به گزارش خبرگزاری برنا؛ شرح دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان به شرح ذیل است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین»
«خدایا در این روز طاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما، به حق امان بخشی خود ای ایمنی دلهای ترسان. »
فرق خضوع با خشوع و مراتب آنها
خواسته اول این است که از خدا میخواهیم طاعت خاشعین را به ما عطا کند، یعنی طاعت کسانی که خشوع دارند و با آن حال، خدا را عبادت و اطاعت میکنند و در دومین بخش از دعا میگوید: «به من شرح صدر عطا کن؛ سینهِ گشاده به من عطا کن به سبب انابه و رجوع مخبتین.» معنای مطلبی که در اینجا باید بگوییم فقط معنای «خاشع» و معنای «محبت» و معنای «انابه» است. «خاشعین» جمع «خاشع» و به معنی خشوعکننده است.
ما خودمان هم در مورد عباداتمان میگوییم، نماز باید درحال خشوع و خضوع باشد. «خشوع و خضوع» هر دو به معنای فروتنی و تذلل و خواری به خرج دادن در مقابل یک بزرگی است. خشوع یا خضوع نزد خدا، یعنی تذلل و خواری به خرج دادن و فروتنی کردن در نزد او. درحال عبادت در خضوع، این فروتنی و تذلل اشاره به اعضا و جوارح است؛ یعنی، انسان با اندامهای خود ابراز تذلل و فروتنی میکند. مثل تعظیم کردن، به خاک افتادن، سجده رفتن و گردن کج گرفتن، اینها تذلل است یعنی انسان با این کارها در مقابل آن بزرگ میخواهد کوچکی به خرج بدهد، همانگونه که در مقابل سلاطین و شاهان میگفتند شخصی پیش سلطان به خاک میافتد ـ یا فرض کنید دستش را ببوسد و یا پایش را ببوسد ـ اینها را خضوع میگویند؛ که فروتنی با اعضاء و جوارح نسبت به خداست.
همینطور است درحال نماز که انسان باید به حال انکسار بیفتند، نگاهش بر موضع سجده باشد؛ باصطلاح به این طرف و آن طرف نگاه نکند و یا درحال نماز به حرفهای دیگران گوش ندهد. اینها و چیزهایی از این قبیل، از مصادیق «خضوع» در برابر خداوند هستند.
«خشوع»، تذلل در دل است، یعنی انسان در ته دل، خودش را در مقابل دیگری کوچک میبیند و واقعاً کوچکی میکند.
چون کوچکی با اعضاء و جوارح ممکن است که از باب اجبار یا از باب ترس یا به خاطر چیزهایی نظیر اینها باشد. مثلاً کسی که نسبت به شاهان خضوع و فروتنی میکند، شاید در دلش اینجور نباشد که دوستش بدارد، یا او را بزرگ بداند، شاید او را پستتر از همه کس و خود را بزرگتر از او بداند. ولی به حسب ظاهر، تذلل و فروتنی میکند.
ولی اگر ما، در دلمان واقعاً او را بزرگ و خودمان را کوچک بدانیم و در دل و باطنمان نسبت به او احساس کوچکی و فروتنی بکنیم، این حالت را خشوع میگویند.
البته در مقام عبادت، خضوع هم باید باشد؛ یعنی به حسب ظاهر همان سجده و رکوع رفتن و تکبیر گفتن که انسان از طریق این چیزها در نزد خشوع قلبی است که انسان باید در دلش خدا را عظیم بداند و در دلش، خود را پیش خدا ناچیز و ذلیل و خوار و فقیر الیالله بداند و فروتنی بکند. حالا میگوید: خدایا! من عبادتم، از نوع عبادت خاشعین باشد؛ یعنی عبادت آنهایی که در عبادتشان، قلبشان خاشع است و دلشان پیش توست. خلاصه یعنی درحال عبادت، نسبت به تو خشوع و فروتنی قلبی داشته باشم. سپس میگوییم: «اشرح فیه صدری بانابه المخبتین» شرح صدر به من عطا فرما. «شرح» بمعنی باز کردن، وسیع کردن و گشاده کردن میباشد و از جمله معانی صدر، سینه است؛ یعنی سینه مرا گشاد کن. این معنا در قرآن کریم هم در مواضع متعدد بیان شده است.
