به گزارش گروه فرهنگ وهنر خبرگزاری برنا، امیررضا مافی منتقد و میزبان برنامه «نقد سینما» در بخش اول برنامه شب گذشته با همراهی آرش خوشخو و احسان طهماسبی منتقدان سینما به نقد و بررسی فیلم سینمایی «بیحسی موضعی» به کارگردانی حسین مهکام پرداختند.
احسان طهماسبی در ابتدای بحث خود و بهعنوان پیشگفتار به افزایش تولید و اکران کمدیهای سخیف در سالهای اخیر و تأثیر آن بر سلیقه مخاطب اشاره کرد و گفت: مخاطب باتوجه به عادتش به فیلمهای کمدی سطحی، احتمالاً واکنش متفاوتی نسبت به کمدی تلخی شبیه «بیحسی موضعی» خواهد داشت. اگر فیلمهایی مانند «اسب حیوان نجیبی است»، «هیچ» و «بیخود و بیجهت» که اتفاقاً برخی محصول همکاری مشترک کارگردان «بیحسی موضعی» و عبدالرضا کاهانی هم محسوب میشوند، نبودند، احتمالاً امروز این فیلم برای ما هم جایگاه دردانهتر و دوستداشتنیتری پیدا میکرد.
وی افزود: این فیلم در رویکردی متفاوت با کمدیهای مرسوم سینمای ایران با خلق فضایی ابزورد و سیاه با منطقی که بر هیچ استوار است، ما را با فضایی به کل متفاوت مواجه میکند که کمتر در سینما آن را تجربه کرده بودیم.
آرش خوشخو در این بخش گفت: فیلم امتیازهایی مانند لحظههای خوب یا بازیهای خوب (مثل پارسا پیروزفر) دارد که نمیتوان نادیده گرفت اما آنچه در این فیلم من را اذیت کرد، نگاهی است که معمولاً طبقه متوسط سینمای ایران نسبت به طبقات غیر از خود دارد. انتهای فیلم با یک رقص سرخپوستی تمام میشود اما من احساس کردم کاراکترهای روشنفکر و طبقه متوسط فیلم مانند کابویهای فیلمهای وسترن به تصویر درآمدهاند که میتوانند حرفهای فلسفی بزنند و فکر میکنند به این دلیل امتیاز خاصی دارند و میتوانند حتی رفتارهای وحشیانه خود را توجیه کنند!
وی افزود: انگار این قشر اصرار دارد بگوید «ما خوبیم». این طبقه طبیعتاً امتیازهایی دارد اما اینکه خودشان فکر میکنند چقدر از دیگران برتر هستند، همان نگاهی است که پیش از این در فیلم «لتیان» هم شاهدش بودیم و دربارهاش صحبت کردیم. در فیلمهایی مانند «خرگیوش» و «مادر قلب اتمی» هم رگههایی از این نگاه وجود دارد. اینکه انگار چون ما میتوانیم ترانه انگلیسی گوش دهیم و همسرایی کنیم، آدمهای برتری هستیم. این نگاه در فیلمها برای من آزاردهنده است.
خوشخو ادامه داد: در این نوع کمدی که شاید بتوان نام «کمدی مشنگانه» را برایش استفاده کرد، ما فیلمهای عبدالرضا کاهانی را هم داریم که بدون انتقال چنین احساسی به مخاطب، ساخته شده بود. مثل «بیخود و بیجهت» که تلخ و گزنده بود، اما همزمان با همه طبقات اجتماعی همدردی میکرد.
این منتقد سینما تأکید کرد: فارغ از این نگاه آزاردهنده، «بیحسی موضعی» امتیازهایی دارد که مخاطب را با خود همراه میکند. من سئانس 10 شب رفتم فیلم را دیدم و 7 نفر در سالن بودند که به نظرم آمار خوبی بود. همه مخاطبان تا پایان در سالن ماندند و حتی یکی دو بار هم فیلم خنده جمعی از مخاطبان گرفت. این نشان میدهد بهعنوان یک کمدی سیاه، فیلم کارش را بد انجام نداده است.
امیررضا مافی اما در مخالفت با نظر دو منتقد دیگر برنامه درباره «بیحسی موضعی» گفت: معتقدم ما با فیلمی مواجهیم که نمونههایی از آن را قبلها هم دیدهایم. ما در فیلم شاهد تمسخر نوکیسههای طبقه متوسط هستیم اما زاویه نگاهی که خالق فیلم به این سبک زندگی دارد، اینگونه است که میگوید من میدانم این جزییات مسخره است، اما برخوردش با کاراکتری که پارسا پیروزفر ایفا میکند و نزدیک به تیپ هم هست، از همه منصفانهتر است.
