به گزارش برنا؛ وجود آیتالله هاشمی همان قدر آرامش داشت که نبودش در سپهر سیاسی کشور پس از چهار سال، بسی دشوار و جبران نشدنی است. در واقع جای خالی مرحوم هاشمی آنقدر سنگین است که پس از چهار سال هنوز وقتی سخن از خط مشی اعتدالی و میانهروی در سیاست داخلی و خارجی به میان آورده میشود، همه مرحوم هاشمی رفسنجانی را به عنوان الگویی تکرار نشدنی میدانند. مردی که به موقع جنگ و صلح چنان تدبیر میکرد که حتی بیگانگان نیز در ارتباط با او با احترام برخورد میکردند. سیاستمداری که همه زندگیاش را برای انقلاب و نظام هزینه کرد؛ نه با ستایش دیگران به عرش رفت و نه با تخریب دیگران، خود را باخت. او نماد اعتدال و میانهروی در سیاست بود به وقت سکوت، سکوت میکرد و به وقت سخن، سخن میگفت.
به او میگفتند پدر معنوی اصلاحطلبان، اما به باور بسیاری او در هیچ جناح راست و چپی جای نمیگرفت از هر اصلاحطلبی، اصلاحطلبتر و هر اصولگرایی، اصولگراتر بود شاید همین ویژگی برجستهاش بود که همه را با این سوال روبرو میکند که به راستی تاکنون پس از چهار سال چرا کسی نتوانسته جایخالی او را در عرصه سیاسی ایران، برای سیاسیون پر کند؟
به او لقب سردار سازندگی و امیر کبیر ایران داده شده اما او برای امیرکبیر اشک میریخت در واقع امیر کبیر، عنوان اولین کتاب مرحوم هاشمی بود؛ کتابی که حاکی از تاثیر تفکر امیر کبیر بر او بود چراکه هر دو دغدغه پیشرفت و تحول ایران را داشتند. هر چند غم و درد وطن برای هر دوی آنها سنگین بود اما آنها دغدغهای مشترک داشتند و چاره را در سازندگی کشور میدیدند. این گونه بود که مرحوم هاشمی، تفکر سازندگی را به نام خود ثبت کرد تا جایی که به گفته سردار علایی، «هدف مرحوم هاشمی رفسنجانی، تبدیل شدن ایران به یک الگوی موفق برای کشورهای منطقه و دولت های همسایه بود.»
حال چهار سال از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی میگذرد اما همچنان تفکرات و دغدغههای او برای کشور همچنان بر سر زبانها است به گونهای که بسیاری بر این باورند تفکر سازندگی، تفکری است که متعلق به همه دورانها است و کشور در حال حاضر بیش از گذشته به تداوم راه سازندگی نیاز دارد.
سردار حسین علایی که در دولت سازندگی مرحوم هاشمی رفسنجانی طی سالهای 76-70 در پست قائم مقام وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح فعالیت کرده، نقش مرحوم هاشمی را پس از پایان جنگ 8 ساله تحمیلی عراق علیه ایران برجسته میداند و به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا میگوید: «مرحوم هاشمی رفسنجانی پس از دو رویداد مهم در سال ۱۳۶۸، رئیس جمهور ایران شد. یکی رحلت امام خمینی و دیگری خاتمه یافتن جنگ تحمیلی. پایان جنگ، فرصت مغتنمی را برای بازسازی خرابیها و حرکت به سوی پیشرفت کشور ایجاد کرد.»
او با اشاره به تفکر سازندگی و لزوم ادامه آن در کشور میافزاید: «هاشمی رفسنجانی معتقد بود «دولت کار» را تشکیل داده است و تلاش میکرد تا وزرا فقط به دنبال کار و تلاش و افزایش تولید و فعال سازی کارخانه ها باشند و اولویت خود را به «پیشرفت اقتصادی» معطوف کنند. بر همین اساس بود که چون یکی از مشکلات اصلی کشور را کمبود منابع آب از یک طرف و از طرفی تخریب های سیل در ایام خاصی از سال می دانست، ساخت یکصد سد در نقاط مختلف کشور و نیز آبخوان داری و آبیاری تحت فشار را در دستورکار دولت قرار داد و اسم دولت خود را نیز «دولت سازندگی» قرار داد. او میخواست تا همه ایران به یک کارگاه بزرگ سازندگی و تولید و فعالیت تبدیل شود.»
سردار علایی ضمن اشاره به خط مشی اعتدالی آیتالله و اینکه هنوز پس از چهار سال جایش خالی است، بر این باور است که هاشمی میخواست همه جریانات سیاسی در سازندگی و سربلندی کشور نقش داشته باشند. بر همین اساس بود که او به دنبال کاهش تنش های خارجی و تقلیل اختلافات داخلی بود تا فرصت برای پیشرفت کشور فراهم شود. با همین منش بود که هاشمی ملجأ و سنگ صبور افراد و گروه ها با دیدگاه های متفاوت در اوضاع متلاطم سیاسی کشور شده بود و تخریب ها و ناسازگاری ها را تحمل می کرد.»
