صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

فاطمه هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با برنا:

جفاکاران در حق پدر برای حل مشکلاتشان به ایشان رجوع می‌کردند/ پدر مشکلاتی را در جلسات خصوصی با رهبری مطرح می‌کرد

۱۳۹۹/۱۰/۱۸ - ۰۵:۰۵:۰۸
کد خبر: ۱۱۱۵۷۹۰
فاطمه هاشمی رفسنجانی گفت: از اقدامات بزرگ و ستودنی آیت الله هاشمی، پذیرش و شنیدن حرف‌ها و درددل های گروه های سیاسی و جریان های داخل انقلاب بود که شاید کمتر مسئول بلند پایه دیگری درددل های آنها را می شنید تا جایی که مراجعه کنندگان که زمان دیدار، بعضاً گلایه ها و شکایت های جدی داشتند، پس از بیان مشکلات و سبک شدن، با روحیه و با آرامش از خدمت ایشان می رفتند.

به گزارش برنا؛ آیت الله هاشمی نامی نیست که از حافظه مردم امروز و فردا حذف شود. شخصیتی که در استقلال و آبادانی ایران نقش پررنگی داشت و فراموش نمی شود که چگونه با تدابیری که اتخاذ کرد، ایران پس از جنگ تحمیلی را به ایرانی آباد تبدیل کرد. تاکید آیت الله هاشمی بر اتکا به توان مردم برای پیشرفت کشور، سبب اعتماد به نفس بالایی در جوانان و اقشار مختلف کشور شد. بی تردید رخوت و رکود مشارکت مردم در فعالیت های سیاسی و اجتماعی پس از رحلت آیت الله هاشمی مشهود است چرا که انگیزه ای که حاصل تدبیر مرد روزهای سخت بود دیگر به جامعه تزریق نمی شود. در سالگرد رحلت آیت الله هاشمی دختر ارشد ایشان فاطمه هاشمی با برنا به گفت و گو پرداخت که در ادامه می خوانید:

*آیت الله هاشمی، در طول حیات پر برکتشان، بارها کشور را از بحران های خطرناک نجات دادند. اکنون نیز مشکلات زیادی به ویژه در حوزه اقتصادی و ارتباطات خارجی گریبان‌گیر کشور است. تا چه اندازه یاد پدر و تدابیر ایشان با مشاهده مشکلات در فکر و ذهن شما زنده می شود؟

حقیقتا خیلی، البته نه تنها ما که فرزندان آن مرد بزرگ و شخصیت کم‌ نظیر ایران و جهان هستیم بلکه بسیاری از مردم کوچه و بازار در مواجهه با ما و یا با ارسال پیام هایی  عنوان می کنند با رحلت آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی، گویی یک تکیه‌ گاه، ملجأ و نقطه امید برای مردم و حتی سیاستمداران و کارگزاران نظام به ویژه در مواقع بحرانی و حساس از بین رفته است.

- به همین دلیل است که ایشان را مرد بحران نامیدند؟

مرد بحران‌ها، لقبی بود که به حق به آیت‌الله هاشمی تعلق گرفت. جدای از فداکاری ها و مجاهدت های پدر در دوران قبل از پیروزی انقلاب، زندان های متعددی که رفتند، شکنجه های سختی که شدند و ...، اگر تاریخ دهه شصت انقلاب را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد یکی از شخصیت های کلیدی تثبیت انقلاب اسلامی، گذر از دوران آشوب های پس از انقلاب، مبارزه با افراط و تفریط هایی که معمولا در اوایل هر انقلابی تا حدودی طبیعی به نظر می رسد، ایشان هستند.

- به دهه 60 یعنی دهه حساس کشور اشاره کردید. به خاطر دارید آیت الله هاشمی در آن دهه چه تدابیری برای حل مشکلات داشتند؟

