مدیریت و فرماندهی که در دفاع مقدس داشتند را در منطقه جنوب شرق ایران پیاده کردند و در مقاطع مختلفی به تهران دعوت و جلسات مختلفی در نیروی زمینی سپاه برگزار می کردند. این کسب تجربه، آگاهی و شناختی که سردار در صحنه جهاد پیدا کرده بودند باعث شد که در بیرون از محدوده جغرافیایی خودمان نیز موفق باشد، بعد از پذیرش قطعنامه، حضرت آقا به عنوان فرمانده معظم کل قوا فرمان نیروی قدس و نیروی بسیج را صادر کردند و نیروی قدس تقویت شد و در سال 76 از سردار خواسته شد که به نیروی قدس بیایند.
سابقه درخشان در دفاع مقدس در مقابله با اشرار، راهزن ها و قاچاقچیان کم کم خاطرات خوبی را در اذهان باقی گذاشت خصوصا این که، سردار سلیمانی داعش را نه تنها زمین گیر بلکه منهدم کردند، این مسئله مورد توجه خیلی از مردم نه تنها ملت ایران بلکه کشورهای مختلف قرار گرفت. در همان مقطع نماینده مجلس بودم، کمیسیون امنیت ملی برای بررسی وضعیت به سوریه و عراق رفت و از نزدیک با نظرات میدانی شاهد بودیم که کار بزرگی توسط ایشان صورت گرفته بود و محبوبیتی که داشت دو چندان و گسترده شد.
در صحبت های خود به سفر به سوریه و عراق اشاره کردید، خاطره ای از این سفر در حضور سردار سلیمانی دارید؟
در سفری که از سوریه برمی گشتیم ایشان چند صندلی جلوتر نشسته بودند که درخواست کردند الان بهترین فرصت برای برگزاری یک جلسه است. کف هواپیما جلسه گذاشتیم تا مشکلات ایشان را بشنویم و پیگیری کنیم. جلسه خودمانی بود و ایشان هم در مدت یک ساعت و خورده ای که از دمشق به تهران رسیدیم گفت و گو کردند. این نشان دهنده حساسیت و پیگیری های مستمر و برخوردهای مناسب ایشان است، نمایندگان خیلی این برخورد برایشان خوشایند بود. چند ماه قبل از شهادتشان بود که به یکی از شهرستان های استان کرمان دعوت شده بودیم اتفاقی در هواپیما همسفر بودیم، باز هم گفتند که یک گوشه ای بنشینیم و مطالب را با هم در میان بگذاریم. زمانی که به کرمان رسیدیم ایستادند تا آخرین لحظه که ماشین بیاید. این محبوبیت و برخوردها همین طوری به دست نمی آید و ایشان فرمانده ارشد شناخته شده ای بودند. در همان سفر همانطور که در بیرون از محدوده سالن انتظار قدم می زدیم، شاید 15 و 16 نفر از تاکسی داران و راننده های تاکسی آنجا جمع بودند، ایشان با یکی به یکی آنها روبوسی کرد و حالشان را پرسید، این یعنی عمل خالصانه و عمل صادقانه. ارتباط و اخلاقشان بسیار بسیار عالی بود در هر جایی که حضور پیدا می کردند با رفتار خوش باعث جذب مردم می شدند.
خاطره زیاد است؛ در عملیات متعددی با هم بودیم. در اصل خادم لشگر 27 تهران بودیم و ایشان هم برای کرمان و سیستان و بلوچستان بودند. در عملیات کربلای یک در مهران ایشان در یک منطقه دیگر بودند اما یک روز صبح به خط آمدند، سلام و علیک کردند و گفتند موتور دارید، گفتیم بله. گفتند با سعید به خطی که دیشب گرفتیم میرویم. دائم در جنب و جوش بودند؛ یادم هست 4 نفری با هم رفتند و من ماندم در خط که کارهای خودمان را انجام بدهم، با حاج رضا دستواره و سعید مهتدی و سعید سلیمانی دو موتور برداشتند و رفتند، بعد از چند دقیقه دیدم 4 تایی پیاده برمی گردند با رنگ پریده عین گچ، گفتم چه شده، اسلحه هم نبرده بودند، تعریف کردند که یک ستون عراقی مسلح جلوی آنها سبز شده، همین که می خواستند با موتورها دور بزنند، زمین خوردند و موتورها را رها کرده بودند البته عراقی ها با اینکه مسلح بودند دستگیر شدند.