وی ادامه داد: حرفم این است که این سینمایی که به تعبیر آرش خوشخو «سینمای مشنگانه» میتوان نامید، آوردهای برای ما ندارد. درست است که ما از کمدی مبتذل باید عبور کنیم، اما معتقدم این نوع کمدی هم نه به لحاظ معرفی و نه از منظر خندهگرفتن و سرگرمی هم خیلی موفق نیست. مخاطب به راحتی در مواجهه با رقص پایان فیلم میتوان بپرسد «که چی؟»
طهماسبی در این بخش تأکید کرد: موضوع فیلم همین سؤال «که چی؟» است. تمام داستانهای فیلم برای پرداختن به همین پوچی است. مهکام فلسفه خوانده و اتفاقاً از همین منظر به ادعای کاراکترهای روشنفکرش درباره دریدا دارد نگاه میکند. آن رقص سرخوشانه پایان فیلم هم نمایش همین هیچ و پوچ است.
مافی در این بخش با اشاره به دیدگاه دریدا درباره «نرسیدن به معنا» و تفاوت آن با «بیمعنایی» گفت: ما مسیر حرکت به سمت معنا داریم که شاید به معنای نهایی نرسد اما خود همین مسیر معنابخش است. آنچه ما در این فیلم شاهد هستیم اما یک بیمعنایی است.
آرش خوشخو در این بخش گفت: فارغ از این مباحث نظری، شخصاً معتقدم خالق یک اثر باید منصف باشد و باید جهانی متعادل خلق کند. حتی اگر قرار است بیعدالتی را بهتصویر درآورد باید در نقد آن باشد. فیلم «بیحسی موضعی» از نگاه بنده فیلم عادلانهای نیست. شخصیتهای فیلم سوگیری و موضعگیری شدید نسبت به آدمها دارند و برای اینکه بتواند ما را بخنداند نگاه خاص به یک طبقه را القا میکند، اتفاقی که شاید عامدانه هم نبوده و بهصورت ناخودآگاه در فیلم شکل گرفته است.
مافی هم در تأیید صحبتهای خوشخو افزود: این حجم از تمسخر «فوتبال دیدن» در فیلم و اینکه اصرار داشته باشیم کسی که فوتبال میبیند متعلق به طبقه اجتماعیای است که ما آن را نمیپسندیم و نگاه از بالا به پایین به آنها داریم در فیلم از کجا میآید؟
در بخش دیگری از میز نقد فیلم «بیحسی موضعی» احسان طهماسبی در مخالفت با انتقاد خوشخو و مافی از نگاه حاکم بر فیلم نسبت به طبقه متوسط روشنفکر گفت: به نظر میرسد فیلم در مسیر نقد این نگاه است و تأکیدی در فیلم بر اصالت این سبک زندگی نمیبینم. اینها آدمهایی هستند که مانند شخصیت ماری احساس میکنند بیمار نیستند اما تمام نشانههای بیماری را دارند.
شباهتها و تفاوتهای فیلم «بیحسی موضعی» با آثار عبدالرضا کاهانی در ادامه مورد بررسی منتقدان برنامه قرار گرفت که در این زمینه طهماسبی گفت: در آثار کاهانی در عین مواجهه با فضا و آدمهای منزجرکننده، همزمان میتوانیم آنها را دوست هم داشته باشیم و این اتفاقی این که در فیلم حسین مهکام رخ نداده است.
در ادامه طهماسبی به جنس بازی بازیگران و دیالوگهای فیلم اشاره کرد که مافی در این زمینه گفت: اساساً دیالوگهای فیلم بهگونهای است که انگار در دهان بازیگران گذاشته شده است. انگار یک بیانیه فلسفی ابتدا نوشته شده، برای حرکت از نقطه آ به نقطه ب طراحی شده و براساس آن دیالوگها بین کاراکترها تقسیم شده تا در انتها آن فلسفه هیچانگارانه مدنظر فیلم ساخته شود؛ فضایی که در آن اخلاق وجود ندارد و رعایت نسبتها وجود ندارد.
