حسین رفیعی مجری با سابقه تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: فضای مجازی و در واقع هجوم تکنولوژی در زندگی ما در همه جای دنیا به عنوان یک تهاجم فرهنگی شناخته میشود و هر کشوری که برای این پدیده جدید برنامهریزی نداشته باشد با سیلی مواجه میشود که میخواهد همه چیز را با خود ببرد و دیگر نمیتواند با آن مواجهه درستی داشته باشد.
رفیعی تصریح کرد: فضای مجازی امروز یک موجود افسارگسیخته است؛ هجوم پدیدههای جدیدی چون سایتهای شرطبندی که تبلیغاتشان در صفحات افراد مختلف دیده میشود، ارائه ویدئوها، برنامهها و محصولات سرگرمی مختلف که هیچ بار علمی، تحقیقاتی و پژوهشی ندارند و فقط از راههای مختلف میخواهند دنبالکنندههای بیشتری داشته و توجهات بیشتری به خود جلب کرده و در نتیجه به درآمد بیشتری برسند فضایی را خلق کردهاند که گویا قرار است به هر قیمتی به پول برسند و هیچ چیز دیگری برایشان مهم نیست.
او افزود: فضای مجازی به ما گوشزد میکند که دیگر آموزش و پرورش معنایی ندارد؛ زمانی ما سعی داشتیم با تحصیلات بالا به جایگاهی برسیم که به عنوان استاد دانشگاه بتوانیم به تدریس پرداخته و دانشجویان نیز بیش از هر چیز از اساتید خود تأثیر میگرفتند اما امروز با ورود فضای مجازی به زندگی ما شرایطی را شاهد هستیم که گویا افراد هرچقدر نامحترمتر باشند جذابتر و تأثیرگذارتر هستند. امروز نه صداوسیما، نه آموزش و پرورش و نه حتی خانوادهها نمیتوانند در برابر این سیل بایستند و برنامهای برای مقابله با عواقب مخرب آن داشته باشند.
این مجری در ادامه گفت: به اعتقاد من آسیبی که فضای مجازی به فرهنگ و جامعه ما وارد میکند باعث میشود که ما تا سال 1420 نوجوانان و جوانانی داشته باشیم که هیچ هدفگذاری و برنامهای برای داشتن شغلی آبرومند و حتی هیچ برنامهای برای تشکیل خانواده ندارند. ما در آینده با کودکان طلاق، یا خانوادههایی تک فرزند روبرو هستیم که پدر و مادر طلاق عاطفی گرفتهاند یا حتی در یک خانواده فرهیخته به عنوان تک فرزند زندگی میکنند و همه چیز متعلق به آنهاست و خود هیچ نگاه، نگرش و تفکری درباره زندگی ندارند.
او افزود: فضای مجازی مثل یک غول آمده تا فرهنگ و قبح را از بین ببرد؛ ما امروز در این فضا شاهد مسائلی هستیم که تا چند سال پیش از مطرح کردنش در بین اعضای خانوادهمان هم شرم داشتیم، صداوسیما در برابر این پدیده نمیتواند کاری انجام دهد و یا باید شکست را بپذیرد و خود به سمت فضای مجازی برود که خود فاجعهای دیگر است یا به همین برنامهسازی با پول بیتالمال ادامه دهد که متأسفانه مخاطبی هم ندارد. ما نباید در مقابل فضای مجازی اشتباهی را مرتکب شویم که در برابر ماهواره و ویدئو مواجه شدیم؛ جلوی این سیلاب دیوار چوبی ساختن باعث میشود که دیوار چوبی در نهایت تخریب شود و با سیلی ویرانگر مواجه شویم. ما باید برای مواجهه با فضای مجازی راهکار داشته باشیم و متأسفانه راهکار چیزی است که امروز وجود ندارد.
مجری برنامه «نیمرخ» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: جوانان و نوجوانان ما در فضای مسموم و خطرناکی قرار گرفتهاند و نمیتوانیم آنها را گناهکار بدانیم؛ ما مقصریم که هیچ خوراکی برای آنها نداشتیم و آنها را در این فضای مسموم رها کردیم. اینکه ما در فضای مجازی میبینیم یک فرد بیسواد و بزهکار میلیونها دنبالکننده دارد اما نخبگان ما و چهرههای فرهیخته که باید الگو باشند هیچ جایی در این فضا ندارند باید خطرات را پیشتر از این احساس میکردیم. امروز حتی در بسیاری حرفهها معیارهای استعداد و توانایی به واسطه فضای مجازی تغییر پیدا کرده و در حالیکه ما بازیگران نخبه و افراد با استعداد بسیاری برای این کار داریم گویا هرچقدر فرد خوش سیما باشد و بتواند بیشتر قبحشکنی کند مستعدتر است.
