خبرگزاری برنا: «دونالدترامپ» در آخرین روزهای نزدیک به انتخابات سوم نوامبر 2020(13 آبان جاری) در برابر یک پرسش کلیدی قرار دارد: آیا سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران توانسته تهران را به عقب نشینی وادارد؟ در واقع جانمایه انتقاد یا مخالفت «جوبایدن» رقیب انتخاباتی او با سیاست فشار حداکثری، فقدان نتیجه روشن از انجام آن است.
طرفه اینکه نه تنها دموکراتها بلکه بسیاری از جمهوریخواهان منتقد ترامپ براین اعتقادند که دولت او در واداشتن تهران به عقب نشینی از مواضع خود کمترین دستاورد را داشته است. این درحالی است که ترامپ همچنان حلقه فشارها بر تهران را تنگتر میکند تا به زعم خود بتواند در صورت پیروزی در انتخابات در مدت کوتاهی تهران را پای میز مذاکره بنشاند. تهران اگرچه به سختی اما توانسته به رغم همه اقدامهای ایذایی واشنگتن، اوضاع را تا انتخابات سوم نوامبر به شکل منجمد یا به تعبیر بهتر «نه جنگ و نه مذاکره» کنترل کند.
بدیهی است وضع جاری نمیتواند پایدار باشد. نتیجه انتخابات نوامبر بیتردید به عنوان یک متغیر در رویکرد واشنگتن و تهران عمل خواهد کرد. ممکن است چنین پنداشت که طی چهار دهه گذشته روابط تنشآلود ایران و امریکا با همه فراز و فرودهایش، همواره پایه ثابت داشته است. از اینرو نمیتوان چشمانداز روشنی را در برون رفت دو کشور از بنبست روابط یا دشمنی مدتدار آنها تصور کرد. اما تغییر اوضاع و سرریز شدن ظرفیت تحمل دشمنیهای دوسویه بهگونهای است که پنجاهونهمین انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده برسرانجام دشمنیهای تهران و واشنگتن تأثیر مستقیم گذاشته و یا آن را از بلاتکلیفی مزمن بیرون میآورد. مصداق مدعای بالا اذعان مقامهای دولت ترامپ در پر شدن ظرفیت اقدام های تحریمی علیه ایران است. به عبارت دیگر در چهار سال گذشته، دولت ترامپ هرآنچه در دو حوزه سیاسی و اقتصادی ممکن بود را علیه ایران به اجرا گذاشت. هدف کانونی ترامپ در همه اقدامهای ایذایی علیه ایران، کسب «پیروزی بدون جنگ» بوده است. او نه میخواست و نه فضای عمومی جامعه امریکا و بینالملل به او فرصت جنگ افروزی تازه در منطقه را میداد. بنابراین فرسوده سازی ایران با شدت بالا در دستورکار قرار گرفت. نتیجه اما توقف در همان نقطه صفر است.
نتیجه انتخابات نوامبر به هر شکل که باشد، صفحه جدیدی را در منازعه ایران و امریکا رقم خواهد زد. رئیس جمهور آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمیکند. تنش میان دوکشور در نقطهای است که تصمیم سازی و ارادهای متفاوت از گذشته را طلب میکند. ترامپ ماجراجوست و در صورت موفقیت در انتخابات، برای واداشتن تهران به گفتوگو و توافق با نتیجهای که او و متحدانش در پی آن هستند، بیمیل به اقدام با شدت بیشتر نیست.
موفقیت جوبایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مساله اختلافات ایران و امریکا ایجاد نمیکند. او همان مطالباتی را از تهران دارد که ترامپ در چهار سال گذشته بر آنها پافشاری کرده است. اعتراض بایدن و جناح هوادار او به بینتیجه بودن اقدامهای ضد ایرانی ترامپ از یکسو و نیز رویکرد یکجانبهگرای او در اجرای سیاستهایش بدون مشارکت دادن متحدان اروپایی امریکاست.
بایدن در صورت بازگشت به برجام، این توافقنامه را محدود به تکنولوژی هستهای ندانسته و مانند ترامپ خواستار گسترش دامنه آن در سطوح دیگری است که تاکنون خط قرمز تهران در قبول هرگونه گفتوگوی احتمالی اعلام شده است. علاوه براین مشاوران بایدن تصریح کردهاند که سیاست فشار حداکثری علیه ایران را تا کسب نتایج دلخواه از توافق با تهران ادامه خواهند داد. بایدن براین ادعاست که با اصلاح رویکرد واشنگتن در دوران ترامپ، به نتایجی دست خواهد یافت که رقیب او در این کار ناکام بوده است.
تهران در نزدیک به چهار سال گذشته و با تحمل همه تغییراتی که در صحنه منازعات با واشنگتن ایجاد شد، توانست از اقدامهای ایذایی خود را به در برد. شروع چهار سال آینده در هر صورت نمیتواند در سطحی باقی باشد که در گذشته بود. ظرفیت کنونی منازعات، آمادگی تازهتری را میطلبد که در آن حفظ منافع و مواضع اصولی سختترین کار است.