صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

در نشست «بازنمایی هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» مطرح شد؛

جنگ، میدان آزمون هویت ملی است

۱۴۰۰/۰۶/۱۵ - ۱۱:۱۶:۲۱
کد خبر: ۱۲۲۹۷۵۷
محمد محمودی در نشست «بازنمایی هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» گفت: هویت ملی بر تقابل و رویارویی با دیگری و بیگانه نیز شکل می‌گیرد که یکی از مهم‌ترین این رخدادها جنگ است؛ جنگ، میدان آزمون هویت ملی است چراکه در این رخداد این موضوع مورد تهدید و تعرض قرارگرفته است.

به گزارش برنا، نشست «بازنمایی هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» یکشنبه (چهاردهم شهریورماه ۱۴۰۰) با حضور مهدی سعیدی و محمد محمودی از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران و با همکاری سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس برگزار شد.

جنگ محل بروز و ظهور هویت ملی است

در ابتدای این نشست محمد محمودی با اشاره به این‌که هویت از موضوعات پیچیده علوم انسانی است که به سبب خصلت نسبی بودن تعاریف متعددی را برمی‌تابد و از ابعاد مختلفی نیز می‌توان به آن پرداخت، عنوان کرد: در اساس هویت متناظر به دو مفهوم تشابه و تمایز است؛ یعنی همسانی و تشابه افراد یا تفاوت و افتراق آن‌ها با دیگران است که هویت را می‌سازد. هویت در سطوح مختلفی همچون سطح فردی، اجتماعی و ملی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

وی در ادامه مطرح کرد: علاوه بر این عوامل همسان‌ساز و اشتراکات، هویت ملی بر تقابل و رویارویی با دیگری و بیگانه نیز شکل می‌گیرد که یکی از مهم‌ترین این رخدادها جنگ است؛ جنگ به‌عنوان یک رخداد ملی محل بروز و ظهور هویت ملی به شکل ویژه است. جنگ، میدان آزمون هویت ملی است چراکه در این رخداد این موضوع مورد تهدید و تعرض قرارگرفته است. اگر درباره ابعاد هویت ملی صحبت کنیم که شامل اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی و زبان و ادبیات است اولین نقطه این تعارض بعد جغرافیایی است که در جنگ به آن تعرض می‌شود و پس از آن ابعاد دیگر موضوع این رخداد قرار می‌گیرد.

محمد محمودی در پایان سخنان خود ضمن بیان این‌که زبان و ادبیات علاوه بر این‌که خود متاثر از تعرض و تهدید ناشی از جنگ است، محملی برای بازنمایی و توصیف ویژه آن رخداد نیز هست، تصریح کرد: آثار ادبی در طول تاریخ همیشه متاثر از ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... در روزگار خود بودند و حوادث و رویدادها نیز در تحولات مضمونی و شکلی این آثار تاثیراتی داشتند. از سوی دیگر ادبیات به دلیل نفوذ و تاثیرگذاری که داشت و همچنین خاصیت رسانه‌ای بودنش در تاریخ همواره محمل پرداختن رویدادهای مختلف بود. ادبیات معاصر ما نیز متاثر از گفتمان جنگ و گفتمان دفاع مقدس بوده و آثار بسیاری هم در این خصوص نوشته و منتشر شده است که نسبت مستقیمی با هویت ملی دارند.

ایران اسلامی و اسلام ایرانی از هم جدا ناشدنی هستند

در بخش دیگر نشست «بازنمایی هویت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» مهدی سعیدی با اشاره به این‌که در طول تاریخ مراحل ساخت، بازسازی و استمرار هویت ایرانی دوره‌هایی را طی کرده تا به عصر مشروطه برسد، اظهار کرد: اوایل قرن 13 کشور ایران درگیر جنگ با همسایه شمالی خود در روسیه شد، طی این جنگ بخش مهمی از سرزمین‌های شمالی را از دست دادیم و سپاه ایران شکست خورد؛ یکی از نتایجی که این جنگ‌ها به بار آورد این بود که یک تحولی در فکر و اندیشه ایرانی‌ها ایجاد شد و ایرانی‌ها متوجه شدند اتفاق جدیدی رخ داده است و آن‌ها نسبت به دشمنان متفاوت هستند.

