امانالله قراییمقدم جامعهشناس فرهنگی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی که به سراغ قصهها و موضوعات بومی درباره اقوام ایرانی میروند در آن فرهنگ و محیط زندگی نکردهاند و در نتیجه مفهوم و معنای زندگی در آن مناطق را به درستی درک نکردهاند و حتی نمیدانند رسمها و رفتارها چه معنایی دارند.
قراییمقدم تصریح کرد: به عنوان مثال برخی رفتارها در یک استان نشانی از دوستی و محبت دارد اما در استانی دیگر به معنای جنگ و دشمنی است، این نکات ریز را باید فیلمسازان و فیلمنامهنویسها مدنظر قرار دهند و به نظر من کسی که در یک استان یا منطقه زندگی نکرده است نمیتواند روایتگری دقیق از زندگی افرادی که در آنجا زندگی میکنند، باشد.
او افزود: متأسفانه اکثر فیلمسازان ما که به زندگی اقوام ایرانی میپردازند از دور دستی بر آتش دارند و فیلمسازان ما متأسفانه در برج عاج نشسته و درباره زندگی افرادی فیلم میسازند که هیچ شناختی درباره آنها ندارند. از طرفی یک نفر که کردزبان است نباید تصور کند که درباره تمام کردهای ایران میتواند فیلم بسازد.
این جامعهشناس در ادامه خاطرنشان کرد: اگر قرار است درباره یک قوم ایرانی فیلم بسازیم در وهله اول باید فیلمساز با آن قوم زندگی کرده باشد و حتماً باید از راهنماییهای یک کارشناس استفاده شود. فیلمسازهای مطرحی که اصلاً مناطق مرزی کشورمان را ندیدهاند نباید درباره زندگی اقوام ایرانی در مرزهای کشور فیلم بسازند، از طرفی ما در پرداختن به زندگی اقوام با محدودیتهای بسیاری مواجه هستیم و نباید این موضوع را که برای فیلمسازان ما بسیار دست و پا گیر است فراموش کنیم.
قراییمقدم تصریح کرد: هنر ما در بند سیاست است و سیاستزدگی یکی از اصلیترین عوامل تخریب فرهنگ و هنر کشورمان به حساب میآید. هیچ هنری نمیتواند بیرون از سیاست باشد اما سیاستزدگی ایدئولوژیزدگی که سینما و تلویزیون ما گرفتار آن است، با سیاسی بودن تفاوت دارد. پس از سیاستزدگی یکی دیگر از عوامل تخریب آثار هنریمان خودسانسوری است که در پس سیاستزدگی پدید آمده است و به همین دلیل احتمال به حاشیه رفتن تولیدات سینما و تلویزیونمان با کوچکترین سوءتفاهمها بسیار زیاد است.
او افزود: هنر را نمیشود در قید و بند قرار داد و هنری که در بند اسارت باشد نمیتواند به جامعه خدمت کند. با باز شدن فضا برای پرداختن به زندگی اقوام مختلف ایرانی و از طرفی توجه به پیوند اجتماعی و روابط مردم و سبک زندگیشان که از تحقیق و زندگی در کنار آنها به دست میآید میتوان انتظار داشت که اثری درخشان و قابل قبول خلق شود اما در حال حاضر هنر ما در بند اسارت است و امکان رشد برایش فراهم نیست.
این جامعهشناس با اشاره به حواشی رخ داده برای برخی سریالهای تلویزیونی که به زندگی اقوام مختلف میپردازند، گفت: یکی از دلایل عدم نقدپذیری مردم در نقاط مختلف کشور عدم نقدپذیری مسئولان کشور است. نقدناپذیری ریشه در فرهنگ ما دارد و تنها مربوط به دوران حاضر نمیشود. از دوره ساسانیان تا امروز شاهد این وضعیت بودهایم و هر روز این وضعیت عدم نقدپذیری بیشتر میشود، پس نباید از مردم انتظار داشت که با یک شوخی یا انتقاد از سبک زندگی یا فرهنگ و آدابشان آنها واکنش تندی نداشته باشند. عدم نقدپذیری از سوی مسئولان و به تبع آن مردم، ما را بیشتر به سمت شکلگیری فجایع هدایت میکند.