صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حسن‌زاده در وبینار «دو پنجره» کانون:

نوجوانان اغلب قربانی تصمیم بزرگسالان‌اند

۱۳۹۹/۰۹/۰۱ - ۰۸:۵۵:۳۹
کد خبر: ۱۰۹۰۸۲۰
فرهاد حسن‌زاده در ویژه‌برنامه «دو پنجره» نقد «کتاب زیبا صدایم کن» اظهار داشت: در جامعه ما اغلب نوجوانان، قربانی تصمیم‌های بزرگ‌سالان می‌شوند درحالی که یک نوجوان می‌تواند برداشت خود را از هر کتابی داشته باشد.

به گزارش برنا، حسن‌زاده نویسنده کودک و نوجوان در این نشست که به صورت وبینار تصویری با حضور نوجوانان انجمن‌های ادبی کانون سراسر کشور برگزار شد، گفت: من همه غذاها را درست می‌کنم و این کاری است که از نوجوانی آن را دنبال می‌کردم و فکر می‌کنم کار نویسندگی با آشپزی ارتباط زیادی دارد و به هم نزدیک‌اند.

نویسنده مجموعه کتاب «قصه‌های کوتی‌کوتی» که به مناسبت بیست‌وهشتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی سخن می‌گفت، تاکید کرد: هر دو این کارها، در عین این‌که فرمول‌های خاص خود را دارند به ذوق و سلیقه خالق‌شان وابسته‌اند. مثلاً اگر شما بخواهید آش درست کنید به صورت فرمول شده باید نخود، لوبیا و عدس را با مقداری آب و غیره با هم قاطی کنید اما، این‌که شما چه مقدار و چند درصد از هر کدام از این‌ها را برای طبخ آش استفاده کنید تا مزه خاصی را به شما بدهد کاملاً موضوعی سلیقه‌ای است. گفت‌وگو، حادثه، تعلیق و... هم اساس کار نویسندگی هستند اما شما باید بدانید برای این‌که بتوانید منظور خود را به‌گونه‌ای به مخاطب منتقل کنید که برای او دلنشین باشد، چه‌قدر از این‌ها استفاده کنید.

نویسنده رمان «هستی» در این وبینار که با مشارکت تعدادی زیادی از نوجوانان بود در پاسخ به این سوال که فکر اولیه رمان «زیبا صدایم کن» چگونه ‌به ذهن شما رسید گفت: این رمان، رمان خاصی است؛ چه در شکل‌گیری و ایده‌پردازی آن و چه در نوع نگارش؛ اما، به طور خلاصه می‌توانم بگویم چند چیز باعث نوشتن این کار شد. حضور من در موسسه خیریه‌ای که بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست در آن نگه‌داری می‌شدند و من یکی از جوایز خود را از طریق آن‌ها دریافت کردم در جان‌بخشی این کار موثر بود. مضاف بر این که من دلم می‌خواست جدا از تجربیات قبلی‌ام که بیشتر در حوزه جنگ بود، بنویسم.

وی افزود: من سال‌ها در خیابان ولی‌عصر آدم‌های سرگشته زیادی را می‌دیدم و انگار قبلاً خودم سفارش این کار را داده بودم تا از آن‌ها در نوشتن این اثر استفاده کنم.

حسن‌زاده همچنین در پاسخ سوال دیگری در مورد این‌که آیا شما فرزند دختری دارید که تا این اندازه با مباحث روان‌شناسی و شخصیت‌پردازی دختران آشنا هستید گفت: خیر من دو پسر دارم. شاید به کمک نوشتن این داستان‌ها سعی می‌کنم آن کمبود را به شکل دیگری جبران کنم. یک نویسنده باید بتواند شخصیتی را خلق کند و باید خودش را به شدت به آن شخصیت نزدیک کند تا بتواند تمام ابعاد وجودی او را بشناسد و در موردش حرف بزند. در غیر این صورت کار عجیب خواهد بود.

خالق رمان «هستی» تاکید کرد: من این کار را کرده‌ام ضمن این‌که من غیر مشاهدات خاص خود، به مطالعه در زمینه شخصیت‌های مختلف هم علاقه‌مندم و اخبار حوادث اجتماعی را دنبال می‌کنم.

این نویسنده ادبی خواندن رمان «زیبا صدایم کن» را به پدر و مادرها توصیه کرد و گفت: ما گاهی گروه سنی را روی کتاب‌ها می‌بینیم که این محدود کننده مخاطب اثر است. وقتی من می‌نویسم، خود را به هیچ مخاطبی محدود نمی‌کنم؛ چه از لحاظ مفهومی و چه به لحاظ زبانی. البته این کار سختی است. همه باید آثار را بخوانند. بزرگسال بایستی برداشت خود را داشته باشد، همان‌گونه که یک نوجوان می‌تواند برداشت خود را داشته باشد. به‌خصوص که متاسفانه در جامعه ما اغلب نوجوانان، قربانی تصمیم‌های بزرگ‌سالانند.

وی گفت: این روزها من در حال خواندن رمان «زیبا صدایم کن» هستم چون قرار است فیلم‌نامه آن را بنویسم و در اختیار رسول صدرعاملی قرار دهم تا آن را به فیلم تبدیل کند. یک‌جاهایی خودم هم از آنچه در کار اتفاق افتاده تعجب و فکر می‌کنم جاهایی را خیلی خوب نوشتم. به‌گونه‌ای که خودم هم تحت تاثیر آن قرار می‌گیرم. در واقع من فکر می‌کنم یک جاهایی از این اثر به شدت با شخصیت داستانی عجین شده‌ام و این برایم لذت‌بخش است.