دلیل محبوبیت سردار سلیمانی در میدان جنگ چه بود؟
سردار قاآنی راه سردار سلیمانی را ادامه می دهد
به نظر شما هستند کسانی که بخواهند راه شهید سلیمانی را ادامه دهند؟
بله. در زمان دفاع مقدس خیلی ها مانند حسن باقری، حاج احمد متوسلیان و... دانشجو بودند اما به فرمان حضرت امام آمدند. حاج همت، حسین خرازی، احمد کاظمی، باکری و عزیزان ارتش که بحث آنها جایگاه خودش را دارد. قبل از انقلاب بر علیه طاغوت و استکبار مبارزه کردند و همین باعث شد که به اصطلاح آب دیده شوند و شهید شدند. حاج قاسم جای این ها را گرفت، خدا روحش را شاد کند. شهادت ایشان هر چند ضربه سنگینی برای ما بود اما با این حال برادر عزیزمان آقای قاآنی هستند. سردار قاآنی حتی دو سه سال زودتر از حاج قاسم در نیروی قدس سپاه بود یعنی کاملا مسلط هستند اما هر عزیزی جای خودش را دارد. فرمانده کل در اصل خود مقام معظم رهبری هستند باید بگوییم که سردار قاانی دقیقا همان سیاست ها را دنبال می کند.
حاج قاسم شناختی از سوریه، عراق و لبنان داشتند. خیلی از بچه های عراق را در زمان جنگ شناختیم در قالب لشگر 9 بدر، یعنی یک سری از مجاهدین عراقی بودند و یکسری هم معاندین، کسانی که پشیمان و اسیر شده بودند و داوطلبانه به این جمع آمدند لذا از همان موقع آنها را می شناختیم و این شناخت باعث شد که مسائل منسجم و سازماندهی شوند و برای انجام عملیات آماده شوند. در هر جایی رییس یا مدیر یا فرمانده در اصل، محور کار است هر چقدر آن فرمانده تدبیر دقیق تری انجام بدهد و خودش هم پای عملش بایستد، قطعا موفقیت بیشتر است، حاج قاسم در آنجا ایستادند اما تدبیر مقام معظم رهبری بسیار بالا بود اینکه می فرمودند به نیروهای مسلح سریع دستور بدهید به این علت که داعشی ها تا 35 کیلومتری مرز ما از غرب کشور یعنی مرز خسروی آمده بودند، این شد که ایشان دو تدبیر کردند یک اینکه به نیروهای مسلح گفتند سریع بروید و جلوی آنها بایستید و بگویید از اینجا جلوتر بیایید با ما طرف هستید و با آنها مقابله کنید.
دوم اینکه پیامی که داده شد به جناب آیت الله سیستانی این بود که از مردم و جوانان خواستند تا به صحنه بیایند و آمدند، اینجا بود که مسئولین حشدالشعبی در عراق هم به میدان آمدند. این افراد را سازماندهی کردند، آموزش دادند و داعش را گرفتند و بعد هم طراحی شد تا آنها را از مناطق تحت تصرف بیرون کنند. تدبیر بسیار مهم است، روحیه فرمانده بسیار مهم است، حضور خیلی مهم است که حاج قاسم به لطف خدا این خصوصیات را داشتند و باعث موفقیت شدند. تدبیر سردار سلیمانی این بود که به صحنه بروند، زمین را ببینند و بعد طراحی کنند. حاج قاسم همواره نوک پیکان بودند ایشان تاب و تحمل دشمن را نداشتند بنابراین دشمنان در نیمه شب این جنایت را انجام دادند که انشاالله به موقع انتقام خون ایشان از مسببین گرفته می شود. 6