«هادی مرزبان»، کارگردان، نویسنده و مدرس تئاتر، در این سالها 10 اثر معروف «اکبر رادی» را به روی صحنه برده است و دارای نشان درجه یک هنری است.
او در کارنامه هنریاش نمایشهایی چون «آهسته با گل سرخ» نوشته «اکبر رادی» در سال ۹۷، «بنگاه تئاترال» نوشته «علی نصیریان» در سال ۹۶، «دزد آب» نوشته «امیر دژکام» در سال ۸۸ و... را دارد.
«هادی مرزبان» در خصوص اینکه تئاتر در چهل سال اخیر از فیلم گاو تا به امروز چهرههای بازیگری مهمی را به سینما و حتی تلویزیون معرفی کرده با خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت و گویی کرده که در ذیل میخوانید:
چرا تئاتر کم سو شده است؟ آیا این کم سو شدن باعث افت کیفیت بازیگران سینما و تلویزیون شده است؟ و این مسئله در بازیگران سینما و تلویزیون تاثیرگذار است؟
اول باید این را قبول کنیم که تمام بازیگرانی که به سمت تلویزیون، سینما و... میروند، سکوی پرتابشان تئاتر است. یعنی اکثراً میبینیم در تئاتر خود را مطرح میکنند ولی متأسفانه به محض اینکه کمی دیده میشوند به سمت سینما و تلویزیون میروند و همیشه هم وقتی صحبت میکنند میگویند تئاتری هستیم و به این مسئله افتخار میکنند. فقط تعدادی از دوستان هستند که واقعا عاشق تئاتر هستند، در آن فعالیت میکنند و در تئاتر عشقی را پیدا کرده و در آن ماندهاند. اصلا نمیتوان گفت چرا تئاتر کم سو شده است. اگر میبینید تئاتر کم سو شده است جای دیگری باید دنبال مشکل گشت. تئاتر هزینه دارد و دولت باید تکلیف خودش را روشن کند آیا معقولهای به نام تئاتر میخواهند یا نه؟ اگر نمیخواهند تکلیفمان مشخص بشود و ما برویم سراغ کار دیگری یا حتی کار نکنیم ولی اگر میخواهند باید پای هزینههایش بایستند. در کشورها و شهرهای دیگر مانند لندن شبی ۵۰ تا تئاتر روی صحنه است و حتی در شهرهای کوچکتر هم ۲۰ تا تئاتر روی صحنه است اما تئاترهای سنگین و علمی که روی صحنههایشان میرود را دولت برایش هزینه میکند. از نظر من تئاتر واقعی بدون پشتوانه دولت نمیتواند سرپا بایستد به خصوص در کشورهایی مانند کشور ما که اصلا در سبد اقتصادی مردم تئاتر جایی ندارد.
باید قبول کنیم بچههای تئاتر عاشقانه برای کار میآیند و در همین دو سال کرونایی هم این مسئله ثابت شد. در همین کاری که من دو سال است تمرین میکنم گاهی میبینیم به طور مثال دو نفر کرونا گرفتهاند و یا از کرج و شهرهای اطراف به تمرین میآیند و حتی کرایه رفت و آمد هم ندارند و صورت خود را با سیلی سرخ میکنند. اگر خدایی نکرده برای این دوستان اتفاقی بیفتد، من خودم را نمیتوانم ببخشم. همینها نشان دهنده این است که تئاتریها با جان و دل سر تمرینها میآیند و عاشقانه کار میکنند و به قول معروف لبیکشان را گفته اند. اما خب باید از طرف دولت رسیدگی وحمایت هایی صورت بگیرد.
چرا بازیگرانی که از بستر تئاتر می آیند، روند حرکتی شان برای ستاره شدن و کیفیت کارشان بالاست؟
تصور من این است که کسانی که روی صحنه زنده میروند، کار میکنند نتیجه کارشان را میبینند و ارزش آن بالاست و باید قبول کرد بازیگر تئاتری اگر برای کار تصویر میرود در واقع وزنه سنگینی برای کار است. واقعا آن دستمزدهای بالایی که دیگر بازیگران برای حضور در کاری میگیرند بازیگران تئاتر نمیگیرند.
اجازه بدهید خاطرهای برایتان تعریف کنم؛ سالها پیش شخص تازه کار جوانی به عزتالله انتظامی پیشنهاد بازی در کارش داده بود و عزتالله انتظامی به او گفته بود دستمزدش 120 میلیون است. کارگردان جوان هم در جواب او گفته بود که در کار قبلیاش 80 میلیون دستمزد گرفته چرا حالا 120 میلیون میخواهد؟ عزتالله انتظامی هم با همان روحیه شاد و خندان خود گفته بود من باید هزینه کار کردن با تو را بگیرم تا خودم را خرج این کار کنم.
جدا از سرمایه گذاریها و کمک دولتی چه مسیری را برای سرپا ماندن تئاتر پیشنهاد میکنید؟
در وهله اول تئاتر اگر خوب باشد تماشاچیهای خود را دارد و مردم برای تماشای آن میآیند. اما همان طور که در بالا اشاره کردم تئاتر هنوز در سبد اقتصادی مردم قرار نگرفته و ما را باور ندارند البته مسئولین مان، هم ما را باور ندارند. خانواده ها برای تئاتر دیدن خرج نمیکنند. اگر باور کنند با تئاتر چه کارهایی برای خانوادهشان و برای تربیت کودکانشان میتوانند کنند مسلما به تئاتر هم روی میآورند.