«فیاض زاهد»، جامعهشناس سیاسی، در رابطه با وضعیت فعلی احزاب در ایران به خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری برنا گفت: بهتر است علت عدم عضویت افراد شاخص اصلاحطلب در گروهها و احزاب را همراه با خاطرهای توضیح بدهم. چندسال پیش لیلاز در جلسهای سازمانی که سالهاست به اتفاق چند نفر از دوستان برگزار میکنیم، گفت حزب کارگزاران سازندگی از من خواسته عضو این حزب شوم. وقتی لیلاز این موضوع را مطرح کرد حاضرین در جلسه از عضویت او در حزب کارگزاران استقبال کردند اما بنده به تنهایی با این قضیه مخالفت کردم و گفتم: «سعید این کار را نکن چراکه در زمره روشنفکران ایرانِ امروز محسوب میشوی، در جهان سوم روشنفکران عضو هیچ حزبی نمیشوند تا بتوانند به صورت فراجناحی و بدون تعلقات مذهبی نظرات خود را مطرح کنند.» در حقیقت معتقدم که روشنفکر میتواند فراتر از احزاب نقش داشته باشد و به نوعی به رشد سیاسی و مدنی جامعه، کمک کند.
این چهره اصلاحطلب با اشاره به پایبند نبودن افراد به احزاب و جناحها افزود: البته در خصوص عضو نشدن افراد شاخص اصلاحطلب در گروهها و احزاب، عوامل مختلفی وجود دارد. یکی از این دلایل فرهنگی، اجتماعی و تاریخی است به این معنا که در نظر بسیاری از صاحبنظران گذشته، کارکرد احزاب مثبت و موثر نبوده است. از طرفی در شاکله سیاسی کشور هنوز ساختارها و کنشهای سیاسی براساس احزاب شکل نمیگیرد. به عنوان مثال نظام انتخاباتی حزبی نیست و روسای جمهور ما هنوز حزبی نیستند، همچنین پارلمان هم براساس فراکسیونهای حزبی شکل نمیگیرد. ممکن است در پاسخ گفته شود که در حال حاضر جناح اصولگرا و گروههایی نظیر جبهه پایداری در مجلس حضور دارند، اما حقیقت این است که این موارد در یک فرمت سیاسی مشخص، تعریف نشدند.
زاهد تصریح کرد: در انتخابات مجلس دهم تعدادی از افراد را در قالب لیست امید ساماندهی کردیم و به مجلس فرستادیم، در این لیست افرادی بودند که اگر نام آنها در لیست امید نبود، وارد مجلس نمیشدند اما همان افراد به محض ورود به مجلس پراکنده شدند، دلیل این پراکندگی و پایبند نبودن هم این بود که هیچ مکانیسم راستی آزمایی و کنترل نداشتیم که براساس آن، چنانچه فردی از منویات حزب پیروی نکند را از آن، اخراج کنیم. در واقع در کشورهای پارلمانی که نظام حزبی در آنها بسیار قوی است و انتخابات براساس حزب صورت میگیرد، اگر فردی از حزب خارج شود، از پارلمان و کابینه هم اخراج می شود.
این جامعهشناس سیاسی در توضیح میزان قدرت احزاب در ایران اظهار کرد: در ایران نظام حزبی و عضویت افراد در آن به این صورت است که افراد زمان انتخابات، به احزاب مراجعه میکنند و با یک چای خوردن، وارد لیست میشوند. زمان مجلس دهم نمایندهای که در لیست امید بود فردای ورود به مجلس در مصاحبه با کیهان در مورد علت نام خود در لیست امید، اظهار بیاطلاعی کرد و گفت از علت وجود نامم در لیست امید بیخبرم!
زاهد در ادامه افزود: بسیاری از شخصیتهای سیاسی ایران مانند خاتمی ذاتا شخصیتهای فرهنگی و مصلح هستند و فراتر از دعواها و کنشهای حزبی قرار میگیرند. به قول احمدی کسروی در ایران مثل قارچ از زمین، حزب روئیده است در صورتی که کل ساختار سیاسی کشور برای احزاب تَره هم خورد نمیکنند. واقعیت این است که بسیاری احزاب را بستری برای راه پیدا کردن به محافل سیاسی، دیده شدن، بهرهبرداری از امتیازات خانه احزاب، به رسمیت شناخته شدن از سوی وزارت کشور قلمداد میکنند. نکته حائز اهمیت این است که در ایران نباید بیشتر از تعداد خاصی حزب شکل بگیرد. در حال حاضر یک جریان اصولگرایان شامل اصولگرایان سنتی و نو اصولگرایان تند و افراطی و یک جریان اصلاحطلبان شامل گرایش چپ کلاسیک، اصلاحطلب خط امامی و یک جریان اصلاحطلب آوانگارد برای فضای سیاسی کشور کافی است و به غیر از اینها، مابقی شوخی و یک دکان بازاری است برای اینکه چهار نفر جمع شوند، حزبی تشکیل دهند که از طریق آن در شورای عالی سیاستگذاری حضور پیدا کنند. از آن طرف در تشکیلات راست هم چهار نفر در مسجد یا هیات جمع میشوند و اسمش را جمنا میگذارند که از این طریق بتوانند، برای خودشان تریبونی داشته باشند.
این چهره اصلاحطلب در واکنش به اینکه آیا نهادهای رسمی مانند کمیسیون ماده 10 احزاب بر ساماندهی احزابی که اشاره کردید مانند قارچ روییدند، کمک کرده است، افزود: موثرترین کاری که کمیسیون ماده 10 احزاب انجام داد این بود که این احزاب را در مکانی به نام خانه احزاب سازماندهی کرد، احزاب هویت گرفتند و به صورت ناقص شناسنامهدار شدند. اما قضیه فراتر از کمیسیون ماده 10 احزاب است. چراکه که تا زمانی که نظام سیاسی، انتخاباتی و پارلمانی براساس احزاب شکل نگیرد هیچگاه با یک ساختار درست سیاسی، روبرو نخواهیم شد.
زاهد تصریح کرد: احمدینژاد زیر پوست اصولگرایان خوابید و با پرچم آنها به پاستور راه پیدا کرد اما در اولین اقدام با محافظهکاران سنتی قطع رابطه کرد. احمدینژاد اصلا اصولگرایان سنتی را راه نمیداد و با آنها ملاقات نمیکرد چراکه خود را جریان سوم میدانست که در همین راستا، مشایی هم برای او تشکیلاتی راه انداخته بود. در حقیقت آنقدر که اصولگرایان از احمدینژاد حرص خوردند، اصلاحطلبان نخوردند البته رئیس جمهور بعدی هم بیاید، داستان همین است.
این جامعهشناس سیاسی در پایان یادآور شد: شرایط سیاسی امروز ایران بهترین فرصت برای آفتابپرستها و هواشناسان است اما این دفعه تکلیف اصلاحطلبان با خودشان روشن است و به هیچ عنوان، اعتبارشان را فدای نیروهای ناشناخته یا از نظر سیاسی نامشخص نمیکنند و به هیچ عنوان تخم مرغهای خود را در سبد همسایهها، نمیگذارند. 3