به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، ماجرای جست و جوی زنی میان سال برای یافتن آزادی، یکی از قصه های مورد علاقه ی دوریس لسینگ است و این نویسنده ی توانمند، در رمان «تابستان پیش از تاریکی»، تصویری جدید و خیره کننده به آن بخشیده است. هر چهار فرزند کیت براون فراری هستند، همسرش اسیر شده و بعد از بیست سال همسر و مادری خوب بودن، کیت می تواند تابستانی را برای خود داشته باشد و آزادانه، کارهایی که دوست دارد را انجام دهد.
او وارد رابطه ای پنهانی با مردی جوان تر از خود شده و با او به خارج از کشور سفر می کند و در راه برگشت به انگلیس، با زنی جوان و فوق العاده آشنا می شود که جذابیت و روحیه ی شادابش، کیت را تشویق به یافتن آزادی خود می کند. زندگی جدید کیت، حس نارضایتی عجیبی را در او ایجاد کرده و او با شروع تابستان، وارد ماجراهایی تاریک و هراس انگیز شده که عواقب سختی خواهند داشت. در آغاز رمان، کیت براون زنی خوش لباس و توانا در باغی در حومه ی شهر است؛ و در پایان آن، تمام چیزی که باور دارد او را می سازد، از دست داده است.
رمان «تابستان پیش از تاریکی»، به سادگی و بسیار سرراست روایت می شود، اما شخصیت اصلی از طریق رویاها و افکار خود، نیروهای تاریک تأثیرگذار در زندگی انسان ها را به مخاطب نشان می دهد.
بخش‌هایی از کتاب:
کار عبثی است که آدم شدت آسیب و بحران های ناشی از حوادث شخصی را با رویدادهای عمومی و سراسری مقایسه کند.
حتی به رغم درد و رنج فراوانی که می کشیم، باز هم به اندازه ی کافی نمی توانیم تجربه ی لازم را کسب کنیم و هر چه بیشتر می آموزیم، بیشتر به نادانی خود پی می بریم.
کیت گفت: «من مثل مادرم نخواهم شد. شما دیوانه اید. شما مجنون اید. آره.» «می دانم. پس این طور نخواهی شد. امیدوارم موفق باشی. و به جای آن، قرار است چه شوی؟
انتهای پیام //