9 ساله بودم که دست در دست مادرم بعد از نماز مغرب و عشای یکی از واپسین شبهای خرداد، سر از دفتر بسیج مسجد الهادی(ع) درآوردم. «محل ثبت نام طرح اوقات فراغت... »؛ رنگ آبی این جمله روی پارچه سفیدی که سردرب مسجد زده بودند، بعد از 25 سال هنوز هم همان حس آرامش را در ذهنم تداعی میکند. فوتبال، اردو، سینما، استخر، مسابقات فرهنگی و... که با محوریت کلاس های تجوید و روخوانی قرآن برگزار میشد و همه شان پیوستی از جایزه هم داشت، کیف هر کودکی که پای در روزهای نوجوانی میگذاشت را کوک می کرد که روزهای شیرین و دلچسبی در پیش است. تابستان که میشد با آغاز طرح اوقات فراغت مساجد، تقریبا از صبح تا عصر وقتمان را در مسجد محله میگذرانیم و نماز مغرب و عشا اختتامیهای میشد برای یک روز پر نشاط و خاطرهانگیز که البته با چاشنی دوستیهای ماندگار همراه بود. رفیقهایی که هنوز هم بعد از گذشت دو دهه و نیم با هم سلام و علیک داریم و از حال هم بیخبر نیستیم.
نمیدانم شاید من و نوجوانان آن روزها خیلی خوش شانس بودیم که رنگ بوی مساجد آن روزها را متفاوت تر از حال و هوایی که این روزها دارند دیدیم و تجربه کردیم. رنگ و لعابی که چهره مساجد شهر را نوجوان و جوان نگه داشته بود. آن روزها و به واسطه همان فعالیتهای جانبی مساجد، تعداد بچههایی که به این محیط فرهنگی و مذهبی میآمدند، یا تنه به تنه بزرگترها میزد و یا در بعضی مواقع بر تعداد موسپیدهای محله چیره میشد. نمیدانم بنیانگذار آن حرکت بزرگ فرهنگی که حالا دو دههای می شود که به فراموشی سپرده شده، چه کسی بود و آیا در قید حیات است یا نه اما این را می دانم که کار بزرگ او و همفکرانش در آن سالها، اتفاقات شگرفی را در زندگی افرادی رقم زد که در حال حاضر سنین جوانی خود را تجربه میکنند. این را هم نمیدانم و نمیتوانم هضم کنم که چرا آن حرکت عظیم و موثر که ثمرات زیادی در پرورش و تربیت روحی و جسمی فرزندان این سرزمین داشت، به یکباره متوقف ماند و دیگر به شکل سابق تکرار نشد. هرچند در سالهای بعد و با پیدایش کانونهای فرهنگی و هنری مساجد، روند اقدامات فرهنگی در این حوزه به سمت ساختارمندی ویژهای حرکت کرد اما از دید نگارنده این سطور، هیچگاه نتوانست جای طرحهای تابستانه اوقات فراغت بسیج را پر کند. نمود آن را هم می توان در میزان استقبال نوجوانان و جوانان از مساجدی که حالا امکانات بیشتری را نیز از جنبههای مختلف دارند در مقایسه با گذشته مشاهده کرد.
بر اساس منویات رهبر معظم انقلاب، راه جذب جوانها به مساجد، تصرّف دل آنهاست. حرکتی که در سالهای نه چندان دور، صورت عینی پیدا کرد و اکنون نیز با کمی دغدغهمندی میتوان مسیر موفق گذشته را با چاشنی روشهای جدید و نوین پیمود. در این میان میتوان از ابزارهای کارآمد روز و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بهره بیشتری جست. نوجوانان و جوانان امروز دغدغههای امروزی هم دارند اما مسجد به عنوان یکی از ارکان مهم محله محوری شهری آنقدر ظرفیت دارد که با بازتعریفی از فعالیتهای جانبی خود بتواند نیازهای بچههای مجازی زده این روزها را تامین کند. میتوان با احیای دورههای اوقات فراغت تابستانه مساجد و تعریف کارکردهای جدید مثل ایجاد فضای بازیهای نوین و بهره بردن از تکنولوژی حقیقت مجازی در این محیطهای فرهنگی، جغرافیایی را در دل مسجد ایجاد کرد که نه تنها در منازل و مدارس کرونازده این روزها پیدا نمیشود که حتی در محیطهای تجاری هم به آن کمتر توجه شده است. همچنین در این میان با توجه به وجود مشکلات عدیده اقتصادی، میتوان همچون گذشته از ظرفیت نهادهای دولتی و خصوصی برای دریافت خدمات نیمه بها و عام المنفعه استفاده کرد تا جوانان با رغبت و میل بیشتری برای حضور در طرح های مرتبط با اوقات فراغت داشته باشند. از طرفی با تغییر رفتارهای آموزشی فقط و فقط نباید خود را به برگزاری طرحهای تابستانه محدود کنیم و با کمی برنامهریزی می توان، راهکاری 12 ماهه برای دوستی بیشتر نوجوانان و جوانان با مساجد تدارک دید.
*بنیامین یوسف زاده
روزنامه نگار و فعال رسانه