صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت؛

دادخواه تنها حامی قابل اتکا در قاب علف زار

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ - ۰۴:۰۱:۰۱
کد خبر: ۱۲۹۴۳۵۲
دکتر رقیه محمد زاده کارشناس و مدیر رسانه به بهانه اکران فیلم «علفزار» یادداشتی برای خبرگزاری برنا نوشت.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یادداشت دکتر رقیه محمد زاده کارشناس و مدیر رسانه به  بهانه اکران فیلم «علفزار» به شرح زیر است.

فیلمی که در این بخش خلاصه ای آن مورد اشاره قرار می گیرد از فیلمی از آقای دانشی با تهیه کنندگی بهرام رادان است.

فیلم علف زار به روایت داستان واقعی حمله اوباش به مجلس دوستانه ای در باغ چند شهر مرکزی ایران (خمینی شهر، کاشمر و...) در اوایل دهه نود و تعرض به حاضرین در آنجا را روایت می کند "ماجرایی که دادگاه در زمان وقوع اوباش تعرض کننده را محکوم به اعدام در ملا عام و در محل وقوع جرم نمود".

امیرحسین (پژمان جمشیدی) بازپرس دادگاه است و به سبب حکم تعقیب او یک مامور پلیس در شلیک هوایی برای گرفتن متهم باعث مرگ کودکی شش ساله می شود. امیرحسین به سبب مشکل فرزند خویش که ساکن تهران است درخواست انتقالی به تهران را دارد و دادستان به سبب مسئولیت پذیر بودن او از امیر حسین حمایت می کند.

در این میان به سبب نبودن نیروی لازم در شعبه قضایی پرونده ای به امیرحسین ارجاع می شود. پرونده نزاعی در باغ که منجر به مصدوم شدن یکی از افراد حاضر در باغ شده است. شاکیان پرونده به سبب تلاش شهردار شهر قصد دادن رضایت و رهایی اوباش را دارند اما یکی از شاکیان، عروس شهردار(سارا بهرامی) قصد اصرار بر شکایت دارد و این اصرار پیچیده گی ماجرا را زیاد می کند. بازپرس که از حقیقت ماجرا مطلع می شود با تمام توان خود از سارا و شکایت او حمایت می کند و پرونده را برای دادرسی ارجاع می دهد.

در این میان برخی داستان های فرعی نیز به تصویر کشیده می شود که در همه آنها، وظیفه شناسی و انسان بودن بازپرس جایگاه حمایتی و قابل اتکا او را نشان می دهد.شخصیت پردازی مناسب، ریتم مناسب فیلم نامه در روایت داستان و ارائه مرحله به مرحله اطلاعات به مخاطب، ریتم و تمپو مناسب در اثر از شاخصه های خوب فیلم علف زار بود. سکانس های باور پذیر دادگاه که از دکوپاژ خوب فیلم نام در این بخش حکایت دارد سبب جذاب تر شدن اثر شده است.

اگر چه کلیت داستان تلخ و غم انگیز بود، اما بازی بسیار خوب خانم سارا بهرامی و آقای پزمان جمشیدی اثر را از روایتی تصنعی به فیلمی باور پذیر مبدل کرده بود. بعد از مدتها فیلمی بر پرده سینمای ایران به تصویر در آمد که در لحظاتی که تمام دوستان و نزدیکان فرد مورد ظلم قرار گرفته راتنها گذاشته اند، بخشی از دستگاه قضا حامی و تکیه گاه می شود. به نظر می رسد در میان کارگردانان جوان این کشور می توان امید به پدیدار شدن چهره هایی وجود دارد که می توانند سینمایی خسته و کم تحرک ایران را به سینمایی منصف و واقع نگر نزدیک کنند و تنها با انکار واقعیت های موجود انتقاد نکنند.

انتهای پیام//

نظر شما