صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گفت و گوی اختصاصی خبرگزاری برنا با پدر ویانا محمدی؛

ویانا، داغ بر دل نشسته کادر درمان و نماد ایثار مدافعان سلامت

۱۳۹۹/۰۸/۰۷ - ۰۷:۵۹:۵۹
کد خبر: ۱۰۷۹۱۰۹
پیش از اینکه با جسم بی‌جانش مواجه شوم، برای آخرین بار از تلخی‌های دارویی مفید برای سلامتی‌اش گفتم. نمیدانم کرونا سوغات ما از بیمارستان بود یا تقدیری برای پایان دادن به هشت سالگی‌اش.

به گزارش خبرگزاری برنا در اصفهان؛ ویانا محمدی دختر هشت ساله زوج پزشک مدافع سلامت«دکتر محمدی فوق تخصص قلب و دکتر ثابت متخصص زنان» نخستین روز یکم شهریور ماه سال جاری در بحبحه روزهایی که کرونا جان انسان‌ها را نشانه رفته بود؛ داغی بر دل مردم اصفهان گذاشت. کرونا،  بی‌رحمانه جان کودکی را گرفت که والدینش لباس رزم پوشیده و در نبرد با کرونا می‌جنگیدند.

در روزهایی که هنوز جامه مشکی بر تن خانواده‌اش بود با پدرش به گفت و گو نشستیم. کیوان محمدی، پزشک فوق تخصص قلب در گفت و گو با خبرنگار برنا از مرگ نابهنگام تک دخترش گفت: نمی‌توان گفت چرا ویانا، اسیر ویروس کرونا شد. کرونا در سطح جامعه پراکنده است و نمی‌دانم این ویروس سوغاتی بود که ما از بیمارستان برایش آوردیم یا از جایی دیگر منتقل شده است.

می‌خواهم پدر و مادرم را تربیت کنم

وی ادامه داد: یک هفته قبل از اینکه بیمار شود خیلی دوست داشت که به شهربازی برود اما به دلیل اینکه شهربازی مکانی سربسته بود از این کار منصرفش کردیم و تصمیم گرفتیم به کتاب فروشی رفته تا کتابی بخرد. در آخر کتابی با عنوان «چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم» را خرید و گفت«می‌خواهم این کتاب را بخوانم تا بتوانم شما را تربیت کنم تا من را به شهربازی ببرید.

صدای ویانا در گوش پدر چرخید و به یاد آورد روزی که دخترهشت ساله‌اش قلم در دست گرفت و «بابا» را مشق هر شبش کرد. چشمان پدر خیس بود از دردی که بر دلش ماند و  بیماری منحوسی که اجازه نداد ویانا آرزوهایش را بر صفحه کاغذ لیست کند.

علائم نادر و شوم کرونا در بدن ویانا

پدر ویانا به شب فوت ویانا اشاره کرد و گفت: چند روز قبل از آن شب، ویانا علائم خفیفی از کرونا را نشان داد که بلافاصله به پزشک مراجعه کردیم و بعد از چندساعتی که در بیمارستان بستری شد، حال عمومی‌اش خوب شد و از بیمارستان مرخص شد. در این مدت علائم خفیفی از جمله تب پایین داشت اما حال عمومی‌اش خوب بود. در آن شب برای عروسک‌هایش قصه گفت و خود هم خوابید. حدود ساعت سه صبح با حالت تهوع و سردرد از خواب بیدار شد؛ از آنجایی که احتمال کرونا را داده بودیم او را به بیمارستان بردیم و متاسفانه خیلی سریع و کمتر از دوساعت، مقاومت بدن ویانا در مقابل ویروس پایین آمد و کرونا بر جان دخترم غلبه کرد.

وی افزود: ویانا هیچ بیماری زمینه‌ای نداشت و کاملا سالم بود. به صورت علمی اعلام شده بود که کودکان به صورت خفیف می‌گیرند و مشکل چندانی برای آنها پیش نمی‌آید اما متاسفانه این ویروس قابل پیش بینی نیست و این واکنشی که کرونا در بدن ویانا نشان داد بسیار نادر و یافته شومی محسوب می‌شود.

