشسته، اشکی در گوشه چشم دارند و داغی در دل. فضاسازی و دکور این برنامه، مثل همه برنامههای آئینه؛ در حد یک کار درجه یک صورت میگیرد. دالانها و راهروها و در مجموع معماری سنتی خانه ختایی، اصالت تبریزی برنامه را دوچندان کردهاست.
صداها در هم میآمیزد. صدای شعرها و نوحهها و منبرها. از آن شعرها و نوحهها و منبرهایی که مدتهاست دیگر نمیشنویم! از همانهایی که اشکت را با شعور و درک در هم میآمیزند و تو را یک قدم به درک حقیقت ایستاده در صحرای خونین کربلا نزدیک میکنند. سالهاست که ما تصویر مات و ایستایی از عاشورا در هالهای از عطش و داغ از بلندگوها میشنویم. اما امسال آئینهای ها دست به کار شدند تا دوباره برگردیم به آن روزهایی که از سیدالشهدا(ع) و حرکت و قیام و شهادتش عمیقتر میشنیدیم. خانه ختایی سالهاست که در هیاهوی نامهها و کاغذهای اداری نشسته است. او هم مثل ما دلش برای یک اتفاق تنگ شدهبود. آئینه اتفاقی بود که حال همه ما را جا آورد حتی حال خانه ختایی را.
لیلا حسیننیا
(شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی)