«غلامرضا ظریفیان»، فعال سیاسی اصلاح طلب، درباره نقش بزرگان اصلاح طلب در انسجام بخشی و وحدت بین اصلاح طلبان به خبرنگار سیاسی برنا گفت: در هر عرصه ای، جامعه دارای سرمایه های نمادین و اجتماعی است. به بیانی سرمایه های اجتماعی به سرمایه های نمادین که بالاتر از سرمایه های اجتماعی است تبدیل می شوند. به هرحال یک مجموعه ای از مسایل و ویژگی های شخصیتی و نوع نگاه و رفتار در برخی افراد در کنار همدیگر قرار می گیرد و آن انسان را در عرصه ای تبدیل به فرد مرجع، می کند که در یک بستر زمانی توانمندی ها، هنرمندی ها و تلاش و زحمت تبدیل به یک سرمایه نمادین می شود.
او افزود: طبیعی است که در یک دنیای مدرن به ویژه در دنیای پسا مدرن نقش مرجعیت ها کاسته شده و آسیب دیده است. به این دلیل که دنیای پسامدرن دنیای متکثر و متنوعی است از این رو مرجعیت ها و قهرمانان نقش شان کاهش پیدا کرده است.
غلامرضا ظریفیان عنوان کرد: در عرصه سیاست هم طبیعی است که گاهی اوقات، نیروهای مرجع در دنیا به دیپلمات و رهبران سیاسی تبدیل می شوند که در عمل و در تجربه آثار مثبتی را برای جامعه به جای گذاشته اند.
او ادامه داد: به عنوان مثال در مالزی ما چهره ای به نام «ماهاتیر محمد» می شناسیم که در پروسه ای این چهره، تبدیل به یک نیروی استراتژیک می شود که مالزی را از یک شرایط خاص، به وضعیت بهتر رهنمون کرده است.
ظریفیان اظهار کرد: در ایران به هر حال از این دست نیروهای سیاسی، قبل از انقلاب داشتیم، مانند مرحوم مصدق که تبدیل به یک نماد ملی شد و خود امام که تبدیل به یک نماد سیاسی و دینی، شدند. در ایران این وضعیت کم و بیش وجود دارد و این هیمنه گذشته را به دلیل تحولات نسلی، سبک زندگی و مباحث معرفتی به نسبت گذشته ندارد ولی همچنان نیروهایی هستند که جامعه نسبت به آنها نگاه متمایزتر و مطلوب تری، نسبت به دیگران دارد.
او بیان کرد: طبیعتا در جریان اصلاحات در یک بازه زمانی به ویژه نقش رهبری اصلاحات یعنی چهره خاتمی به عنوان یک چهره وفاق دهنده، مورد اعتماد و در یک دوره ای غیر از مبانی نظری در عرصه عمل هم وارد شد و دوره موفقی بود. وقتی او را نسبت به دوره های قبل و بعد آن مقایسه می کنیم، چهره ای تاثیرگذار است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: عرصه سیاست ورزی در جامعه ما دچار تحولاتی شده است؛ اولا نسل جوان با یک تکثر جدی روبرو است و عرصه سیاست در بروز توانایی های خود دچار آسیب شده و به نظر می رسد، بخش مهمی از جوانان مثل گذشته وارد عرصه های سیاست نمی شوند بلکه وارد عرصه های مهارتی، ورزشی، علمی و هنری شده اند و آن هیمنه سیاست در جامعه ما تا حدی، فروکش کرده است و عملکرد برخی دولت ها در این زمینه بی تاثیر نبوده است.
او اضافه کرد: متأسفانه ضعف احزاب ما هم در اینکه بتوانند هم نیروی سیاسی حرفه ای تربیت کنند و هم بتوانند در عرصه کنشگری سیاسی نقش موثری، داشته باشند این ضعف هم مزید بر علت شده است. طبیعی است که آن نقش گذشته را در واقع نیروهای مرجع سیاسی به نسبت گذشته که نوع عملشان یک جمعیت 20 و 30 میلیونی را به صحنه می آورد، کمرنگ تر شده است.
ظریفیان در پایان گفت: به میزانی که بحث سیاست ورزی در ایران تاثیرگذارتر می شود و می تواند کارآمدی خودش را در جامعه بیشتر ارائه کند، طبیعتا نوع اقبال به این نیروها هم بیشتر می شود؛ هر چقدر سیاست، سیاست ورزی و اداره جامعه و تدبیر سیاسی جامعه ضعیف تر شود، نقش احزاب کمتر می شود و مردم حضور سیاست را در زندگی خود کمرنگ می بینند و یا گاهی احساس می کنند، آسیبی به زندگی آنها وارد شده است. طبیعتا این میزان تاثیرگذاری نیروهای موثرتر کاهش پیدا می کند.3