در ارتباط با رفتار پیامبر(ص) با جوانان، ایشان جملهای دارند که خیلی قابل توجه است؛ میفرمایند: «إنالله بعثنی بشیراً و نذیراً» خداوند مرا بشیر و نذیر برانگیخت. پیامبر(ص) هم بشارت میدادند و هم خطرگاهها را هشدار میدادند. بعد میفرمایند: «خالفنی الشیوخ و حالفنی الشبان» پیران با من مخالفت کردند؛ اما جوانان با من همپیمان شدند. «لأنهم أرق أفئده» چرا؟ چون آنها قلبهای رقیق و احساسات لطیفی دارند. معنای این سخن این است که پیامبر(ص) به عواطف جوانان پل میزدند یعنی در ارتباط با جوانان بیش از اینکه بخواهند نصیحت کنند و یا رابطه عقلی برقرار کنند، رابطه صمیمانه و عاطفی برقرار میکردند.
یقینا پیغمبر(ص) جوانگرایی کردند؛ اگر کسی سراغ اولین سفیر تاریخ جهان اسلام را بگیرد، میبیند مصعب بن عمیر بود، که تنها ۱۸ سال سن داشت. در اولین نماز جمعهای که در مدینه برگزار شد، خطبهخوان آن نماز تاریخی، یک جوان ۱۸ ساله بود. اگر امروز این مسئله اتفاق بیفتد، شاید برخی در مقابل آن مقاومت کنیم. مثلاً تصور کنید در پایتخت یا در مرکز استانها امام جمعه ای ۲۰ ساله منصوب شود؛ خیلیها ممکن است در برابر آن مقاومت کنند؛ در حالیکه این جوانگرایی در عصر پیامبر(ص) وجود داشته و متداول نیز بوده است. پیامبر(ص) همچنین فرمانده لشکر را اسامه بن زید قرار میدهند که ۱۸ سال بیشتر سن نداشت. این نکته قابل تأملی است که در زندگانی پیغمبر(ص) میبینیم؛ البته این رفتار اصولی و درست در اقدامات امامان معصوم(ع) نیز واضح و قابل لمس است که امیدوارم مسئولان امر را به فکر فرو برد تا شاید در این موضوع، در کنار دیگر موضوعات، رسول الله(ص) را الگوی خود قرار دهند.
سید پارسا علوی
نائب رئیس مجمع جوانان خراسان رضوی