خوشخو در تأیید گفت: کل داستان بر دوش کاراکتر جلال با بازی حبیب رضایی است که بیش از آنکه غافلگیرکننده باشد، گیجکننده است. چطور یک کاراکتر میتواند تا این اندازه جمع اضداد باشد؟ مثلاً آن اندازه توجه به یک گربه نشان دهد و همزمان موقع مرگ شوهر خواهرش بخندد و برقصد! به نظر میرسد آنقدر به فکر گریز از مرکز بودهاند که در جاهایی تماشاگر به بیرون از فیلم پرت میشود. آدم عجیب و غریب در سینمای لینچ و تارانتینو هم داریم، اما اینکه شخصیتی «هیچ» باشد، چیز دیگری است.
مافی هم در ادامه باردیگر به موضوع سرخوردگی مخاطب و مواجه شدن با پرسش «که چی؟» در پایان فیلم اشاره و نسبت به «فراموشی مخاطب» انتقاد کرد.
خوشخو در ادامه گفت: این میزان از فیلم انتقاد کردیم، دو نکته خوب را هم باید بگوییم. اول اینکه شخصیت پارسا پیروزفر و حسن معجونی در فیلم خیلی خوب شکل گرفته است. درست دو شخصیتی که از دایره اصلی فیلم خارج هستند. نکته دیگر پیشنهادی است که این فیلم میدهد برای ساخت فیلم کمهزینه اما سرگرمکننده. اینکه میتوان با چند لوکیشن خاص به شرط آنکه هوش کافی داشته باشید، امکانش هست که فیلم سرگرمکننده هم بسازید.
دبیر جشنواره مقاومت؛ حال سینمای دفاع مقدس خوب نیست
در بخش بعدی «نقد سینما» علیرضا مرادی در «میز اخبار» میزبان مهدی عظیمی میرآبادی دبیر شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت بود. عظیمی میرآبادی در این بخش بهعنوان مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس درباره شرایط نامناسب تولید فیلمهای دفاعمقدسی توضیح داد: متأسفانه اوضاع سینمای انقلاب و دفاع مقدس امروز خوب نیست که دلایل متعددی هم دارد.
وی توضیح داد: البته اگر به جای سینما، فیلم را مدنظر قرار دهیم و دیگر مدیومهای تصویری را هم مدنظر قرار دهیم، در این بخش تعداد آثار قابل توجهتر خواهد بود، اما در حوزه سینما داستانی شرایط مساعد نیست.
عظیمی میرآبادی در پاسخ به اینکه آیا نمیشد بودجه جشنواره مقاومت بهویژه در شرایط کرونایی، صرف تولید و زیرساخت در حوزه سینمای دفاع مقدس میشد، گفت: واقعیت این است که بودجه این رویداد بسیار محدود است و حتی به اندازه تولید یک فیلم هم نیست. فرض بگیرید به جای 5 فیلم، 6 فیلم تولید میشد، طبیعتاً اتفاق عجیب و غریبی در این زمینه رقم نمیخورد. جشنواره معنا و کارکرد دیگری دارد که مهمترین آن فضاسازی برای شکلگیری جریانهایی است که منتج به تولید و نمایش در این حوزه میشوند.
دبیر شانزدهمین جشنواره «مقاومت» در ادامه توضیحاتی درباره فراخوان و کیفیت برگزاری این دوره از جشنواره ارائه کرد.
بهروز افخمی؛ خلاقیت در فیلمسازی «میانبر» ندارد!
در بخش بعد نوبت به مباحث آموزش فیلمسازی رسید که همچون هفتههای گذشته در قالب گفتگوی بهروز افخمی و امیررضا مافی مطرح شد. «خلاقیت» محور مباحث این هفته بود که بهروز افخمی درباره آن گفت: آمادگی بدنی، معمولاً منجر به آمادگی ذهنی هم میشود. به همان تعبیر که عقل سالم در بدن سالم است. این آمادگی بدنی هم به معنای ورزش نیست و به معنای انرژی داشتن برای فعالیت در طول روز است. شخصاً هیچ ورزشی را بهصورت جدی دنبال نکردهام اما برخی روزها بالای 3 یا 4 ساعت پیادهروی میکنم.
