صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حمید جبلی: نصف عمرم را پشت لته‌های چوبی عروسکی گذراندم/دیگر رویاها و خواب‌هایم هم سانسور می‌شود

۱۴۰۰/۱۱/۰۶ - ۱۷:۲۹:۳۲
کد خبر: ۱۲۹۰۹۷۸
حمید جبلی در ادامه فعالیت‌های نوشتاری‌اش، بخشی از خاطرات خود را منتشر کرده. البته این خاطره‌ها همه متعلق به زمان کودکی اوست که در کتابی دو جلدی با نام «خاطرات پسربچه شصت ساله» به چاپ رسیده است.

به گزارش روی خط رسانه برنا؛ حمید جبلی در ادامه فعالیت‌های نوشتاری‌اش، بخشی از خاطرات خود را منتشر کرده. البته این خاطره‌ها همه متعلق به زمان کودکی اوست که در کتابی دو جلدی با نام «خاطرات پسربچه شصت ساله» به چاپ رسیده است.

جبلی اعلام کرد که قرار است خاطره‌های دوره کودکی و نوجوانی‌اش در سه جلد منتشر شود.

جبلی در پاسخ به اینکه در میان خاطره‌های کودکی او خاطراتی هستند که به دلایل ممیزی حذف شده باشند گفت: «سال‌های دورتر از امروز یکی از مسئولان محترم فرهنگی در جمع فیلمنامه‌نویسان گفت سانسور را خودتان قبول کردید و ذهن و فکر و احساس‌تان عوض شده. من گفتم من دیگر رویاها و خواب‌هایم سانسور می‌شود. حتی در خواب می‌دانم به چه چیزهایی و چرا نزدیک نشوم. یکی از رویاهای شیرینی که از بچگی می‌دیدم پرواز بود؛ بر فراز جنگل، رودخانه و حتی شهرها. بعضی وقت‌ها تا نزدیک ابرها می‌رفتم و روی ابرها مثل تشکی می‌خوابیدم که خستگی‌ام در برود و دوباره پرواز می‌کردم. یک شب فرشته‌ای بدحجاب و بدلباس روی ابرها کنارم آمد و لبخند زد و من آنقدر از عاقبت کار ترسیدم!»

جبلی درباره مخاطبان کتاب‌هایش هم گفت:«اول نمی‌دانستم و فقط فکر می‌کردم بچه‌های چند دهه پیش  به دلیل وجود خاطراتی از آدامس یک ریالی، شانسی، فوتینا، چرخ و فلکی دوره‌گرد که ما را به آسمان می‌بُرد و ... با این قصه‌ها ارتباط برقرار کنند ولی تازه فهمیدم کودکان و نوجوان به عنوان داستان آنها را می‌خوانند»

جبلی در پایان درباره زندگی‌اش در دنیای عروسک‌ها گفت:«وای بر من که انگار ده برابر عمرم، زندگی کردم. دنیای عروسکی و عروسک‌هایی که ما با هم زندگی کردیم، عدد و معدودی ندارد . مخاطب شاید همین چند عروسک معروف را بشناسد ولی من نصف عمرم را پشت این لته‌های چوبی عروسکی گذراندم . آن طرف رنگ‌های پرنشاط و متنوع داشت و طرف ما پر از تراشه و چوب و میخ‌هایی که به دست و بال‌مان می‌گرفت. از قصه‌ها خیلی دور شدیم...»

منبع: ایسنا

انتهای پیام//

نظر شما