انگار نقابی از صمیمت روی چهره فرد فرد زائران بارگاهش کشیده شده تا حداقل برای دقایقی، همه گیری یک ویروس منحوس را از خاطر ببرند. اینجا همه برای عرض تسلیم و رضا آمده اند؛ آمده اند که بگویند به جز لطف و رضای رضا(ع) هیچ نمی خواهند. درست همانند سخن مناجات خوان امشب که داستانی از نیازمندی انسان ها به درگاه عبودیت روایت می کند و آخر قصه به اینجا می رسد که یزدان مهربان، هیچکس را از در بارگاهش نمیراند. امام مهربان ما هم با واسطه شدن بین عابد و معبود، نقش وصل کننده عاشق و معشوق را پیدا می کند و اینجاست که می گویند در این بارگاه هرچه طلب کنی به کف می آوری.
طنین ماه شعبان
ماه، ماه شعبان است و نوای مناجات شعبانیه در صحن و سرای رضوی طنین اندازه شده است و زیباتر از آن نمی شود که طنین این نجوای عاشقانه را در حرم عشق به گوش جان بشنوی. هرچند به دلیل رعایت پروتکل های بهداشتی و شرایط موجود، جمعیت داخل حرم به میزان همیشه نیست و مراسم به صورت محدودی برگزار می شود، حاج مهدی رسولی، خوب می داند که فراز و فرود این مناجات بی نظیر را چگونه بر جان و دل زائران بنشاند؛ آنچنان که گوشه گوشه صحن های حرم رضوی، قاب هایی می شود از جلوه گری عاشقانه زائر و مزور. دوربین های روی پشت بام های حرم، حکایت از تلاش افرادی دارد که می خواهند این لحظات عاشقانه را به خانه های عاشقان دور از حریم عشق ببرند و حسرت این دقایق نورانی را با پخش زنده از دل های دوست داران حضرتش بربایند.
عشق نامه پروردگار
«معبودم چگونه از حسن توجهت پس از مرگم ناامید شوم؟ درحالیکه در طول زندگیام مرا جز به نیکی سرپرستی نکردی؛ خدایا کارم را چنانکه سزاوار آنی بر عهده گیر، خدایا بهسوی من با احسانت بازگرد، بهسوی گناهکاری که جهلش سراپایش را پوشانده، خدایا گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی که بر پوشاندن آنها در آخرت نیازمندترم». جمله به جمله این مناجات زیباست و اصلا مگر زیباتر از این ارتباط عاشقانه با خدا در کلام قابل وصف است؟
بی جهت نیست که رهبر معظم انقلاب، سال پیش مردم را به خواندن مناجات شعبانیه، این مرقومه زیبا و بی نظیر فرخواندند و یکی از راه های گذر از دوران سخت دست و پنجه نرم کردن با بیماری کنونی را ارتباط گرفتن با معبود توسط این مناجات دانستند.
زائران حریم یار، آنقدر با مناجات انس گرفته اند که دلم نمی آید به خلوتشان رهسپار شوم. جوانی سی و چند ساله در گوشه دنج در صحن انقلاب روبروی گنبد طلا ایستاده و اشک های ممتدش، ماسک روی صورتش را بارانی کرده است. آنسوتر مادری به همراه کودکان خردسالش، فارغ از قیل و قال زمانه، با امام خود صحبت می کند و بر زیبایی هرچه بیشتر این دقایق می افزاید.
آنقدر دیدن این لحظات عاشقانه زیباست که گاهی فراموش می کنم کجا هستم و برای چه به اینجا آمده ام. دوست دارم خود را در همین جمع محدود، فراموش کنم و در دریای بیکران حس و حال آن ها غوطه ور شوم. طنین صدای حاج مهدی رسولی و روایت های شیرینی که در لابلای مناجاتش نقل می کند، آنقدر بر روح و روان آدم مینشیند که دوست نداری این دعای زیبا و عارفانه پایانی داشته باشد. اما هر آغاز را پایانی است. مناجات شعبانیه آنقدر بر دل و جان نشسته که مست از معارف سرشارش، راهی خانه شوم و با خود و خدای خود دوباره عهدی دوباره ببندم.
بنیامین یوسف زاده