در ادامه مافی به سیر طبیعی آمادگی و برخی میانبرهای آسیبزننده همچون مواد مخدر اشاره کرد که افخمی در واکنش به آن تأکید کرد: در این موارد بهشدت باید صریح صحبت کرد. اصولاً یکی از خرافههایی که در کار سینما هست و در کارهای دیگر هم مطرح میشود این است که مصرف مواد مخدر منجر به روشنبینی بیشتر و خلاقیت بیشتر ذهن میشود. این ادعا در مراحل اول مصرف خیلی هم بیراه نیست و ظاهراً برای مدتی این اتفاق رخ میدهد و آدم احساس میکند ساعتهای کار و خلاقیتش در کار بیشتر شده است، اما این راه میانبر بسیار خطرناکی است. بعد از مدتی ورق برمیگردد و مواد مخدر انتقام سختی از فرد میگیرد!
افخمی در پاسخ به اینکه چرا این عارضه در سینمای ایران فراگیر شده است تأکید کرد: این مسئله در سینمای همه جای جهان است. در کارهای هنری همه جای جهان است. افرادی که نگران هستند و فکر میکنند زمان طولانی باید صرف پختهشدن کنند و حوصلهاش را ندارند سراغ این میانبر میروند.
این کارگردان سینما تأکید کرد: دروغی هم که بارها در این حوزه تکرار شده این است که هر ماده مخدر جدیدی که میآید، شایعه میکنند این ماده دیگر عوارضی ندارد!
افخمی در ادامه به مرور خاطراتی از ورود «هروئین» به بازار در دوران نوجوانی خود و فراگیری مصرف آن پرداخت و بعد از آن ادامه داد: به جای اینکه در زمینه میانبر خلاقیت بخواهیم روی مواد مخدر متمرکز شویم باید بگوییم که این تنها یک مثال است. کل کوشش ما در این برنامه این است که خرافهها درباره فیلمسازی را بشکنیم و یکی از این خرافهها این است که راههای میانبری برای خلاقیت و فیلمسازی وجود دارد، در صورتی که هیچ راه میانبری در کار نیست. اگر کسی میخواهد این کار را یاد بگیرد باید از مسیر سخت آن عبور کند.
افخمی در بخش دیگری از این بحث به آسیبهای ناشی از موفقیت در سن کمتر از 30 سال پرداخت و تأکید کرد چون این گزاره را میدانستم، خودم تا قبل از این سن از ساخت فیلم بلند ابا داشته است. وی تأکید کرد: فیلمسازی که در سن بیست و یکی دو سالگی یک فیلم شاهکار را خلق کند و به قله آرزوهایش در سینما برسد، پس از آن چه میخواهد بکند؟ انگار سینما برای او بیمعنا میشود.
افخمی با اشاره به کارنامه کارگردانهایی مانند مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی گفت: یکی از دلایلی که این فیلمسازان بعدها انرژی خود را از دست دادند، همین بود که خیلی زود به نتیجه رسیدند. هرچند در مقطع ورود این فیلمسازان به سینما، سینمای ایران در حال متولد شدن بود و هر آنکسی که توان و استعدادی داشت باید به میدان میآمد و چاره دیگری نبود. امروز اما باید بدانیم هیچ راهی برای موفقیت زودهنگام نیست.
«آقازاده»، اعتراض و نقد درونگفتمانی
در بخش «گفتگوی ویژه» برنامه شب گذشته «نقد سینما» امیررضا مافی میزبان حامد عنقا بود و درباره سریال «آقازاده» و فراتر از آن نقد سیاسی و اجتماعی در یک اثر نمایشی به گفتگو نشستند.
در ابتدای این بخش حامد عنقا در پاسخ به سؤالی درباره سکانسهای جنجالی در اغلب آثار خود گفت: از منظر رسانهای آثار بسیاری از این جنس نقطهگذاریها در روایت خود دارند و باید دید مخاطب نسبت به کدامیک حساسیت بیشتری نشان میدهد. بهخصوص که رفتارشناسی مخاطب چندان قابل پیشبینی نیست.
وی با اشاره به سکانس حاشیهساز سریال «آقازاده» افزود: درباره کیفیت پرداخت و اجرای این سکانس طبیعتاً بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان باید توضیح بدهد اما شخصاً معتقدم باید درباره موضوعی که بخشی از متدینین و دغدغهمندان جامعه نسبت به آن حساس هستند و به دلیل اینکه حکم صریح الهی است، تابو هم محسوب نمیشود صحبت میکردیم. طرح این موضوع در سریال اتفاق خوبی بود.
