آقای مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی چند روز پیش در یادداشت کوتاهی که به بهانه سالروز 12 بهمن نوشته بود، عملکرد 42 سال گذشته را به مهمیز نقد خویش کشیده و ضمن طرح ادعاهایی غیرکارشناسی آورده بود: جامعه ما دچار فقدان عدالت، حاکمیت فقر و بحران اقتصادی شده و «برگزاری مراسم 12 بهمن و حتی 22 بهمن و عبور از ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی بدون ارزیابی عملکردها و بدون پاسخ دادن به این سؤالهای اساسی هیچ مشکلی را حل نمیکند»
او نوشته بود که «از عدالت در جامعه انقلابکرده ما خبری نیست... فاصله طبقاتی در کشور غوغا میکند. درباره فقر و مشکلات معیشتی جامعه ما یکی از بدترین جوامع است. این فاصله طبقاتی و این بیعدالتی بهیچوجه خواست امام خمینی نبود. به گردن این و آن انداختن این وضعیت غیرقابل قبول نیز نه درست است و نه مشکلی را از زندگی سخت مردم حل میکند. همه باید به عملکرد نادرست خود اعتراف کنند و صریحاً به مردم بگویند که با مشغول شدن به جنگ قدرت، فرصتها را سوزاندند و نتوانستند کشور را به سوی هدفی که امام خمینی ترسیم کرده بود به پیش ببرند، همه باید عذر تقصیر به محضر امام خمینی ببرند و اعتراف کنند که میراثدار خوبی برای او نبودند.»
در خصوص ادعاهای آقای مسیح مهاجری ذکر چند نکته خالی از لطف نیست؛
اول آنکه، جمهوری اسلامی ایران با وجود مشکلات کنونی همچنان سرپاست و آنطور که آقای مهاجری ادعا کرده، ما جزو بدترین جوامع نیستیم! کافی است سری به آمارهای اقتصادی بزنید تا ببینید که ایران امروز با ایران 5 دهه گذشته چه تفاوتهایی دارد؟ بر اساس اعلام آمارهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، اقتصاد ایران با وجود شدیدترین تحریمها، طی یک دهه گذشته بین رتبههای ۱۶ تا ۲۲ دنیا قرار داشته است حتی در مغرضانهترین گزارشهای خارجی هم اعلام میکنند ایران جزو 30 اقتصاد برتر دنیا بوده است.
روی دیگر ادعاهای غیرواقعی آقای مهاجری، سوژه پردازی این گزاره است که انقلاب اسلامی کارنامه درخور توجه و مطلوبی نداشته است. در این خصوص به ایشان و دوستانشان پیشنهاد میشود علاوه بر مقایسه وضعیت امروز و دیروز ایران در منطقه و جهان، به آمار و ارقام مربوط به پیشرفتهای علمی و پزشکی، صنعتی، کشاورزی، نظامی و دفاعی، پیشرفتهای صنعت نفت و اساساً شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی در 42 سال گذشته نگاهی دوباره بیندازند و اینگونه غیرکارشناسانه و غیرمصنفانه «رقم مغلطه بر دفتر دانش» نزنند!
دوم آنکه، هیچ کسی وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی در کشور که بخش قابل توجه آن، ماحصل مدیریت مدعیان اصلاحات به ویژه 8 سال گذشته بوده است را انکار نمیکند. مساله این است که چرا نباید بانیان و مقصران وضعیت کنونی کشور را شناسایی کرده و در ترازوی نقد افکار عمویم قرار دهیم؟
ما هم مثل آقای مهاجری معتقدیم که اتفاقاً ایام دهه فجر فرصت خوبی برای پاسخ به این سؤال است که چرا هنوز به اهداف آرمانی و مطلوب انقلاب اسلامی نرسیدهایم اما از این گفته ایشان که «به گردن این و آن انداختن این وضعیت غیرقابل قبول نه درست است و نه مشکلی را از زندگی سخت مردم حل میکند.» اگر عدم انتقاد به عمکلرد دوستان اصلاح طلب ایشان و یا ندیدن دشمنان ایران مستفاد شود، نه درست است نه غیرقابل قبول.
بی تردید عملکرد دوستان و دولت مورد حمایت آقای مهاجری از یکسو و دشمنی نظام سلطه از سوی دیگر، دلیل بروز و ظهور وضعیت کنونی کشور است چه آنکه به خاطر سیاستهای لیبرالی و ضد خط امام دولت تدبیر و امید - که اصلاح طلبان با تمام ظرفیتهای فکری و تشکیلاتی از آن حمایت میکردند- بخش اعظمی از منابع کشور در همین 8 سال گذشته به هدر و بیت المال به تاراج رفت.
در همین 8 سال گذشته که ادامه 8 سال دولت خاتمی و 8 سال دولت تکنوکرات کارگزاران بود (در مجموع 24 سال) و مدیرانی با نگاه غربگرایانه بر پستهای مدیریتی آن تکیه زده بودند، قیمت خودرو 7 برابر، مسکن 9 برابر و سکه و دلار 10 برابر شد. در این دوره بود که به موازات تحریمهای خارجی، نگاه به غرب شدت گرفت و رئیس جمهور وقت گفت «آمریکا کدخدا است، با آمریکا ببندیم راحتتریم».
