صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ترجمه فارسی رمان برنده‌ی بوکر ۱۹۹۴ با فضایی کافکایی؛

«چقدر دیر بود، چقدر دیر» منتشر شد

۱۳۹۹/۱۱/۲۶ - ۱۰:۳۴:۰۸
کد خبر: ۱۱۳۶۹۳۹
کتاب « چقدر دیر بود، چقدر دیر» نوشته‌ی جیمز کلمن و با ترجمه‌ی زهره مهرنیا منتشر و در کتابفروشی‌های سراسر کشور توزیع شد.

به گزارش برنا، «چقدر دیر بود، چقدر دیر» نمونه‌ای شاخص از سبک موسوم به جریان سیال ذهن در ادبیات به‌شمار می‌رود. با فضایی کافکایی و زبانی تند و طنزی سیاه. این کتاب سال 1994 برنده‌ی جایزه‌ی بوکر شده است.

یکی از نکات جالب درباره‌ی رمان این است که نسخه‌ی اصلی تماماً به زبان محاوره‌ی اسکاتلندی نوشته شده و از لحن غیررسمی استفاده کرده که زهره مهرنیا این ویژگی را در ترجمه‌ی خود لحاظ کرده است.

جیمز کلمن نویسنده‌ای اسکاتلندی است. او به‌خاطر داستان‌های کوتاه، نمایشنامه، رمان و مقالات ادبی‌اش شهرت زیادی کسب کرده است. این نویسنده‌ی پرکار و پرآوازه تاکنون دو جایزه‌ی بوکر، جایزه‌ی بلک مِموریال، جایزه‌ی ادبیات اسکاتلند، جایزه‌ی بهترین نویسنده‌ی کتاب سال اسکاتلند و نیز جایزه‌ی کتاب سال انجمن هنری اسکاتلند را از آن خود کرده است.

داستان از این قرار است که سامیِ سی‌وهشت‌ساله، مجرمی خرده‌پا، وقتی به خودش می‌آید که در سلول بازداشتگاه است و نمی‌تواند جایی را ببیند؛ فقط به‌یاد دارد که پیش از درگیری با پلیس‌ها، چشمانش سالم بود و پس از کتک‌هایی که در خیابان از آن‌ها خورد، بی‌هوش شد. سامی با تمام وجود منتظر محبوبش هلن است که همچون شخصیت غائب نمایشنامه‌ی در انتظار گودو شاید هیچ‌وقت پیدایش نشود. سامی باید از دست پلیس فرار کند، و خواننده باید پابه‌پای او فرازونشیب این راه را پشت سر بگذارد و به آینده و گذشته سفر ‌کند. داستان وقتی به اوج می‌رسد که…

یکی از جذابیت‌های «چقدر دیر بود، چقدر دیر»، تصمیم‌های نامتعارف شخصیت اصلی داستان است که باعث می‌شود گاهی از او عصبانی شوید، گاهی بخواهید با او حرف بزنید و سر عقل بیاوریدش، و گاهی هم دلتان به حالش بسوزد.

شیوه‌ی روایت کلمن به گونه‌ای است که خواننده هم با شخصیت‌های داستان همراه می‌شود و هم با شخصیت غایب رمان، و چرایی نبودِ او را تا انتهای رمان در ذهن خواهد داشت.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «به شست پاهات فکر کن و منقبضشون کن؛ بعد رها کن. به کف پاهات فکر کن و منقبضشون کن؛ بعد رها کن. به قوزک پاهات فکر کن و منقبضشون کن؛ حالا رها کن. به پاشنه‌ی پاهات فکر کن و منقبضشون کن؛ حالا رها کن. به ساق پاهات فکر کن و منقبضشون کن؛ حالا رها کن. به پهلو خوابید. به بخش پایینی ساق فکر کن، اون‌ها رو هم منقبض کن، حالا رها کن و بخش بالایی ساق، منقبض کن، اون‌ها رو هم منقبض کن…. به زانوهات فکر کن.»

از دیگر ترجمه‌های زهره مهرنیا که توسط نشر نیماژ منتشر شده، می‌توان به ترجمه‌ی رمان‌های «هنری و کیتو» و «دریا؛ دریا» نوشته‌ی آیریس مرداک اشاره کرد.

کتاب «چقدر دیر بود، چقدر دیر» 448 صفحه است و با قیمت پشت جلد 79000 تومان در دسترس عموم علاقه‌مندان کتاب قرار گرفته است.

نظر شما