عنقا درباره رویکرد «نقد سیاسی» و نیز پرداختن به موضوع حساس «فساد» در سریال «آقازاده» گفت: واقعیت این است که ما به این رویکرد نرسیدیم، زمانش فرارسیده بود. حتی به نوعی این سریال بازگشت به فضایی است که قبلاً آن را در قلب یخی هم مطرح کرده بودم. مشکل «قلب یخی» که فکر میکنم در زمان خودش از «آقازاده» هم موفقتر بود، این بود که انتهایی خارج از اراده ما برای آن رقم خورد.
وی درباره صراحت بیشتر «آقازاده» نسبت به «قلب یخی» تأکید کرد: جامعه امروز ما نسبت به جامعه آنروز جامعه صریحتری است. 10 سال پیش درگوشی از برخی مفاسد صحبت میکردیم اما امروز هر کدام از شبکههای تلویزیونی را که باز کنید دارند درباره یکی از دادگاههای مفاسد اقتصادی صحبت میکنند. وقتی مرجعیت را از رسانه رسمی (اعم از بخشهای خبری، سریال یا حتی برنامههای ترکیبی) میگیریم و اجازه میدهیم یک تریبون مهآلود در این زمینه ورود کند که نمیتوانیم درباره صحت و سقم اخبارش موضعگیری کنیم، معنایش این نیست که چون ما سکوت کردهایم همه جهان هم سکوت نمیکنند. در واقع ما با سکوت خود مرجعیت رسانهای خود را از دست میدهیم.
فیلمنامهنویس سریال «آقازاده» افزود: در مواردی هم که توضیح میدهیم، دیر اقدام میکنیم و اجازه میدهیم دیگری کارش را انجام دهد، بعد میخواهیم واکنش نشان دهیم. فکر میکنم در سالهای اخیر بهویژه در حوزه مبارزه با فساد شرایط تغییر کرده است. بسیاری به ما میگفتند چرا سراغ چنین سوژهای میروید؟ بروید یک سریال عاشقانه بسازید! اما هرچه سطح افراد طرف مشورت ما بالا میرفت میدیدیم انگار آنها اهمیت پرداختن به این موضوع را بیشتر درک میکنند. خیلی وقتها مشکل ما با مدیریت میانی است.
وی ادامه داد: شما میبینید که عالیترین مقام کشور درباره این موضوع صحبت میکنند و حتی مطالبه دارند. میگویند چرا هالیوود آنگونه رفتار میکند و چرا ما در پرداختن به موضوعات قضایی عکس آنها رفتار میکنیم؟ این ناشی از عادت با مردم حرف نزدن است. همین اخیر رهبری در دیدار ویدئوکنفرانس با هیأت دولت فرمودند که با مردم حرف بزنید. این مطالبه را رهبری دارند اما در مدیریت میانی نشانی از آن نیست.
عنقا درباره بار منفی معنای «آقازاده» در جامعه امروز هم گفت: پارسال و در میانه تولید سریال «آقازاده» کتابی به دستم رسید با عنوان «آقازادهها» که اتفاقاً برای یک مجموعه انقلابی بود و نگاهی متفاوت به این مقوله داشت. روایت آقازادههایی بود که هیچ یک از برچسبهایی که ما امروز به این طیف میزدیم، به آنها نمیچسبید نه اهل رانت بودند نه اهل لابی. بلکه روایت آقازادههایی بود که ما اکثراً هم آنها نمیشناسیم. احساس کردم بلایی دارد سرمان میآید. آقازادههای منفی آقازادههای پرسروصدایی هستند. قدیم هم اینها بودند اما اینقدر سروصدا نداشتند. امروز در دادگاههای مفاسد داریم با اسم و رسم اینها را میبینیم و دربارهشان میشنویم. در اینکه چه شد به این شرایط رسیدهایم، حتماً گناه پدران کمتر از پسران نیست.