یکی از موارد اوج اقتدار و مدیریت آیت‌الله هاشمی در تحولات سال۶۰ است که مصادف با ایام ترور آیت الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران و به فاصله چند روز، حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی و فاجعه دلخراش هفتم‌ تیر بود که اتفاقاً پدر هم هدف حمله ترویستی در آن حادثه بود. قرار بود بعد از این اتفاق و شهادت تقریباً همه کارگزاران درجه اول کشور و نظام ساقط شوند. ولی کار خدا بود که به طور اتفاقی، پدر و چند نفر دیگر از بزرگان، از آن فاجعه جان سالم به در بردند. نقش اساسی و کلیدی پدر بعد از این حادثه و در شرایطی که هفتاد و دو تن از بزرگان نظام از دولت، قوه قضاییه و نمایندگان مجلس به شهادت رسیده‌اند و مشکلات مدیریتی کشور برای اداره و تمشیّت امور، مضاعف شده بود بیش از گذشته نمایان شد. ایشان نقش محوری داشتند و با کمک دوستان، اداره کشور و جامعه را به گونه‌ای مدیریت کردند که امام(ره) احساس تنهایی در اداره جامعه را نداشته باشند. پدر با قاطعیت والبته خونسردی خاص، جلسه مجلس شورای اسلامی را حتی با حضـور مجروحــین حادثه مدیریت کردند و به مردم امیدواری می دهند، به دشمنان خارجی و تروریست‌ها نهیب می‌زنند و در مجموع، آنچنان در تثبیت انقلاب و عبور کشور از بحران بزرگی که برای جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده بودند، نقش بازی می کنند که به حق، مرد بحران ها لقب می گیرند.

- البته نقش افرینی ایشان در تثبت آرامش و تدابیر ویژه ای که داشتند به دهه 60 محدود نمی شود و در همه دهه های حیاتشان نقش پررنگی در رفع اختلافات، سازندگی و آبادانی کشور و تعاملات خارجی داشتند. فرماندهی ایشان در زمان جنگ از اذهان فراموش نمی شود..

درست است. جنگ تحمیلی، یکی از جلوه‌های درخشان مدیریت و تدبیر آیت‌الله هاشمی است که در جایگاه و در حد توان خود، یکی از ستون‌های اصلی گذر از این مرحله، فرماندهی جنگ و حتی فرماندهی صلح در مقطع زمانی مناسب خود بود. ایشان برایم تعریف کردند «زمانی که امام(ره) از من خواستند فرماندهی جنگ را به عهده بگیرم، به ایشان گفتم: من به پایان جنگ فکر می کنم، نه به ادامه جنگ.» همه باید خوب به یاد داشته باشند که هنگام رجز خوانی و جنگ روانی با دشمن، در جایگاه سخنگوی شورای عالی دفاع، خطیب نماز جمعه و جانشینی فرماندهی کل قوا، مصاحبه ها و سخنرانی های آتشین و روشنگر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود که وحشت و ترس را در دل دشمن و امید و روحیه در مردم و رزمندگان جبهه‌ها ایجاد می‌کرد. اوایل جنگ که دشمن، شهرهای ما را با موشک ها و جنگنده های پیشرفته شرقی مورد اصابت قرار می داد و دست ما به دلیل نداشتن موشک، از مقابله به مثل و پاسخ موشکی، کاملا خالی و بسته بود، ایشان هم در تهیه و خرید موشک از برخی دول دوست و هم به موازات آن، ایجاد و راه اندازی خط تولید آن به جدّ، تلاش ها و مجاهدت های فراوان کرد و همچنین به مردم برای انتقام از دشمن، روحیه می‌داد. خوب به خاطر دارم، هنگامی که شهرهای بزرگ از جمله تهران در تیررس موشک‌های عراقی قرار داشت، مردم با عصبانیت و خشم فراوان در نماز جمعه فریاد می زدند « هاشمی، هاشمی، موشک جواب موشک» و از مسئولان نظامی، بویژه ایشان، انتظار مقابله به مثل داشتند در حالی که ما  چندان موشکی در کشور نداشتیم، بلکه در حال تحقیق و ساخت بودیم. ایشان در یکی از خطبه‌های نماز جمعه، برای ایجاد وحشت در دل دشمن و تقویت روحیه مردم، بیان کردند ما هنوز درب انبارهای موشکی خود را باز نکرده‌ایم! و اگر بخواهیم از موشکهایمان استفاده کنیم، چنین و چنان خواهد شد. یک سیاستمدار به تمام معنا که چنین تسلّطی بر جنگ روانی با دشمن دارد تا چه حد می‌تواند با تدبیر، کیاست و زمان شناس باشد.

