صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

این سوال را وزیر علوم پاسخ دهند!

خروجی دانشگاه ها برای علوم انسانی چه بوده است؟!

۱۴۰۰/۱۰/۱۸ - ۱۶:۲۱:۱۷
کد خبر: ۱۲۸۳۷۷۳
چرا خروجی دانشکده های علوم سیاسی افراد تحصیلکرده ای هستند که منتقد جدی نظریه ی ولی فقیه و رویکرد سیاست خارجی و البته سیاست داخلی نظام جمهوری اسلامی هستند؟! آیا به این معنی نیست که نظام جمهوری اسلامی ایران از پشتوانه ی نظری در علم سیاست بی بهره است و کدام منبع این پشتوانه سازی را انجام می دهد؟!

به گزارش برنا، رهبران سیاسی و مراجع دینی، همچنان برای نظام اسلامی تولید فکر و مفهوم می کنند با این حال هنوز مفاهیم بنیادین علم سیاست از منظر نظام جمهوری اسلامی تبیین نشده است و پشتوانه ی علمی و نظری ندارد از جمله مفهوم قدرت. قدرت در نظام جمهوری اسلامی دارای چه تعریفی است؟! 

چرا هنوز تعاریف برگرفته از تجربه ی 40 ساله و مبانی اسلامی نداریم؟! چگونه قرار است بحران نظری و تحلیل علمی درعلم سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران حل شود؟! و چگونه پشتوانه ی علمی و نظری برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد شود؟! 

مولفه ها و مفاهیم نظری انسانی، به واسطه ی قدرت وارد جریانات علمی  دیگر می شود و ما هنوز در علوم دیگر از قدرت جمهوری اسلامی ایران بی بهره ایم چرا که مبانی علمی و نظری آن تبیین نشده است. چرا بخشی از جریان علمی کشور و رسانه های علمی آن، همراه با سیاستهای نظام جمهوری اسلامی نیستند؟! 

مهمترین و مرکزی ترین مفهوم نظری و علمی نظام جمهوری اسلامی ایران، نظریه ی ولی فقیه است که بر مبنای آن ساختار نظام جمهوری اسلامی ایجاد شده است و تمایز جدی با نظام های دیگر جهان دارد. در نظریه ی ولی فقیه، هدف و غایت انسان، جانشینی خداوند است که به واسطه ی امام یعنی انسان کامل محقق می شود و برای دستیابی به این هدف باید نماینده ایی به ایشان متصل باشد که دارای علم و روش متناسب با ایشان است. آنچه در اصطلاح به آن ولی فقیه می گویند و مردم به واسطه ی ولی فقیه به امام زمان (روحی لک فداه) متصل خواهند شد. ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این پیوند و بیعت شکل می گیرد. بنابراین در این نظریه چندین تعریف مهم است: اول آنکه انسان غایتی دارد در حد رسیدن به کمالات و اوصاف الهی و دوم اینکه رسیدن به این اوصاف بدون امام زمان(عج) ممکن نیست و سوم اینکه با علم و روش متناسب باید به امام متصل شد. و اهداف جامعه و تمام سیاستهای کلان و خرد آن بر مبنای همین غایت و اهداف باید تعریف شود. پس انسان تعریف شده در این نظریه، انسانی کامل همراه با روش الهی است. آنچه در نظریات دیگر علوم سیاسی کاملا بدون معنیست. 

 نظریه ی ولی فقیه امام خمینی (قدس سره) می تواند مبنای ایجاد مفاهیم مهم دیگر سیاسی باشد در صورتی که محور آن در هستی شناسی و معرفت شناسی و روش شناسی را به درستی درک کنیم و همان محور ایجاد مفاهیم دیگر باشد. مبنای علم، تعریف چیستی انسان، شناخت او و روش دستیابی به علم است که تاکنون در تمامی علوم دانشگاهی وامدار نگاه و تعاریف علم غرب بوده ایم. تاکنون علم انسانی با تعریف انسانیی ایجاد شده است که دنیای غرب به ما معرفی می کند. انسانی که غایتش رسیدن به رفاه و ماده است و غایت آن بهرمندی بیشتر از زندگی دنیوی بدون غایت معناداری برای آخرت است. این انسان تمام تلاشش برای قدرتیست که بتواند اختیار را از دیگران سلب کند و آنها را با زور و سلطه، مجبور به کاری کند یا از کاری بازدارد آنچه که به آن تعریف قدرت در روابط بین الملل می گویند. 

آنچه که دنیای غرب می گوید: انسان موجودی بی اختیار در دست قدرتهای بزرگ است که باید تلاش کند در نوعی مصالحه و پذیرش آنها زیست کند و اگر می خواهد کمی صاحب اختیار باشد نیز با پذیرفتن همین قدرتها و با اجازه ی آنها مجالی بیشتر برای حیات یابد. 