در این بخش مافی به دیالوگ معروف فیلم «موج مرده» ابراهیم حاتمیکیا که کاراکتر اصلی میگوید: «ما رفتیم بجنگیم، قرار شد شما از فرزندانمان مراقبت کنید، کلاهتان را قاضی کنید کدام کم گذاشتیم» اشاره کرد. عنقا اما گفت: این دیالوگ تا میانه دهه 70 درست بود اما امروز و در دهه 90 دیگر درست نیست. به هر حال اتفاقی دارد میافتد. چه اتفاقی برای یک پدر میافتد که فرزندش به فکر سفره انقلاب است؟
در بخش دیگری از این گفتگو پس از اشاره امیررضا مافی به «سینمای اعتراضی»، حامد عنقا تأکید کرد: امیدوارم «آقازاده» تنها قدم اول در این مسیر باشد. در چهار دهه بعد از انقلاب خیلی وقتهای حرکتهایی کردهایم، اما بعد دچار محافظهکاری شدهایم و به نقطه اول برگشتیم. روزی که مسعود کیمیایی درباره احتکار «دندان مار» را ساخت، فکر میکردیم میتوانیم جلوتر برویم، اما نرفتیم. وقتی ابراهیم حاتمیکیا کارهای اعتراضی ساخت، احساس کردیم اتفاقی میافتد اما نیفتاد. امیدوارم «آقازاده» در این زمان و مکان، فقط بهعنوان یک واحد از هزار واحدی که باید طی شود، دیده شود. اینکه بخواهیم صبر کنیم تا همه سیاستمداران دارای ظرفیت نقد شوند، یک خیال خام است. ما باید آنقدر این بازی را ادامه دهیم تا سیاستمدار ناچار به پذیرش نقد شود.
وی افزود: مدیر ترسو هنرمند محافظهکار خلق میکند و بالعکس. ورود به این میدان هزینه دارد و برخی حاضر نیستند این هزینه را بپردازند، تنها برخی مثل ما پوستکلفت هستند! مثلاً برای خودمان هم عجیب بود که فلان مدیر عالیرتبه سیاسی بلافاصله نسبت به یک سریال واکنش نشان داد. قسمت اول سریال که پخش شد، سه رسانه اصلی لندننشین نسبت به آن واکنش نشان دادند!
در اینجا مافی پرسید: چرا این نقطه واکنش «آخ» میان لندننشینها و برخی آقایان داخل کشور، مشترک است؟ که عنقا در پاسخ به کنایه گفت: بریم سراغ سؤالهای بعدی! هرچند جواب ندادن به معنای ندانستن جواب نیست!
تهیهکننده «آقازاده» درباره تلاش برخی مخاطبان برای یافتن مابهازای واقعی کاراکترهای این مجموعه گفت: سریال آقازاده که آغاز شد، یکی از بچههای بیارزش یکی از این آقایان که مدتی است در خارج از کشور به سر میبرد این سریال را به خودش گرفت! پدر بزرگوار این آقازاده پیغامی فرستاده بود برای ما که در پاسخ به کسی که پیغام را آورده بود گفتم چرا چنین توهمی برای شما پیش آمده که کسی بخواهد وقتش را برای شما تلف کند؟! واقعیت این است که آقازادههایی که باید دنبال نشانههای آنها در سریال بگردید، آنهایی هستند که به راحتی در اینستاگرام و شبکههای اجتماعی پیدا نمیکنید، شاید سرنخ برخی را در دادگاههای مفاسد پیدا کنید!
در ادامه بحث عنقا توضیحاتی درباره شخصیتپردازیهای تیپیکال سریال و نیز انتخاب بازیگران داد و در جایی که مافی درباره نسبت کاراکتر امیر آقایی با مهدی سلطانی و تلاش احتمالی سریال برای تطهیر آقایی که آقازادهاش اهل فساد شده است، تأکید کرد: معتقدم تأثیر «لقمه» از تأثیر «نطفه» بسیار بیشتر است و اصلاً در این زمینه تردید نکنید. گناه امیر بحری در داستان ما بیش از گناه نیما بحری است.
عنقا در پاسخ به این سؤال که سریال «آقازاده» امکان ساخت و پخش از تلویزیون دارد هم گفت: حامد عنقا آرزویش این است که این اتفاق رخ دهد. من ابتدا میخواستم همین کار را هم در تلویزیون بسازم. مدیران هم میدانند و همین امروز هم در تلویزیون یکی دو کار با موضوع مفاسد توسط دوستان دیگر در دست ساخت است. هم ابوالقاسم طالبی و هم مسعود ده نمکی این روزها مشغول ساخت سریالها مهمی هستند. باید بپذیریم که امروز تلویزیون مهمترین رسانهای است که ما در اختیار داریم. اگر من نوعی سراغ تجربهای در یک مدیای دیگر میروم، بالاخره بچه تلویزیون هستم. واقعیت این است که «آقازاده» را هم برای تلویزیون میساختم، اما زمانی که میخواستیم، شرایطش پیش نیامد.
برنامه «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری جمعه شبها ساعت 22 از شبکه پنج سیما پخش میشود.