«کامران کرمی» کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان در برنامه نقش جهان درباره آخرین تحولات یمن و اینکه آیا فتح مأرب میتواند پایانی بر تحولات ۶ سال گذشته و آغازی بر تحولات در این کشور باشد؟ گفت: مأرب در شرایط کنونی به لحاظ سه مولفه امنیتی، اقتصادی و سیاسی بسیار اهمیت دارد؛ اول اینکه مهمترین پایگاه حزب اخوانی اصلاح به عنوان مهمترین متحد منصور هادی است که خود بزرگترین متحد عربستان در یمن به حساب میآید.
وی تاثیر تحولات مأرب بر موازنه قدرت در یمن را عامل دیگری دانست که بر اهمیت این منطقه می افزاید، تصریح کرد: اگر حزب اخوانی اصلاح به عنوان متحد اصلی منصورهادی و ائتلاف عربستان از صحنه سیاسی یمن کنار برود که البته خواست عربستان هم به نوعی نادیده گرفتن منصور هادی است، تحول مهمی در آرایش سیاسی این کشور رخ خواهد داد.
وی با اشاره به اهمیت مأرب به لحاظ اقتصادی با برخورداری از منابع نفت و گاز و خط لوله راس العیسی که مأرب را بر منابع نفتی یمن مسلط می کند، اضافه کرد: همچنین به لحاظ تسلط بر سد مأرب و عنصر آب در تحولات داخلی یمن، این منطقه حائز اهمیت است.
این کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان، موقعیت جغرافی مأرب را عامل مهم دیگری برشمرد و تاکید کرد: مأرب با ۶ استان مهم دیگر هم مرز است و تسلط بر آن، دستیابی به جنوب که پایگاه شورای انتقالی وابسته به امارات است را برای انصارالله دست یافتنی میکند.
کرمی با بیان اینکه سقوط مأرب تغییر موازنه قدرت در عرصه داخلی یمن است ادامه داد: در صورت سقوط مأرب عربستان در تکاپو برای کنار گذاشتن منصور هادی و رفتن به سمت معین عبدالملک نخست وزیر کنونی خواهد بود تا بتوانند قوای خود را بازیابی کنند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه تکمیل پروسه طولانی محاصره مأرب و تحولات سیاسی آینده آن را به الگوی رفتاری انصارالله یمن مرتبط دانست و گفت: انصارالله با وجود قدرت نظامی زیادی که در داخل یمن دارد اما از این قدرت برای تصرف برمأرب استفاده نکرده و اصرار بر گفتگو و توافق با قبایل معروف دارد و یکی از دلایل فرسایشی شدن این محاصره هم این بود که انصارالله تاکید داشت که نباید رفتاری شبیه رفتار عربستان در یمن انجام دهد و همین فرایند گفتوگو محور انصارالله موجب محبوبیت آنها شده است.
کرمی در تحلیل بیانیه شش حزب مهم یمنی علیه عربستان یادآور شد: در میان امضا کنندگان بیانیه نام احزاب حامی ائتلاف عربستان و حزب اصلاح به عنوان مهمترین متحد منصورهادی دیده میشود که در این نامه از عربستان گلایه داشتند که ما را به حال خود رها کردید و در واقع این نامه فروپاشی سیاسی مأرب پیش از فروپاشی نظامی آن تلقی میشود.
وی با تاکید بر اینکه سقوط مأرب عملا ائتلاف عربستان را در حاشیه قرار می دهد، ادامه داد: با این حساب اگر بلوک های اصلی قدرت در یمن را انصارالله ، منصورهادی و نیروهای ائتلاف عربستان و همچنین نیروهای انتقالی جنوب وابسته به امارات در نظر بگیریم عملاً یکی از بلوک های قدرت در یمن فرو می پاشد و انصارالله بعد از این با نیروهای انتقالی جنوب مواجه است که البته به در سالهای جنگ عملاً اصطکاکی بین آنها وجود نداشت.
