به گزارش برنا، ماکسیم گورکی در «در جستجوی نان» از وقتی که پادوی مغازه کفاشی می شود را تا زمانی که سرانجام تصمیم می گیرد آخرین بار شانس خود را بیازماید و برای تحصیل در یک مدرسه معمولی به کازان می رود روایت میکند.
البته در این مدرسه هم برای او راه نیست. در مدرسه او را به سبب فقر مادی نمی پذیرند. در سراسر این کتاب کودکی را می بینید که تنها، در جهانی از پستی و دغل کاری و طراری افتاده است و می بینید که چگونه او خاکسترهای انبوهی را به دنبال جرقه های بی نفس انسانیت و بشردوستی هم می زند. شما می بینید که به خاطر مطالعه کتاب چه بلاهایی سرش می آورند. شما مشاهده می کنید که چگونه تکاپوی او را در تحصیل علم به ریشخند می گیرند. شما آدم ها و آدمک های فراوانی را می بینید. با گورکی به کسانی محبت می ورزید و از کسانی دیگر حذر می کنید و متنفر می شوید.
انتشارات نگاه این اثر را با ترجمه احمد صادق منتشر کرده است.
بخشهایی از کتاب:
او برای امرار معاش از کودکی به کار پرداخت. از پادویی مغازه گرفته تا جاشویی کشتی تن در داد و همیشه در تمام احوال در آتش میل به مطالعه می سوخت.