روند شمارش آراء ایالت های تاثیرگذار در نتیجه انتخابات امریکا تا حدود زیادی بر پیروزی بایدن حکایت دارد.
صاحبنظران علوم اجتماعی بر این باورند در شکل گیری تحولات و پدیده های سیاسی و اجتماعی عوامل مختلفی دخیل هستند که تاثیر برخی از این عوامل، می تواند عمده و تاثیر گذارتر از سایر عوامل باشد.
با این مقدمه کوتاه اگر بخواهیم به دلایل شکست ترامپ بپردازیم، این دلایل را می توان به شرح زیر برشمرد:
عملکرد ترامپ در مقابله با کرونا و تاثیر این پاندمی بر اقتصاد آمریکا، ایجاد ترس و وحشت در میان بخش عظیمی از جامعه امریکا و دیدگاههای نژاد پرستانه و سیاستهای سختگیرانه وی در قبال رنگین پوستان و مهاجرین، عملکرد منسجم حزب دموکرات و تیم بایدن در مقابل ترامپ، عدم حمایت جدی حزب جمهوری خواه از وی، عدم پایبندی وی به برخی از سنت ها و ارزش های جامعه امریکا در گفتار و عمل، دوقطبی نمودن جامعه آمریکا، سیاستهای وی در حوزه سیاست خارجی، بهداشت و مالیات و در حالت بدبینانه دخالت خارجی در روند انتخابات و......
ولی بنظر می رسد جدای از موارد فوق، عاملی که به شکل موثری این انتخابات را تحت تاثیر قرار داده و ترامپ را با شکست مواجه کرده است، خط و مشی وی در قبال رسانه ها و جنگ و مقابله ترامپ با این بخش از منبع قدرت در آمریکا بوده است. ترامپ از همان روزهای اول که وارد کاخ سفید شد به مقابله با برخی از غول های رسانه ای رفت و با بی توجهی و تحقیر آنها، اصطلاح رسانه های دروغین (fake news ) را در مورد آنها بکار بود. روانشناسی شخصیتی ترامپ به او اجازه نداد تا رسانه های قدرتمند را با خود همراه سازد و حتی مشاورین وی نیز در این زمینه نتوانستند، وی را متقاعد سازند.
آمانوئل کاستلز در کتاب عصر اطلاعات خود به شکل دقیقی به قدرت رسانه ها در عصر جامعه شبکه ای می پردازد و اهمیت رسانه ها و قدرت آنها را در شکل گیری تحولات سیاسی و اجتماعی را تا حدی می داند که برای تبیین این تاثیر گذاری از اصطلاح سیاست بر بال رسانه استفاده می کند، موضوعی که از نظر ترامپ و تیم وی مغفول ماند و این اشتباه فاحش این فرصت را برای این بخش از رسانه های مخالف و ناراضی فراهم کرد که بتوانند در یک اقدام تاریخی و حساب شده انتقام سخت خود را از ترامپ گرفته و جایگاه و نقش تاثیر گذار خود را بیش از پیش در عرصه قدرت سیاسی آمریکا تثبیت و تحکیم کنند.