صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت روز؛

برای کوچک کردن اعداد تلاش کنیم

۱۳۹۹/۰۹/۱۰ - ۰۹:۴۶:۵۸
کد خبر: ۱۰۹۵۹۲۱
از وقتی که یادم می آید هیچ وقت ارتباط خوبی با ریاضی نداشتم و دیدن اعداد برام هیچ جذابیتی نداشت. اصلا کی فکر می کرد یه روز اعداد از کتاب های ریاضی خارج بشن و جان آدمیزاد تبدیل به عدد و رقم بشه؟!

به گزارش خبرگزاری برنا استان البرز، سال گذشته وقتی برای اولین بار شنیدیم که یک نفر در فلان جا بر اثر کرونا فوت کرده همه ناراحت شدیم و بدنبال راهی برای شکست دادن این ویروس لعنتی می گشتیم.

ماه ها است که هرروز اخبار را دنبال می کنیم و وقتی خبر درگذشت تعداد زیادی از هموطنان را می شنویم آه سردی می کشیم و دعا می کنیم کاش فردا عدد 480 به 450 کاهش پیدا کنه.

کارمان به جایی رسیده که به مرگ عادت کردیم و دیگر هیچ گوینده خبری بعد از اعلام تعداد متوفی ها بغض نمی کنه و به همین زودی ها تبدیل به ریاضیات ویک سری اعداد وارقام منحوس شدیم.

کاری با دست ساز بودن یا نبودن این ویروس ندارم، من که متخصص میکروبیولوژی یا سیاستمدار نیستم. من به عنوان یک انسان که فکر می کنم و هرازگاهی چند صفحه کتاب ورق می زنم احساس می کنم شاید نیاز بود که مردم دنیا یکم ایست کنن و انقدر با شتاب به سمت پوچی حرکت نکنن. شاید لازم بود کمی بیشتر از منیت های خودمون فاصله بگیریم و همه برای هم کاری انجام بدهیم.

تا پارسال اگر ماسک زدن مردم دنیا فانتزی هرکدوم از ما بود شک نکنید بقیه بهمون میخندیدن اما امروز تو کشور خودمون اگر بدون ماسک از خونه بیرون بیاییم به عنوان یه آدم بیشعور بهمون نگاه می کنن و حتی بابت استفاده نکردن جریمه هم می شویم.

کی فکر می کرد یه روز چنین بلایی سر آدمیزاد بیاد که حتی قلدرترین آدما هم به دام یه ویروس فسقلی بیوفتن و بدون حضور عزیزاشون در سکوت کامل به خاک سپرده بشن!

واقعا کسی میدونه انتهای این مسیر به کجا ختم میشه؟ امروز از شنیدن خبر مرگ 450 نفر ابراز ناراحتی می کنیم و فردا وقتی این عدد به 420 برسه همگی خداروشکر می کنیم که 30 نفر کمتر تلفات دادیم.

تا کجا باید با ترس و وحشت بریم سراغ گوشی هامون که مبادا با خبر از دست رفتن کسی مواجه بشیم؟ تا کی باید سیاهی بخشی از کوچه و خیابون های شهرمون باشه و در حالت آماده باش بسر ببریم؟!

اعداد چیزهای عجیبی هستن. گاهی اوقات هرچی بزرگتر باشن مثل متراژ خونه یا حساب بانکی ما رو خوشحال تر می کنن اما گاهی هم عدد همون عدده ولی هرچی کمتر وکوچک تر باشه امید رو در جامعه بیشتر زنده نگه می داره مثل کم شدن آمار مرگ و میر.

حالا که از روی اجبار تبدیل به ارقام شدیم وظیفه هرکدوم از ما اینه به سهم خودمون در کم کردن اعداد نقش داشته باشیم و این بازی ریاضی رو به نفع خودمون تموم کنیم.

حال جیب هیچ کدوم از ما تعریفی نداره و هرکس به طریقی با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می کنه اما اونایی که کتاب طاعون رو مطالعه کردن می دونن که هرچقدر هم در تباهی بسر ببریم اما یک روز این بیماری هم تموم میشه و جشنی بزرگ در شهرها برگزار میشه.

فقط یادمون نره که این روزها ما فقط در قبال خودمون مسئول نیستیم بلکه مقابل خانواده، دوستان و همه اون هایی که حتی برای یک دقیقه در طول روز با ما ملاقات می کنن هم مسئولیم و همگی باید برای نجات جان هم و البته کوچک وکوچک تر کردن اعداد تلاش کنیم.

این اعداد اگر تاحالا یقه خیلی از ما رو نگرفته فقط بخاطر خوش شانسی ما بوده وگرنه همه به یک اندازه به مرگ نزدیک شدیم و باید برای هم کاری کنیم.

 

نظر شما