به گزارش برنا؛ مسلماً شما تمام سعیتان را میکنید تا فرزندتان را خوشحال کنید. اما همین باعث میشود که بیش از اندازه خود را درگیر زندگی آن ها کنید. شما هرگز برای برداشتن آن ها از مدرسه دیر نمیکنید، برای آن ها برنامهریزی میکنید و به آن ها توصیه میکنید کدام کارها را انجام دهند، مدام در اطراف آن ها میچرخید و مرتب سؤال میپرسید. خواست شما این است که آنها زندگی فوقالعادهای داشته باشند و هرگز احساس ناامیدی و شکست نکنند.
شما نمیخواهید والدین بدی باشید و در آنها حس خلاء ایجاد کنید. اما واقعیت این است که افراط در وظایفتان نه تنها برای کودکتان خوب است، بلکه مضر است و به آنان آسیب میرساند. در ادامه با برخی از دلایلی آشنا خواهید شد که منجر به بروز این مشکلات رفتاری در کودک میشوند و مسبب آنها خود شما والدین هستید.
منوی غذا میدهیم
وقتی غذایی درست میکنیم و کودک ایرادهای غیرمنطقی از آن میگیرد و میگوید که لب به آن غذا نمیزند، والدین در مقابل او کوتاه میآیند و برایش غذای دیگری آماده میکنند.
این باعث محکمتر شدن ریشه رفتار بد کودک میشود. کودک درمییابد که هرموقع شرایط به دلخواهش نبود با غر و دعوا میتواند اوضاع را به نفع خودش تغییر دهد.
وقتی به کودک حتی برای غذا خوردن، همیشه انتخابهای وسیعی میدهیم او یاد میگیرد که همیشه همه چیز بر وفق مرادش باشد و در شرایط محدود، تابآوری و سازگاری ندارد.
خوشحالی به هرقیمتی
نکته مهمی که والدین آن را فراموش میکنند این است که قرار نیست بچهها همیشه خوشحال باشند. اشکالی ندارد اگر آنها همیشه به آنچه میخواهند نرسند، یا نتوانند کاری را که دوست دارند بکنند یا به جایی که دلشان میخواهد بروند.
آن ها گاهی باید کارهای خانه را انجام بدهند، با خانواده وقت بگذرانند و با ما به خرید بیایند، پس به چشمغرهها و صدای پُف کردنهایشان به نشانه عصبانیت توجه نکنید و کارتان را بکنید. هیچ اشکالی ندارد زیرا قرار نیست همیشه همه چیز مطابق میل آنها و برای شاد کردن آنها باشد.
تضادهای تربیتی
گاهی هردو والد در امور و اصول تربیتی باهم سازگار و هماهنگ نیستند. متاسفانه این یک اشتباه رایج است. مثلاً کودک میخواهد به اردو برود، مادر میگوید «نه»؛ پدر میگوید «حتماً، چه اشکالی دارد؟!» اغلب پدر و مادرها همیشه از یک منظر به قضایا نگاه نمیکنند، اما اگر در مقابل فرزندانتان متحد و همنظر باشید، آنها کمتر بهانهگیری میکنند.
والدین باید تلاش کنند که در کوتاهترین زمان به توافق برسند و جروبحث را درباره تفاوت عقایدشان به زمانی دیگر موکول کنند. در غیر این صورت بچهها یاد میگیرند والدین را در مقابل یکدیگر قرار دهند و بیشتر به سمت والدی میروند که طبق میل آنها رفتار میکند و از والد دیگرشان فاصله میگیرند. همین باعث حل نشدن بسیاری از مشکلات والد- فرزندی میشود.
ندادن مسئولیت به کودک
کودک باید در کارهای خانه همکاری کند. اگر فکر میکنید با ندادن مسئولیت به کودکتان از او محافظت میکنید سخت در اشتباهید. با این کار کودک فکر میکند همه اطرافیانش باید به او سرویس دهند و خودش هیچ مشارکتی در هیچ کاری نمیکند.
گاهی والدین میگویند که با گذشت زمان، کودک خودش مسئولیتپذیری را یاد میگیرد. اما تا وقتی شما او را موظف به انجام کارهایی نکنید؛ او سمت کاری نمیرود و هرچه بزرگتر شود، مسئولیت دادن به او سختتر میشود. بچهها باید در کارهای خانه مثل چیدن میز، جمع کردن آن، گذاشتن ظرفها در ظرفشویی و مرتب کردن نقش داشته باشند.
جدل با معلم فرزندتان
خیلی اوقات معلمی با دلایل منطقی خود کودک را تنبیه میکند. کودک این مسئله را به خانه میآورد. والدین از برخورد معلم خشمگین میشوند و به مدرسه میروند تا به معلم اعتراض کنند. بیشک باید از فرزندتان پشتیبانی کنید اما نه پیش از اینکه آن ها از حق خودشان دفاع کرده باشند. وقتی معلم فرزندتان تأکید میکند که او به اندازه کافی تلاش نمیکند، باید به حرفش اعتماد کنید.
بر خلاف باور رایج، بیشتر معلمها مایلند به محصلان و شاگردانشان کمک کنند. وقتی درباره تکلیف انجام نشده یا دیر رسیدن به کلاس با معلم بحث میکنید، فرزندتان نتیجه میگیرد که میتواند به این رفتارش ادامه دهد زیرا والدینش کار او را توجیه خواهند کرد. او نتیجه میگیرد که احترام گذاشتن به معلم و انجام گفتههای او ضروری نیست.
چانهزنی با کودک
هر زمان کودک ما خواستهای دارد، با او چانه میزنیم. جمله «اگر دختر خوبی باشی، برایت میخرم» را زیاد از زبان والدین شنیدهایم. وقتی هم که کودکمان رفتارش را تغییر نمیدهد، ما همچنان ادامه میدهیم، «خیلی خوب، یک شانس دیگر به تو میدهم!» و البته این فرصت به فرصتهای دوم و سوم و… هم میرسد.
چانهزنی ابزار مفیدی است به شرط اینکه مؤثر باشد. شما باید خط قرمزی تعریف کنید و مراقب آن باشید. اگر از خط قرمز عبور کردید، چانهزنی نتیجهای در بر نخواهد داشت.