کرمی در عین حال به تمایل شورای انتقالی وابسته به امارات برای تجزیه یمن، شکست این سناریو را وابسته به هوشمندی انصارالله دانست و یادآور شد: اگر انصارالله مدل توافقی که در مأرب دنبال میکند را بتواند در جنوب یمن به کار ببندند می توان به شکست این سناریو امید داشت البته سناریوی تجزیه مخالفان منطقهای وغیر منطقه ای نیز دارد و روسیه، چین، عربستان، ایران، آمریکا و برخی بازیگران اروپایی نیز با آن مخالفند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره احتمال ناامیدی آمریکا از ائتلاف عربستان و مذاکره مستقیم با انصارلله نیز تصریح کرد: اخیراً موسسه واشنگتن مقاله ای درباره پلن بی بایدن منتشر کرده که به تغییر الگوی رفتاری آمریکا در یمن به خصوص با تاکیدی که بایدن به بن سلمان درباره پایان جنگ داشته و کاهش حمایت از عربستان و ائتلاف داشته اشاره دارد؛ بر این اساس چند گزینه را قابل بررسی دانسته، اول اینکه عملاً با سقوط مأرب به سمت الگوی شکست خورده سابقه حرکت کنند یعنی تجهیز دوباره عربستان و ائتلاف که عملاً فرآیند 6- 7 ساله جنگ این سناریو را ناکام می گذارد، دوم اینکه باید به سمت بازیابی قوای میدانی حزب اصلاح حرکت کرد که خود مقاله این موضوع را نیز رد می کند چرا که با سقوط مأرب مهمترین پایگاه آنها از بین رفته و دیگر اینکه آمریکا نقش جدی تری در موضوع فرآیند مذاکره ایفا کند و در این میان اگر مذاکره مانند سابق از طریق عربستان باشد به شکست خواهد انجامید لذا فرآیند مذاکره باید منطبق با واقعیت های یمن باشد.
وی با اشاره به سردرگمی آمریکا در یمن، تصریح کرد: در همین مقاله هم علی رغم تاکید بر خروج از یمن، می بینیم که آمریکا گزینه جدی برای یمن ندارد و وابسته رویداد هستند که چه رخ می دهد و بر اساس آن تصمیم بگیرند.
کرمی همچنین درباره موضع مقاومت در قبال تحولات اخیر یمن نیز خاطرنشان کرد: تاکید مقاومت همچنان بر گزاره هایی است که از ابتدای جنگ ایمن هم مطرح شد و همچنان که جمهوری اسلامی نیز مطرح کرده موضع مقاومت توقف جنگ، آتشبس جدی و قابل راستیآزمایی با توجه به نقض آن در دوره های مختلف و فراهم کردن فرآیند سیاسی است که همه گروههای داخلی یمن وارد گفتوگو شوند و همین موضوع مورد تاکید انصارالله است منتها طرف مقابل همچنان به شکست مقاومت امید دارد.
وی درباره تغییر مواضع و رویکرد اخیر عربستان نیز اظهار کرد: در تحلیل رفتار بن سلمان دو سناریو مطرح است اول اینکه بن سلمان بعد از بایدن و ناشی از فشارهای آمریکا می خواهد به سمت مذاکره برود یا واقعیات میدانی او را به سمت مذاکره کشانده است.
کرمی اضافه کرد: عربستان نگران قطع حمایت آمریکا در یمن و به طور کلی حمایت سیاسی آمریکا در خاورمیانه است و به همین دلیل عبور از ۱۳ شرطی که برای قطر گذاشته بود و یا آتش بس با ترکیه و مذاکره با ایران می تواند ناشی از این نگرانی باشد اما الگوی رفتاری عربستان متاثر از انگاره سنتی داخلی تصمیمگیران سعودی است که همچنان بر دریافت حمایت از آمریکا تاکید دارند اما رگههایی از عقلانیت در عربستان مانند ترکی فیصل دیده میشود که معتقدند نباید همه تخم مرغ ها را در سبد آمریکا قرار داد که البته این ها در اقلیت هستند.
کرمی مذاکرات پنهانی ایران و عربستان را متاثر از دو مولفه دانست که مولفه اول روابط دو جانبه بین دو کشور است و مولفه دیگر که ۹۰ درصد تاثیر دارد، مسائل یمن است.
وی اضافه کرد: جمهوری اسلامی ایران همچنان که انصارالله به عنوان یک واقعیت سیاسی اجتماعی به فرایند گفت و گو در داخل یمن تاکید دارد به این فرایند معتقد است تا از این طریق عربستان هم از باتلاق یمن خارج شود، اما عربستان به دنبال این است که ایران امتیازات جدیدی در یمن بدهند و از دید آنها پروسه موفقیت آمیز مذاکرات با ایران از دریچه ی یمن عبور میکند در سوی مقابل ایران بارها بر گزینه توقف جنگ، آتشبس و گفتوگوهای سیاسی داخل یمن تاکید دارد.
این کارشناس خاورمیانه معتقد است عربستان اکنون در یک انتخاب استراتژیک قرار گرفته است که آیا با پذیرش گفت و گو در داخل یمن می خواهد به این جنگ فرسایشی پایان دهد یا با طولانی شدن و فرسایشی شدن مذاکره، زمینه را برای گرفتن امتیازات بیشتر فراهم کند.