به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ هر سال در فصل نقل و انتقالات شاهد رفت و آمدهای فوتبالیستهایی هستیم که بعد از امضای قراردادهای چند میلیاردی یاد علایق دوران کودکیشان میافتند و با استفاده از جملات نخنما شده و تکراری ادعای عجیبی را به زبان میآورند. کم نبوده و نیستند فوتبالیستهایی که باشگاه جدیدشان را تیم محبوب دوران کودکیشان معرفی میکنند و با استفاده از جمله «از بچگی هوادار این تیم بودم»، که بیش از اندازه لوس و تکراری شده، سعی در به دست آوردن قلب هواداران تیم جدیدشان دارند.
این ترفند سالهاست که دیگر در فوتبال ایران جواب نمیدهد اما جای تعجب دارد که چرا یک فوتبالیست حرفهای درحالی که درست با دو باشگاه رقیب مذاکره میکند، بعد از انداختن امضای زیر برگه قراردادش خود را هوادار آن تیم مینامد. مگر میشود یک روز هوادار استقلال بود و یک روز هوادار پرسپولیس؟ مگر میشود در دوران کودکی دو تیم رقیب را به طور همزمان دوست داشت؟ پس چطور است که آقایان فوتبالیست ایرانی با هر دو باشگاه رقیب وارد مذاکره میشوند و در نهایت بهخاطر چند صد میلیون تومان پول ناقابل یاد خاطرات فوتبالی دوران کودکیشان میافتند و راه به سمت تیم دیگری کج میکنند؟
در سالهای اخیر کم نبودهاند بازیکنانی که پای میز مذاکره با هر دو تیم نشستهاند اما چند ساعت بعد به خاطر شرایط بهتر و پول بیشتر یکی از آنها را انتخاب کردهاند که ایرادی هم به آنها وارد نیست. لازم نیست بازیکنی برای کسب محبوبیت در ابتدای ورود به استقلال و پرسپولیس حتما سبقه طرفداری یکی از این دو تیم را داشته باشد چون آنچه یک فوتبالیست را بین هواداران ماندگار و دوست داشتنی میکند عملکرد خوب و رفتار حرفهای است نه اینکه در کودکی طرفدار چه تیمی بوده است!
البته در فصل نقل و انتقالات امسال ترفند جدیدی خلق شده به اسم ندای درونی! محمدحسین مرادمند، مدافع شهرخودرو، ظرف چند ساعت هم در باشگاه پرسپولیس و هم در استقلال مشغول مذاکره دیده شد اما به خبرنگاران گفت: «از کودکی هوادار یکی از این دو تیم بودم و ندای قلبم میگوید همانجا بروم. بعد از عقد قرارداد نام این تیم را میگویم.» در نهایت بعد از امضای قرارداد بین مرادمند و استقلال مشخص شد ندای قلبی این مدافع به او گفته استقلالی شود وگرنه در این میان نه بحث پول بیشتر بوده نه چیز دیگر!!!
داستان مشابه مرادمند چند سال پیش درباره محمدحسین کنعانیزادگان اتفاق افتاد. این مدافع پرحاشیه چند سال پیش در فصل نقل و انتقالات به محض اینکه از باشگاه پرسپولیس خارج شد به ساختمان استقلال رفت، با آبیها قرارداد بست و دو سال بعد به پرسپولیس برگشت. کنعانیزادگان وقتی در سال 95 با استقلال قرارداد بست اعلام کرد از بچگی استقلالی بوده (در حالی که سابقه حضور در پرسپولیس را داشت) ولی بعد از اینکه در سال 98 باز هم قرار شد پیراهن پرسپولیس را بر تن کند، مدعی شد حضورش در جمع آبیهای پایتخت اشتباه بوده است.
از این دست بازیکنان در فوتبال ایران کم نبودهاند. وحید امیری و علیرضا بیرانوند هم از جمله پرسپولیسیهایی بودند که مذاکرات زیادی با استقلال داشتند ولی شاید در نهایت به دلیل همان ندای قلبی تصمیم به پیوستن به اردوی پرسپولیس گرفتند. محسن مسلمان هم سالها پیش با اینکه در مصاحبهای ادعا کرده بود استقلالی است و حاضر است برای علیرضا منصوریان در استقلال بهصورت مجانی بازی کند، به خاطر مبلغ بالاتر قرارداد به اردوی قرمزها رفت و بعدها مدعی شد از بچگی پرسپولیسی بوده است. نمونه دیگری از همین فوتبالیستها محسن فروزان است که پیش از آغاز لیگ چهاردهم در فرآیند مذاکره همزمان با سرخابیها، به پرسپولیس از نظر مالی به توافق نرسید و در نهایت استقلالی شد و ادعا کرد خونش آبی است. محمدرشید مظاهری هم یکی دیگر از نفراتی است که چندین بار بر پرسپولیسی بودنش صحه گذاشت ولی امسال پیراهن استقلال را به تن کرد.
شاید باید این روزها از بازیکنانی که جذب استقلال و پرسپولیس میشوند بپرسیم که «چند میگیری به ندای دلت گوش کنی؟» تا مشخص شود برای خریدش چقدر باید هزینه کرد. ادعاهایی مثل گوش دادن به ندای قلبی و من از بچگی طرفدار فلان تیم بودم در فصل نقل انتقالات را یادمان میماند تا وقتی که احتمالا آقایان در میانه فصل به خاطر دریافت چند میلیون بیشتر دست به اعتصاب و نرفتن سر تمرین زدند از آنها بپرسیم پس چه شد ندای قلبی و عشق به هوادار و تیم مورد علاقه دوران کودکیتان؟
حتما یادمان میماند آقایان فوتبالیستهای حرفهای! 3/5