به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، «امیرحسین بانکیپور» در برنامه «بدون توقف» در پاسخ به این سؤال که «جوانی که در رابطه عاطفی گیر افتاده و میخواهد راه درست را انتخاب کند چکار کند» گفت: انسان سه بُعد دارد، بُعد شناختی، رفتاری و عاطفی، اولین مسئله این است که باید روی هر سه بُعد کار کنیم، باید ببینیم که این رابطه چه ضربههایی به او میزند، تجربه تلخی که او از این رابطهها دیده تنها شکست عشقی بوده و تجربه دیگری ندارد، یکی از خطرناکترین مشکلاتی که دارد این است که فردایی که میخواهد ازدواج کند تازه آن موقع مشکلات آغاز میشود از جمله مقایسههایی که بین ازدواجش با رابطههای قبلی میکند، بیاعتمادیهایی که به دلیل رابطههایی که قبلا داشته پیدا میکند، یا بیاعتمادیهایی که همسرش به او پیدا میکند یا حتی باجخواهیهایی که ممکن است به دلیل فاش نشدن ارتباطات قبلی از او بشود.
وی ادامه داد: در رابطههایی که به عنوان دوستی ایجاد میشود در واقع فرد یک ازدواج عاطفی با طرف مقابل میکند یعنی این دل دیگر خالی نیست، وقتی دختری اولین عشقش شوهرش است خیلی فرق دارد با اینکه قبل از شوهرش مردان دیگری در زندگیاش بوده و رابطه عاطفی هم داشته، چون چندین سال در قلبش فرد دیگری جا باز کرده حالا میخواهد با شوهرش ازدواج کند، یکی از آسیبهای جدی این ارتباطات این است که بعدا ما را در ازدواج دچار مشکل میکند یعنی اگر به ازدواج ختم شود یک سری مشکلات دارد و اگر ختم نشود مشکلات دیگر.
این کارشناس خانواده همچنین اظهار کرد: البته شناخت اجمالی و آگاهی نسبت به مشکلات این نوع ارتباطات با شناخت تفصیلی فرق دارد، دختر و پسر ما این رابطه را یک بازی و سرگرمی حساب میکنند، متوجه مشکلات این رابطه در زندگی نیستند، اصلا به این نگاه نمیکنند که چند سال دیگر که این رابطه به هم میخورد چقدر ضربه عشقی آن بد است، اگر با فرد دیگری ازدواج کنم و این رابطه فاش شود چه اتفاقی میافتد، وقتی که نسبت به اینها شناخت و آگاهی پیدا کند و به این نکته برسد که این صرفا سرگرمی نیست، آن وقت با دید بازتری نسبت به این موضوع تصمیمگیری خواهد کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پاسخ به این مطلب که «الان در همه جای دنیا این روابط در جهت شناخت بیشتر تعریف شده» گفت: ما یک تفاوت جوهری با دیگر جوامع داریم، ارزشهای خانوادگی، روابط خانوادگی، ارتباط عاطفی با پدر و مادر، فرزند مشروع یا نامشروع هنوز برای ما یک اصل است. شما در جامعهای زندگی میکنید که ممکن است که امروز خیلی از اخلاقهای پدر و مادرتان را قبول نداشته باشید ولی فردا که تشکیل خانواده میدهید چون در بافت فرهنگیتان وجود دارد به خیلی چیزها همانند آنها نگاه میکنید، نوجوان یا جوان در این سن میگوید مگر چه میشود، در بقیه دنیا مگر دختر و پسر با هم رابطه ندارند بعد رابطهشان قطع میشود؟ ولی قطع رابطه در ایران با آنجا، زمین تا آسمان فرق دارد آنجا خیلی راحت دو نفر با هم دوست هستند و بعد با هم قرار میگذارند که دیگر رابطه نداشته باشند، اینجا هم به همین راحتی است؟.
بانکیپور در پاسخ به این سؤال که «پس دو نفر که درگیر روابط عاطفی شدند و شرایط ازدواج ندارند چه باید بکنند» عنوان کرد: یک موضوع این است که شرایط ازدواج ندارند و یک موضوع این است که مناسب یکدیگر نیستند، اگر مناسب هستند و شرایط ندارند باید کمک کنیم که ازدواج کنند ولو اینکه عقد کنند تا شرایط تشکیل خانواده فراهم شود، اما شما در اینجا باید خودتان را به خانواده اثبات کنید چون خانواده گاهی میگوید هنوز بچه است فقط قد بلند کرده، حق با آنهاست پسری که صبح تا شب با گوشی بازی میکند و بعد میگوید زن میخواهم به درد ازدواج نمیخورد، جوان اول باید خودش را ثابت کند، خیلی وقتها حق با خانواده است.
وی با اشاره به اینکه الان تعداد بیکارهای ما در لیسانس بیشتر از دیپلم است، اظهار کرد: خدا دنیا را برای تنبلها نیافریده، اینکه فقط میخواهم مصرف کنم هیچ کاری هم نکنم که جواب نشد، من عاشق جوانها هستم اما اکثریت نسلی که امروز در جامعه رشد میکند مطالبهگر است اما کاری نیست، پیشرفتها را میبینم افتخار هم میکنم، اما شیوه تربیتی این نسل غلط بوده، وقتی میگوئیم جوان 17 ساله باید کار کند تعجب میکند، اما مستخدم دانشگاه ما دو بار بازنشسته شده بار سوم کار میکند آنوقت فرزند لیسانسهاش کار نمیکند، چون یاد نگرفته، همین الا
ن اعلام رسمی میکنم جوانهای اصفهانی هر کسی که کار میخواهد بیاید پیش من به او کار میدهم، ادعای سختی است، اما جالب است که من معرفیشان میکنم ولی نمیروند، 10 سال پیش دولت اطلاعیه داد حق استفاده از کارگران خارجی ندارید، شش ماه بعد نامه را پس گرفتند، چون سازمانها و مشاغل گفتند ما دچار مشکل شدیم، جوانان ایرانی کارهای ما را نمیکنند.
این کارشناس خانواده در پایان با طرح این سؤال که «دانشجوهای دانشگاه دولتی از نظر علمی و هوشی بالاترند یا دانشگاه پیام نور و آزاد» یادآور شد: خوب دانشگاه دولتی، اما وقتی وارد جامعه میشویم بچههای دانشگاه آزاد و پیام نور بیشتر مشغول کارند، چون دانشجوی ترم اول و دوم که میبیند باید هزینه دانشگاه بدهد متوجه میشود که باید کنار درس کار هم بکند، بنابراین کمتر در فارغالتحصیلانشان بیکار پیدا میکنید، از اول خودشان را درگیر کار میکنند، البته اصل بر این است که این فرد در رشته خودش کار کند ولی لااقل کسب و کار و بازار را دیده بعدا از دل همان وارد رشته خودش هم میشود، اما دانشجوی دانشگاه دولتی چون این نیاز را احساس نمیکند کمتر به دنبال کار است.