«مصطفی هاشمیطبا»، دیگر چهره سیاسی اصلاحطلب، نیز ضمن تایید اظهارات سردار علایی، بر این مسئله صحه گذاشته و تاکید میکند، مرحوم هاشمی رفسنجانی همواره به دنبال رشد و سازندگی کشور بود و به نوعی ارتباطش را با جریان های سیاسی تنظیم میکرد و هیچ دید خاصی نیز نسبت به حذف گروه خاصی نداشت.»
«حسن غفوری فرد»، دیگر چهرهای است که از صحبت کردن درباره مرحوم هاشمی، خسته نمیشود. او که از سیاستمداران اصولگرا و در دولت مرحوم هاشمی حضور داشت به گفته خود 50 سال است که میگوید، «حیات سیاسیام را مدیون مرحوم هاشمی رفسنجانی هستم و اگر ده سال دیگر هم مرا ببینید این سخن را تکرار میکنم.»
او بر این باور است خسارتی که از ردصلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی به نظام وارد شد، غیرقابل جبران است.
حسن غفوری فرد ضمن اشاره به تفکر سازندگی میگوید: «شعار سازندگی با کار سازندگی فرق دارد مرحوم هاشمی رسیدگی میکردند و به سازندگی اعتقاد داشتند.»
او اما از اهانتکنندگان به مرحوم هاشمی گله میکند و میافزاید: «مرحوم هاشمی از 5 صبح تا دیروقت کار میکرد حداقل 40 سال بعد از انقلاب یعنی 59 سال همراه رهبری بودند. مرحوم هاشمی را همه دوست داشتند و میگفتند «درود بر سه یاور خمینی؛ هاشمی و دو سید حسینی» اما پس از مرگش میگفتند که چرا در استخر فرح رفته جان داده است؟! مگر الان دفتر ریاست جمهوری و نخست وزیر کجاست؟! انصاف باید داشت این ساختمانها در حال حاضر متعلق به کشور است باید قدردان خدمات شخصیتی که این همه، برای کشور کار کرد و فرمانده جنگ بود باشیم نه اینکه اهانت کنیم.»
حال گذشته از نگاه مرحوم هاشمی به بحث سازندگی و مشیاعتدالیاش در داخل، او نگاه به خارج را هم توأمان مدیریت و حفظ میکرد به گونهای که مصلحت کشور را همواره مدنظر قرار میداد تا جایی که برخی برای او تعبیر «مرد مصلحت» را به کار برده و میبرند. او که سالها در مسند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت میکرد همچون مشاور امینی برای همه افراد با نگاههای سیاسی مختلفی بود. مرحوم هاشمی در ارتباط با سران کشورهای منطقه به ویژه عربستان، به گونهای برخورد میکرد که بر آنها تاثیرگذار باشد.
«سید حسین موسویان»، سفیر پیشین ایران در آلمان، در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، در این باره به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا میگوید: « تز مرحوم هاشمی رفسنجانی در سیاست خارجی داشت تز بسیار خوبی هم بود به گونهای که بعضیها در داخل با آن بسیار مخالف بودند. این تز برقراری روابط شخصی و خانوادگی با سران کشورهای منطقه و حتی سران آسیای مرکزی بود.»
به گفته موسویان؛ «روابط مرحوم هاشمی و امیر عبدالله به گونهای بود که خانم امیر عبدالله به منزل همسر مرحوم هاشمی میآمد به گونهای که یک رابطه بسیار عاطفی هم برقرار کرده بودند و وقتی مرحوم هاشمی به عربستانی ها میگفتند این در بقیع را باز کنید آن درها را باز میکردند و به تاخیر نمیانداختند و به یکباره همه سنتهای وهابیها شکسته میشد.»
مرحوم هاشمی 79 ساله که سال ها، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب سردی و گرمی بسیاری چشید عنوان مرد لقبها را به خود اختصاصی داد از مرد بحران گرفته تا سردار سازندگی و آیتالله صبور، لقبهایی بودند که به آیتالله داده شد. هرچند گفته میشد که او به دلیل اهانت برخی تندروها منزوی شد اما هیچ گاه منزوی نبود حتی زمانی هم که سکوت کرد، سکوتش ناشی از اندیشه سیاستورزیاش بود چراکه همواره مرد اول میدان سیاستورزی بوده و هست چراکه پس از درگذشت او، همچنان این سؤال مطرح است که میدان میانه روی و اعتدالگرایی در سپهر سیاسی ایران بعد از درگذشت او چه سرنوشت و مسیری پیدا کرد؟7