نویسنده کتاب «موش سر به هوا» با تاکید بر این‌که برای نگارش داستان، نوشتن طرح ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، گفت: البته من در مورد رمان «زیبا صدایم کن» برای اولین بار در عالم نویسندگی این کار را نکردم و داستان بدون طرح نوشته شد. یعنی من خود را به جریان داستان سپردم. این کار سخت بود ولی به هر حال هر روز بعد از ظهر شروع به نوشتن می‌کردم.

وی با اشاره به قاعده دراماتیک چخوف که دلالت بر این دارد: «اگر در فصل اول داستانی گفته‌اید تفنگی بر دیوار آویخته است، در فصل دوم یا سوم تفنگ قطعاً باید شلیک کرده باشد. اگر بنا نبوده شلیک کند پس بر دیوار هم آویخته نبوده» گفت: من نمی‌دانستم دقیقا چه خواهد شد. من فقط آنچه را که داشتم را کنار همدیگر می‌گذاشتم و خودم را در این کار، کاملا رها کرده بودم. درست مثل تکه پازل‌هایی که به هم چسبانده می‌شوند. من این کار را با شکلی وحشی در زبان و سوژه دنبال کردم.

حسن‌زاده همچنین در مورد چگونگی خلق شخصیت‌های درون‌گرا در داستان‌هایی مثل «زیبا صدایم کن» که از دیگر سوال‌های پرتکرار بچه‌ها بود، گفت: این بحثی کاملا تخصصی است که نیازمند کسب تجربه زیادی است. باید بتوانید آدم‌های پیرامون خود را بشناسید. همه آدم‌ها یک‌سری نکات مشترک دارند و یک‌سری ویژگی‌های منحصر به فرد. من بیشتر افراد را از ویژگی‌های منحصر به فردشان مورد توجه قرار می‌دهم و این موضوع برای این کار، خیلی مهم است.

نویسنده کتاب «دیو دیگ به سر» در پاسخ به این سوال که چه‌طور این داستان در عین این‌که همه اتفاق‌ها در یک روز رخ می‌دهد به گونه‌ای پیش برده‌اید که گویی چند سال را نشان می‌دهد تاکید کرد: من می‌خواستم این اثر، در زمان و مکان خاصی باشد. زمان یک روز بود و مکان آن خیابان ولیعصر؛ که بلندترین خیابان خاورمیانه است. خیابانی که گویی فقر را به ثروت متصل می‌کند. آدم‌ها و تیپ‌های مختلفی در این خیابان رفت‌وآمد می‌کنند.

وی افزود: یعنی این انتخاب عمدی بود. اگرچه دست و پای نویسنده را می‌بست اما، در نهایت به زیبایی اثر کمک می‌کرد. این کار در یک روز اتفاق می‌افتد و آن روز تولد زیباست. من تاکید داشتم همه چیز در یک روز تولد زیبا سامان گیرد. و گذشته او به صورت فلش‌بک بیاید و اگر چه تلاش داشتم از فلش‌بک هم زیاد استفاده نکنم.

حسن‌زاده در مورد دیالوگ‌های رایج مردم در این کار و خوب یا بد بودن آن تصریح کرد: ادبیاتی که دارد زندگی مردم را می‌گوید باید تاب تحمل شنیدن خیلی چیزها را داشته باشد. باید بپذیریم وقتی داستانی از زندگی را می‌خوانیم، بتوانیم همه خوبی‌ها و بدی‌های آن را ببینیم و بپذیریم و بدی‌هایش را به خوبی‌هایش ببخشیم.

داستان «زیبا صدایم کن» ماجرای دختر ۱۵ ساله‌ای است که در موسسه‌ای زیر نظر بهزیستی زندگی می‌کند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. زیبا در روز تولدش به پدر کمک می‌کند تا از آسایشگاه فرار کند. پدر، موتور یکی از کارکنان آسایشگاه را می‌دزد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند.

زیبا به زودی از هم‌دستی با پدرش پشیمان می‌شود. پدر تعادل روانی ندارد هر لحظه به حالی درمی‌آید؛ گاهی خوب است، گاهی بد و گاهی دچار جنون و گاهی دچار توهم می‌شود. سرانجام زیبا با همکاری نیروی بیمارستان پدر را بیمارستان برمی‌گرداند و تولدش را با کسانی که در کنارشان امنیت دارد جشن می‌گیرد.

این کتاب برگزیده‌ شورای کتاب کودک و هجدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون در سال ۱۳۹۵ شده است و در فهرست کتاب‌های کلاغ سفید کتابخانه بین‌المللی مونیخ آلمان ۲۰۱۷ و فهرست افتخار دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان ۲۰۱۸ قرار گرفته است.

کتاب «زیبا صدایم کن» همچنین به سبب پرداختن به موضوع کودکان بدسرپرست نامزد شورای کتاب کودک برای فهرست کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان ۲۰۱۷ بود.

این کتاب همچنین به چهار زبان انگلیسی، عربی، ترکی استانبولی و ارمنی ترجمه شده است.

بیست‌وهشتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی با شعار «دانایی؛ مانایی» روزهای ۲۴ تا ۳۰ آبان ۱۳۹۹ در سراسر کشور در حال برگزاری است.

نظر شما