وی افزود: وقتی نوشته‌ها و تاریخ آن دوره را مرور می‌کنید متوجه می‌شوید که یک حیرت و حیرانی گسترده‌ای ایرانی‌ها را فرامی‌گیرد. به‌واقع این جنگ و تحولات آن سبب می‌شود آن‌ها تجدیدنظرهایی در سیاست‌گذاری‌های نظامی و اداری خود داشته باشند؛ از جمله اعزام محصلان به خارج از کشور، تجارت‌ با دنیای جدید و... همه این‌ها اسباب ورود اندیشه جدید و ترقی را فراهم می‌کند. همچنین اتفاقات دیگری رخ می‌دهد همچون ورود صنعت چاپ، ترجمه کتاب‌های سیاسی و اجتماعی، نگارش سفرنامه‌ها و شروع روزنامه‌نویسی. در کنار این موارد فکر و اندیشه از جمله نگاه به تاریخ، تحولاتی روی می‌دهد و به‌نوعی تاریخ‌سازی و تاریخ‌نویسی جدیدی در دوره قاجاریه رخ می‌دهد که این‌ها نگاه‌های هویتی دارند. برخی از تاریخ‌نویسان شروع به پدیدآوردن تبارنامه‌هایی برای خاندان قاجار کردند و کتاب‌هایی نوشتند که سعی می‌کند نسب و تبار قاجاریه را به اشکانیان برساند.

او در ادامه مطرح کرد: در پی همین تحولات یک نوع ناسیونالیسم ایرانی پیداشده و در تعریف ملت و ملیت تجدیدنظر می‌شود، پیش از مشروطه ملت و ملیت تعریف دیگری داشت. درواقع تلقی از ملت جمعی بود که به یک دین یا آیینی وابسته بودند و از دوره مشروطه پسوند ایران به آن اضافه می‌شود و مفهوم جدیدی از ملت که معادل همان ناسیونال اروپایی است رواج پیدا می‌کند. نوع نگاه به وطن تغییر می‌کند و مفهوم کلاسیک وطن به معنای زادبوم به سرزمین ملی تغییر می‌کند و در کنار آن نیز واژگان جدیدی چون مجلس ملی، بانک ملی، سردار ملی و... شکل می‌گیرد. این موارد روایتی از هویت ملی را پدید می‌آورد که به آن ناسیونالیسم رمانتیک می‌گویند.

سعیدی همچنین گفت: در دوره‌های بعد ازجمله در دوره پهلوی به ناسیونالیسم رمانتیک ابعاد و اضلاع دیگری اضافه می‌شود و روایتی از هویت ملی ارائه می‌شود که بر ایران باستان تاکید دارد که مبانی اندیشگانی نیز دارد. روایت هویت ملی پسند طبقه حاکم و اندیشمندان دست راستی بود و کسانی که حامی دولت پهلوی بودند و برای همین سیاست هویتی نظریه‌پردازی کرده و کتاب می‌نوشتند. در مقابل این‌ها چند روایت دیگر نیز وجود دارد، یکی روایت مدرن و پست‌مدرن که هویت ایرانی را متاثر از اندیشه‌های چپ تعریف می‌کند و در آن بحث ملت تبدیل به ملت‌ها می‌شود و تاکید آن بر استقلال قومیت‌هاست.

او با اشاره به این که روایت دیگر تاکید را بر مبانی فرهنگ سنتی و اسلام بنا می‌کند، بیان کرد: این روایت دو دسته حامی دارد؛ یک دسته از حامیان روایت سنتی اندیشمندان و روشنفکران ایرانی هستند که مبانی سنتی ایرانی را پی ریزی می‌کنند از جمله آثار جلال آل‌احمد و که تاکیدشان بر فرهنگ سنتی ایران است. دسته دیگر در کنار این که به سنت‌ها توجه دارند بر مبانی دینی و مذهبی هویت ایرانی نیز تاکید دارند و سعی می‌کنند ضمن این‌که هویت ایرانی را بر مبنای دین اسلام پی‌ریزی می‌کنند به نوعی سیاست تعادلی نیز بیاندیشند که از جمله آن‌ها دکتر شریعتی و شهید مطهری هستند.

وی افزود: اندیشمندان و متفکران مختلف و بزرگان مذهبی و رهبران انقلاب ایران به نوعی متاثر از شهید مطهری یا همراستا با سخنان او صحبت‌هایی را در راستای بحث هویت ملی دارند؛ یکی از مهمترین مباحثی که مطهری و روشنفکران دینی هم‌رای با ایشان بر آن تاکید دارند تعامل و تعادل هویتی است، یعنی میان ایران اسلامی و اسلام ایرانی قائل به تفکیک نیستند و می‌گوید که این دو عنصر در طول تاریخ در هم تنیده شده‌اند که از هم جدا ناشدنی هستند.

این سخنران با مطرح کردن این‌که برای هویت ملی عناصری را می‌توان احصا کرد که توافق نسبی در خصوص آن وجود دارد، اظهار کرد: مهمترین عنصر هویت ملی تاریخ ایران است، سرزمین و جغرافیا، میراث فرهنگی، میراث سیاسی، زبان فارسی، دین و میراث معنوی و دنیای مدرن و جدید نیز از دیگر مولفه‌های هویت ملی است که هرکدام از این‌ها ممکن است اجزای جزئی‌تری دارد.