شرح صدر؛ مرکبی از نور
اما این که میگویند انسان باید شرح صدر داشته باشد، یعنی چه؟ یعنی این که دلش گنجایش تحمل رنج و زحمت در راه خدا، و درک علوم و معارف الهی را داشته باشد، برای اینکه نسبت به محرومان دلسوزی بکند، ظرفیت و گنجایش داشته باشد، برای اینکه نسبت به متکبرین و جباران حلیم باشد و ایستادگی بکند.
این شرح صدر است. قرآن کریم میفرماید: وقتی که خداوند از حضرت موسی(ع) خواست که برای تبلیغ دین پیش فرعون برود، او گفت: «رب اشرح لیصدری»۱ یعنیای خدای من! سینهِ مرا باز و گشاده بکن. آخر برای مبارزه با فرعون و رفتن پیش فرعونی که ادعای خدایی میکند باید کسی باشد که شرح صدر داشته باشد و بتواند با آن طاغوت مبارزه بکند. یا در جایی دیگر قرآن کریم میفرماید؛ «افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه»۲ در واقع در اینجا معنی شرح صدر را بیان کرده است؛ آن کسی که خدا به وسیلهِ اسلام، شرح صدر به او داده است؛ «فهو علی نور من ربه»، یعنی نور در دل او تابیده شده است. بر دل او نوری است از پروردگار خودش. به تعبیر دیگر هم میتوانیم بگوییم «شرح صدر» یعنی، روشندلی و سعهِصدر، یعنی در مقابل ناملایمات بتواند تحمل بکند.
باز از همین آیه مستفاد میشود که شرح صدر نقطهِ مقابل قساوت قلب است. شرح صدر همان داشتن دل ملایم، دل پروسعت، دل پرحوصله، دل پرادراک و خوشفهم و خوشدید است؛ اینها همه معنای شرح صدر است. آن وقت اینجا میفرماید: خدایا! شرح صدر به من عنایت کن. به چه جور؟به «انابه مخبتین»
آثار انابه و نشانههای مخبتین
«انابه» یعنی بازگشت و رجوع و تقریباً با توبه هممعنا است.
یعنی آنهایی که به تو رجوع میکنند، و به سوی تو بازمیگردند؛ آنهایی که کارشان را به تو وامیگذارند. آن انابهای که مال مخبتین است. مخبتین یعنی چه؟
«اخبات» یکی از مراتب عبودیت و ایمان به خداست. صالح بودن، مخبت بودن، قانت بودن، اینها همهاش از مراتب ایمان است.
«اخبات و محبت»، یعنی کسی که نهایت خضوع و خشوع و فروتنی را در نزد خدا دارد. در قرآن کریم نیز به همین معنای مخبتین اشاره شده است. آنجا که میفرماید: «و بشرالمخبتین».۳
حالا در اینجا مجال برای توضیح بیشتر تمام آیه نیست، اما به طور اجمال در این آیهِ شریفه بعد از اینکه عبادات و مناسکی را ذکر میکند و میگوید: «و بشرالمخبتین»، بشارت و مژده بده مخبتین را، آنوقت مخبتین را وصف میکند و نشان میدهد که مخبتین چه کسانی هستند، بالاخص آنجا که میفرماید:
«الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم»۴ یکی از نشانههای مخبتین این است که اگر نام خدا برده بشود و اگر متوجه خدا بشوند، ترس دلشان را فرامیگیرد؛ یعنی از خوف خدا دلشان میلرزد و خداوند در ادامه میفرماید: «والصابرین علی ما اصابهم»۵ صفاتی از مخبتین از صفات دیگر مخبتین این است که هر چه بلا بر سرشان بیاید صبر میکنند و در مصیبتها صبورند. چنانکه میفرماید: «والمقیمی الصلوه` و مما رزقناهم ینفقون»۶ و آنها کسانی هستند که نماز را به پا میدارند و بعضی از آن چیزهایی را که ما به آنها عطا کردهایم در راه خدا به مردم انفاق میکنند.
پینویسها:
۱- سوره مبارکهِ طه آیه ۲۵
۲- سوره مبارکهِ زمر آیه ۲۲
۳- سوره مبارکهِ حج آیه ۳۴
۴- همان، آیه ۳۵
۵- همان
۶- همان