میزان حیات او، کیفیت حیات او، همه بسته به خواست و اراده ی قدرتهای بزرگ جهان است و همه چیز در این چرخه تعریف می شود. حتی سازمانها نیز پشتوانه ی همین حیات انسان نیمه وحشی هستند که دنیای غرب تعریف می کند. انسان گرگ صفت، انسانی که مهمترین مولفه اش زور و سلطه است. زمانی که منافعش به خطر می افتد می تواند هر انسان آزاده ای را مورد هجمه و هدف قرار دهد و اینجا دانش اموخته های همین نوع نظریه ها این هجمه را بپذیرند و آن را تئوریزه کنند زیرا که تعریف پذیرفته شده ی آنها انسان گرگ صفتی است که به هر حال قدرت او در دنیا حاکم است (رئالیسم). از دانشجویی که چنین دستگاه منطقی در او شکل می گیرد چگونه تحلیل کردنی انتظار داریم؟ 

در تمامی علوم انسانی این نگاه جاریست. انسانی با محوریت منفعت و کسب آن به هر روش. در جامعه ی دینی ما ناخواسته سکولار در بطن همه ی فارغ التحصیلان ایجاد می شود زیرا آنچه می اموزند چنین انسانی است. دستگاه منطقی ایجاد شده برای دانشجویان انسانی با محوریت منافع و کسب آن به هر روشی است. و هر نظریه یا هر اصولی استخراج شود بر مبنای آن است. حتی اگر ان دانشجو اخلاق را دوست داشته باشد ولی ناگزیر است که در علم اینگونه بیاندیشد، حتی اگر نماز بخواند، حتی اگر از شمر بیزار باشد، انسان علم او همان شمر است. این انسان مبنای تمام علوم است.  نمی توانیم از فارغ التحصیلی که این مفاهیم را اموخته انتظار داشته باشیم بتواند تحلیلی در راستای دفاع و حمایت از نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشد نظامی که محور شکل گیریش حکومت مستضعفین بر روی زمین است. در حالی که حکومت الهی بدون تعریف انسان الهی در همه ی مراحل علم امکان پذیر نیست.

در ساختار سیاسی ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی ایران، هزینه و بودجه ی کلان به وزارت علوم داده می شود تا نتیجه ی آن تربیت نیروهای انسانی باشند که با ابزار علم و زبان علم (قدرت نرم) مقابل سیاستها و اهداف کلان نظام جمهوری اسلامی ایران بایستند. 

زمان آن نرسیده است که انسان تعریف شده در علم به انسان با فرهنگ، به انسان متمدن، به انسانی تعریف شود که دارای قدرت اختیار است، دارای قدرت انتخاب است و با دعوت و تبیین، و با انتخاب خودش، کاری را انجام دهد و یا از کاری باز بماند. انسان هم معنای با خیر، علم، وحدت، عشق، حیات، است که نظم، محبت، آگاهی، اختیار و اراده، وحدت از الزامات زیست انسانی اوست و از این مفاهیم چگونه نظریاتی در روابط بین الملل استخراج می شود؟ جز نظریاتی که کرامت بخش انسان و انسایت است و انسانی چنین در علوم دیگر انسانی چه مفاهیمی خلق می کند؟

نه تنها این مفاهیم ذات و اصل انسان را شکل می دهد بلکه انسان برای دستیابی به شناخت نیز فراتر از حس و تجربه است او می تواند از شهود، از اتصال به امام حاضر که خود علم محض است نیز بهرمند شود و به ایجاد و خلق علومی شگرف دست یابد. چیزی فراتر از آنچه که علم امروز با توسل به قوانین علی و معلولی ماده و دست یافتن به قواعد آن، رسیده است. نشنیده اید که قبل از زمان ظهور (عج) فقط دو عدد از 27 عدد علم برای بشر آشکار شده است. 

برای جهش علمی نیاز هست که انسان کامل محور علم قرار گیرد و ارتباط با ایشان تبیین شود. برای ظهور امام زمان(عج) باید جهاد علمی را جدی گرفت زیرا که ایشان خود محور و اساس علم و فهم علم است هر آنچه انسان از علم می خواهد فقط با اتصال به ایشان و شناخت حقیقی ایشان و حضور ایشان امکان پذیر است. آنچه که همه ی دنیای علم از آن بی بهره است، گوهر فهم و شناخت انسان کامل که به واسطه ی فلسفه ی غنی اسلامی می توان آن را تبیین کرد و از علم دنیا پیشی گرفت. و تحول در علوم انسانی و علوم را به معنای واقعی محقق کرد.

سمیه چیتی عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم

انتهای پیام/ 

نظر شما