- مرد بحران ها تنها لقبی نبود که به ایشان دادند، مرد سازندگی هم بود

در دوران پس از ۸ سال جنگ تحمیلی که زیربناهای ۸ استان کشور که مستقیما در جنگ بودند، تقریبا نابود و به امکانات سایر استان ها هم ضربات سنگینی وارد شد. خزانه کشور خالی و زیربناها و کارخانجات کشور نیمه ویران و خیل عظیم بیکاران در شهرها و نیروهای بیکار بازگشته از جنگ هم به آن اضافه شده بودند. مردم شهرهای جنگ زده، به شهرهای دیگر مهاجرت کرده و کشور در شرایط کاملا بحرانی به سر می برد. پذیرش مسوولیت سنگین اجرایی کشور در توان و کار هر شخصی نبود و کشور به  فداکاری و از خودگذشتگی نیاز داشت. پدر می گفتند که «بسیاری از نمایندگان دلسوز و باسابقه مجلس شورای اسلامی در آن مقطع به من می گفتند شما در مقام ریاست مجلس، جایگاه مهم و حساسی  دارید دیگر موقعیت خود را در این شرایط بحرانی و حساس کشور با این حجم از مسولیت های سنگین بازسازی و سازندگی کشور و این حجم از مشکلات و مطالبات مردم بعد از خروج از جنگ، به خطر نیندازید و در مجلس بمانید و این کار و مسولیت سنگین را به دیگری بسپارید». ایشان در جواب می گفتند «اتفاقا به همین دلایلی که شما میگویید من می خواهم در صورت اعتماد مردم و انتخابم، بتوانم در سازندگی کشور مجدانه وارد شوم، ویرانه ها را بسازم و در یک کلام، کشور را از بحران و ویرانی نجات دهم» به همین دلیل، ایشان کمر همت به ساخت، سازندگی و بازسازی کشور بستند و به حق سردار سازندگی ایران لقب گرفتند که این حجم کار در 2 دوره ۴ ساله، واقعا جای شگفتی و تحسین دارد.

- شور و شوق فعالیت‌های سیاسی، پس از رحلت آیت‌الله هاشمی، به تدریج کاهش پیدا کرد و اختلافات، پررنگ شد. چه انرژی و تدبیری از سوی ایشان اعمال می شد که علنی نبود، اما وحدت سیاسی ایجاد می‌کرد ؟

 پس از رحلت آیت‌الله هاشمی، احساس می‌شود که آن حلقه وصل تدبیر، آرامش و سکون بین مردم و مسئولان و جریان های سیاسی کشور، از میان ما رفت. کسانی که از نزدیک با برنامه‌های روزانه پدر در دفتر کارشان، حتی آنهایی که در مجمع تشخیص مصلحت  مسئولیت و اختیارات اجرایی خاصی نداشتند، آشنا هستند، تصدیق می کنند که  ایشان همواره مورد رجوع، مشورت، راهنمایی و گره گشایی بسیاری از مسئولان نظام و احزاب و گروه های مختلف سیاسی، اعم از چپ و راست بودند. حتی افراد یا گروه هایی که در مقاطعی، در حق ایشان، جفا و بی انصافی کرده بودند، با گذشت زمان و درک واقعیت ها و فراز و نشیب ها، با ایشان دیدار می کردند و درد دلها و مسائل و مشکلات خود را با ایشان به عنوان یک سیاستمدار فراجناحی باتجربه و دلسوز مصالح و منافع ملی کشور، بدون ترس و خود سانسوری در میان می‌گذاشتند و ایشان هم به مثابه سنگ صبور همه افراد و گروه های داخل خانواده انقلاب اسلامی، حرف‌ها و مشکلات آنان را می‌شنیدند و تا حدی که خود می توانستند، راهنمایی و ارشاد می کردند و در صورت ضرورت، مسائل و مشکلات مطرح شده را در دیدارهای خصوصی با رهبری یا مسئولان دیگر در میان می‌گذاشتند و برای آن راه حل پیشنهاد می دادند. پدر بسیاری از درد دل ها، اعتراضات ریز و درشت از مسائل و مشکلات کشور را از سوی جریان‌های مختلف و مسئولان می‌شنیدند و با پادرمیانی و وساطت دلسوزانه و تذکرهای بجا و اقداماتی که هیچ گاه آن را رسانه‌ای هم نمی کردند، حل و فصل می کردند ولی به نظر می‌رسد با رحلت ایشان، دیگر آن شخصیت مورد وثوق همه که موافق و مخالف به آن اذعان داشتند، وجود ندارد.

- همانطور که عنوان کردید برای ایشان اصلاح طلب و اصولگرا فرقی نداشت و هر گروهی نیاز به کمک داشت دریغ نمی کردند. رفتار این مراجعان پس از طرح مشکلات با ایت الله هاشمی چگونه بود؟

از اقدامات بزرگ و ستودنی ایشان، پذیرش و شنیدن حرف‌ها و درددل های گروه های سیاسی و جریان های داخل انقلاب بود که شاید کمتر مسئول بلند پایه دیگری درددل های آنها را می شنید تا جایی که مراجعه کنندگان که زمان دیدار، بعضاً گلایه ها و شکایت های جدی داشتند، پس از بیان مشکلات و سبک شدن، با روحیه و با آرامش از خدمت ایشان می رفتند.

نظر شما