ورود اندیشه‌های دینی به ادبیات داستانی پس از انقلاب

او ادبیات جنگ و دفاع مقدس را به چهار رویکرد داستان‌های ارزش محور، داستان‌های جامعه‌محور، داستان‌های انتقادی و داستان‌های انسان‌محور تقسیم کرد و افزود: هرکدام از این جریان‌ها نقطه شروع، سیر، استمرار و کانون و محافل و نظریه‌پردازان و حامیان مشخصی دارند. نخستین رویکرد داستان‌های ارزش محور است؛ به‌واقع ما تعریف خاصی را از ارزش‌ها ارائه کرده بودیم و جامعه ما متعلق به ارزش‌های خاص بود و حول آن ارزش‌ها انقلاب اسلامی پیروز شده بود و جامعه ایرانی حول آن ارزش‌ها به یک انسجام نسبی رسیده بود که پس از جنگ نیز آن ارزش‌ها با تغییراتی ادامه داشتند و مردم ایران به پشتوانه همان ارزش‌ها در حال دفاع از ایران بودند.

وی ادامه داد: نویسندگانی در این حوزه داستان نوشتند که آثارشان حاوی این ارزش‌ها بود و اما جدید نبود و متاثر از ادبیات داستانی متعهد پیش از انقلاب بود؛ بعد از انقلاب تعریف جدیدی از ادبیات متعهد ارائه می‌شود؛ تغییری که پس از انقلاب در این پارادایم رخ می‌دهد این است که اندیشه‌های دینی وارد حوزه ادبیات داستانی می‌شود و نویسندگان ایرانی متاثر از زبان و بیان رهبران و روشنفکران انقلابی داستان می‌نویسند و دهه 60 اوج پدید آمدن این نوع آثار است. این داستان‌های ارزش‌محور گرچه در عناصر روایی رمان یا داستان توفیق ندارند اما در نگرش هویتی به مسئله جنگ موفق هستند.

مهدی سعیدی، نقدی که به این نوع داستان وارد است را نگاه تقلیل‌گرایانه‌ای که در آن‌ها وجود دارد دانست و بیان کرد: در این نوع آثار بیشتر به وجه دینی جنگ اشاره می‌شود و مثلا بخشی از عناصر تاریخی چندان در آن دیده نمی‌شود و نام‌ها و شخصیت‌ها متاثر از جوانب دینی هویت ملی است. رویکرد دوم جامعه محور است و آثاری ذیل این رویکرد قرار می‌گیرند که در آن‌ها به بازتاب جنگ در جامعه پرداخته شده است؛ مثل آسیب‌هایی که جنگ در جامعه ایجاد کره است، تغییرات جمعیتی، مهاجرت‌ها، ازهم پاشیدن بنیان خانواده و... که عمدتا در آثار نویسندگان روشنفکر ایرانی دیده می‌شود. تفاوت این نوع آثار با رویکرد اول در این است که در این آثار چندان به وجوه مذهبی توجه نمی‌شود. نویسندگان در رویکرد داستان‌های انتقادی نسبت به اصل جنگ اعتراض دارند و به زمینه‌های سیاسی پیدایش و ادامه آن انتقاد داشته و یک تلقی تقلیل‌گرایانه‌ای نسبت به هویت ملی دارند.

 وی تلقی فرا وطنی و فرامرزی از انسان در رویکرد داستان‌های انسان‌محور را عامل تفاوت این رویکرد با سایر رویکردها دانست و بیان کرد: در داستان‌های انسان‌محور انسانِ به ما هو انسان اهمیت دارد و برای نویسنده چندان اهمیت ندارد کسی که در جنگ شرکت کرده یا جنگ در زندگی او تاثیرگذاشته در کدام سوی مرز قرار دارد. به‌نوعی دغدغه‌های جهان‌وطنی در این نوع آثار مطرح می‌شود. در حقیقت مرز در این نوع آثار اهمیت ندارد و می‌خواهند نشان دهند جنگ چه تاثیری بر انسان دارد و چه آسیب‌هایی متوجه انسان برآمده از جنگ است.

مهدی سعیدی در پایان سخنان خود با اشاره به این‌که نظریه‌ها و محافلی این چهار رویکرد را پشتیبانی می‌کند، گفت: درواقع این چهار رویکرد پشتوانه نظری دارند و در هر کدام از این‌ها می‌توانیم قائل به نظریه‌ها و محافلی باشیم که این رویکرد را پشتیبانی نظری می‌کنند و می‌توانیم اندیشه‌های هستی را در این محافل پیگیری کنیم.

نظر شما