نباید میدان مبارزه با کرونا را خالی می‌کردیم

دکتر محمدی و همسرش دکتر ثابت هردو از پزشکان متخصص بیمارستان الزهرا اصفهان هستند که با ایثار و از خودگذشتگی در زمانی که کرونا ترس بیشتری بر جان مردم انداخته بود، به صورت داوطلبانه در بخش ویژه بیماران کرونایی خدمت کرده و ناجی جان فرزندان خانواده‌های اصفهانی بودند.

محمدی با اشاره به ریسک کار کردن در بخش کرونا، ادامه داد: ریسک، اقتضای شغل ماست و ما مثل سربازی هستیم که عمری حقوق می‌گیرد که اگر روزی در کشورش جنگ شد به میدان برود. اگرچه یک کودک در خانه‌ام داشتم اما اگر ما میدان مبارزه را خالی می‌کردیم چه کسی بیماران را درمان می‌کرد.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار برنا مبنی بر اینکه «آیا ویانا علاقه‌ای به شغل پزشکی داشت؟» گفت: ویانا اصلا به پزشکی علاقه و دل خوشی از پزشکی نداشت. هشت ساله بود اما به خاطر شغل پدر و مادر در خرم آباد، علی گودرز، شهرکرد، اصفهان و تهران زندگی کرد. شغل ما شب بیداری و شب نبودن داشت و خیلی وقت‌ها ویانا دوست داشت کنار پدر و مادرش باشد اما نمی‌توانست. همه اینها باعث شده بود علاقه‌ای به پزشکی نداشته باشد و بیشتردوست داشته باشد که هنرمند شود.

چشمان درشت و ابروهای کشیده‌ ویانا در ذهن پدر نقش بست و با صدای ویانا به روزی رفت که برای آخرین بار همبازی دخترکش شده بود. صدای قدم‌های ویانا برای فرار از خوردن داروی تلخ مزه‌ و کدر شدن صورتش از تلخی دارو را به یاد آورد و گفت: آخرین بار و قبل از آنکه با جسم بی‌جانش رو به رو شوم، به یاد دارم در بازی‌ای که با او می‌کردم شربتی را به عنوان پذیرایی برایم آورد که در آن از نمک استفاده کرده بود، آن شربت را به زور به من خوراند و از این بابت بسیار خوشحال بود. زمانی که نوبت به پذیرایی من رسید برای رفع کمبود آب از دست رفته بدنش به او شربت «او آر اس» دادم از طعم شربت خوشش نیامد و از خوردن دارو اجتناب میکرد. به خاطر دارم آخرین گفت و گوی پدر دختری که با او داشتم درمورد شربت‌‌های بد طعم خودش و متقاعد کردنش برای خوردن شربت «او آر اس» بود.

ویانا نماد ایثار قهرمانان سلامت

قامت ویانا در فرم صورتی رنگ مدرسه با خنده‌های کودکانه در صف مدرسه را به یاد آورد و گفت: کرونا درمانی ندارند و نمی‌توان زندگی‌ها را تا زمان یافتن واکسن، متوقف کرد. تنها راه جلوگیری از ابتلا به این بیماری رعایت موازین بهداشتی است. کرونا بیماری ناشناخته‌ای است که در فردی علائم جدیدی نشان داده و یکباره جان عزیزمان را میگیرد. دختر من دیگر بین ما نیست اما امید دارم نبودنش تلنگری شود برای دیگر افراد جامعه تا کرونا را جدی‌تر بگیرند.

حالا ویانا یک سال بزرگ‌تر شده است؛ در ششمین روز شهریورماه و همزمان با هفتمین روزی که از آغوش مادر جدا شده و دیگر دستان کوچکش در دست پدر نیست، ویانا 9 ساله می‌شود. مزارش با گلهای سفید آراسته و بادکنک‌های سفید رهاتر از همیشه همراه باد خوش رقصی می‌کنند و تولدی دیگر برای ویانا رغم می‌خورد. روزی که در آغوش خالقش از نو متولد شده  تا نام و یادش در روزگار کرونا، نمادی از «ایثار قهرمانان سلامت» شود.

پس از گذشت 60 روز از درگذشت ویانا محمدی، فرزند زوج مدافع سلامت؛ در سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان از خانواده ویانا توسط شهردار اصفهان تقدیر و «ویانا نماد ایثار قهرمانان سلامت» شد.

 

 

گفت و گو از کیمیا صادقی، خبرنگار خبرگزاری برنا- اصفهان

نظر شما