این مجری تصریح کرد: ما باید نحوه استفاده از وسایل را همزمان با ورودشان با فرهنگسازی آموزش دهیم، مطمئن باشید اگر همین اتوموبیل پراید در یک کشور اروپایی مورد استفاده قرار میگرفت درصد تصادفات و جانباختگان یک هزارم کشور ما بود. زمانی تلویزیون برنامههایی مثل «نیمرخ» پخش میکرد که من خودم یکی از دستاندرکاران برنامه بودم، درآمد و دستمزد چندانی هم از این برنامه نداشتیم و اکثر کسانی که در تولید این برنامه نقش داشتند کسانی بودند که از دانشگاه آمده بودند و در نهایت یک برنامه پرمحتوا چون «نیمرخ» روی آنتن میرفت. همین برنامه بازیگران و مجریهای بسیار خوبی معرفی کرد و حتی چندین مدیر برای صداوسیما خروجی این برنامه بود. آن زمان آقای علایی مدیر وقت گروه کودک یک اتاق فکر داشت که برای محتوای برنامههای تلویزیون در این اتاق فکرها برنامهریزی میشد و جالبتر اینکه آقای علایی به این افراد در اتاق فکر حقوقی هم رده دیگر عوامل صداوسیما در نظر گرفته بود.
او افزود: نتیجه این مدیریت و برنامهریزی این بود که تلویزیون برنامههای پرمخاطب و پرمحتوایی داشت و خیلی از نوجوانان آن زمان که امروز پدر یا مادر شدهاند به من میگویند که ما افسوس میخوریم چرا کودکان ما برنامههایی چون «نیمرخ» ندارند. امروز برای برنامهسازی در تلویزیون تهیهکنندهها باید اسپانسر معرفی کنند و اسپانسر محور بودن هیچ فرقی با برنامهسازی در اینستاگرام ندارد، وقتی مجری، تهیهکننده و کارگردان باید به خواسته اسپانسر توجه کنند دقیقاً رباتهایی هستند در خدمت او؛ چنین رویکردی در خدمت پول قرار گرفتن فرهنگ است و هیچ فرقی با بردهداری در فضای مجازی ندارد که همه چیز در خدمت میزان دنبالکننده قرار گرفته و جای تأسف دارد که برخی مدیران سیما برای انتخاب مجری یا دیگر عوامل خود به میزان دنبالکننده او در اینستاگرام توجه دارند.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «او مثبت» درباره تأثیر اسپانسر بر تولیدات صداوسیما گفت: وقتی یک اسپانسر چهار میلیارد تومان برای ساخت یک برنامه هزینه میکند قابل درک است که انتظاراتی داشته باشد، چهار میلیارد تومان در این وضعیت اقتصادی پول کمی نیست و وقتی قرار است انتظارات او در برنامه برآورده شود، نه انتظارات فرهنگی رسانه ملی همه عوامل تولید در خدمت او قرار میگیرند. باید افراد متخصص، کارکشته و باسواد به این حرفه ورود کنند و همانطور که ما اجازه نمیدهیم یک نفر به واسطه پول به اتاق عمل برود و کار یک جراح قلب را انجام دهد نباید اجازه دهیم هر کس به واسطه پول به این حرفه ورود کند.
رفیعی تصریح کرد: من همیشه به این نکته تأکید کردهام که در یک جامعه آموزش و پرورش و صداوسیما نباید غیرانتفاعی شوند. صداوسیما و آموزش و پرورشی که در خدمت پول قرار بگیرند نمیتوانند خروجی کارساز و درستی داشته باشند. همه رسانههای ملی دنیا خط قرمزهایی دارند که مجریها باید این خط قرمزها را مدنظر داشته باشند، در برخی برنامههای اسپانسرمحور شاهد بیان مسائلی هستیم که در رسانه ملی پیشتر مطرح نشدهاند؛ مطرح کردن این مسائل به این دلیل است که تولیدکنندگان مجبور هستند به هر شکلی حتی به قیمت توبیخ شدن کاری کنند که برنامهشان دیده شود.
این مجری در پایان درباره حضور بازیگران به عنوان مجری در برنامههای تلویزیونی گفت: ورزش و هنر حق همه مردم دنیا است، همه میتوانند در این عرصه فعالیت کنند؛ هیچ عیبی ندارد که یک بازیگر یا حتی یک فوتبالیست مجری شود؛ مهم این است که آموزش درستی دیده باشد و بداند چه بگوید که حاشیهساز یا موجب رنجش انسانهای دیگر نشود. بارها در برنامهها و مراسمهای مختلف دیدهایم که یک بازیگر یا به طور کل یک هنرمند یا حتی یک فوتبالیست که شاید خیلی خوش صحبت هم هست حرفهایی زده که حاشیهساز شده و حتی در جامعه جوی متشنج ایجاد کرده است. مجریها دایره لغات گستردهای دارند که علاوه بر آن میدانند چه زمانی چه حرفی بزنند و بر گفتههای خود تسلط دارند. به نظر من اگر قوانین و ضوابط درستی در این عرصه وجود داشته باشد هیچ عیبی ندارد که یک بازیگر بیاید و یک برنامه تلویزیونی اجرا کند.