اتفاقاً ایام دهه فجر فرصت مغتنمی است تا در زوایای پیدا و پنهان عملکرد مدعیان اصلاحات دقیق شد و فهمید که ایام دهه فجر که تداعی گر مبارزه انقلابی ملت ایران با استکبار و استعمار است- برای پادوهای داخلی غرب که تا بن دندان به مفروضات و انگارههای غرب زنجیر شدهاند، زمان پاسخگویی است نه طلبکاری!
اصلاح طلبان، امروز از فقدان عدالت و وضعیت بد اقتصادی می گویند اما از عاملان و متصدیان این ویرانی بزرگ چیزی نمیگویند و برای آنکه انتقاداتشان را به پیش برده و اعتبار به شدت مختوم شده خود را بازسازی کنند، همه را در این ویرانی شریک میکنند و می گویند مشکلات امروز به خاطر منازعه بر سر قدرت است!
اصلاح طلبان در طول 24 سال مدیریت خود بر دستگاههای اجرایی کشور، کارنامه قبولی از خود به جای نگذاشتهاند. آنها در سیاست خارجی نه تنها نتوانستند تحریمها و تهدیدهای روزافزون دشمن را مدیریت کنند بلکه با سیاست سازش و انفعال، جاده صاف کن و بلندگوی دشمن در داخل بودهاند بطور مثال خاتمی (رئیس دولت اصلاحات) در دولت خود به آمریکاییها چراغ سبز نشان داد و رئیس جمهوری وقت آمریکا، ایران را محور شرارت خواند یا حسن روحانی (رئیس دولت تدبیر و امید) به اوباما دست دوستی دراز کرد اما رئیس جمهور آمریکا نماینده منصوب روحانی برای نمایندگی سازمان ملل را تروریست خواند و برای او ویزا صادر نکرد! در همین دوره اوباما مصوبه تمدید تحریمهای ایران به قانون تبدیل شد. روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام به اروپاییها قول داد که ما به تعهدات برجامی خود ادامه میدهیم؛ موضعی که بر تداوم تحریمهای ظالمانه علیه ایران دامن زد.
همین نگاه اصلاح طلبان بود که بعد از تهدید و تحریم گفتند صنعت هستهای را تعطیل کنیم، بعد از حضور امریکاییها در خلیج فارس گفتند با آنها مذاکره کنیم، بعد از ساقط کردن پهپاد آمریکایی گفتند با آمریکا درگیر نشویم! حتی بعد از ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی گفتند با آمریکا مذاکره کنیم! روحانی در قدو قواره رئیس جمهور گفته بود «آب خوردن ما هم به برجام ربط دارد» کل 8 سال دولت خود را معطوف و معطل آمریکا و اروپا کرد و آنها را در تشدید تهدید و تحریم علیه ملت ایران جریتر نمود.
بر اساس همین رویکرد گره زدن زلف همه مشکلات به آمریکا بود که دوستان آقای مهاجری، زانو زدن رئیس جمهور صربستان جلوی ترامپ را تمجید کردند یا آنکه چندی پیش گفتند «بدون غرب، نخ لباس هم نمیتوانیم تولید کنیم»!
آقای مسیح مهاجری و دوستانش در حالی برای توسعه و پیشرفت کشور اشک تمساح میریزند که تا دیروز «ما نمیتوانیم» لقلقه زبانشان بود. به عنوان نمونه، آقای عیسی کلانتری که بیش از 20 سال در دولتهای میرحسین موسوی، خاتمی، هاشمی و روحانی یا وزیر کشاورزی بوده یا معاون رئیسجمهور و ... گفته بود که خودکفایی در کالاهای اساسی امکانپذیر نیست بلکه «غیرمنطقی و غیرعلمی و دروغ است» او حتی گفته بود خودکفایی در گندم چیز «مزخرفی» است!
در کنار سیاستهای غربگرایانه مدعیان اصلاحات، بخش قابل توجهی از بی عدالتیها به دلیل رانت خواریها و دست درازی دانه درشتهای اقتصادی به بیت المال است. در دولت تدبیر و امید که آقای مسیح مهاجری و دوستانش بارها از آن حمایت کردهاند به خاطر عملکرد بد در توزیع ارز 4200 تومانی، 18 میلیارد دلار از مجموع ذخایر ارزی کشور بر باد رفت. در همین دولت شاهد رانتها و فسادهای فراوان و پروندههای فرزاندان و دامادان و پدران داماد و ... رئیس جمهور، برادر رئیس جمهور و برخی از اعضای کابینه بودیم. در دولت مورد حمایت اصلاح طلبان در پروندههایی نظیر بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان، ایران خودرو، حقوقهای نجومی، کرسنت و توتال و واگذاریهای بی ضابطه مانند هپکو، هفتتپه، رشتالکتریک، کشتوصنعت مغان، گوشت اردبیل، آلومینیوم المهدی، ماشینسازی تبریز و ... شاهد به تاراج رفتن هزاران میلیارد از پول بیت المال بودیم. سوال اینجاست که چرا آقای مهاجری در آن 8 سال به فکر کارنامه کشور نبود!؟
از این نمونهها و پروندهها و حرفها بسیار است تنها نکته آنکه بانیان و مقصران وضع کنونی که سناریوی دقیقی برای منافع حزبی و جناحی خود در اختیار ندارند به وارونه نمایی و آدرس غلط دادن به افکار عمومی روی آوردهاند و نمیخواهند به رسواییهای خود تن دهند.
واضح آنکه تقویت گفتمان انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دولتی که از دل محرومیتها راهی به سوی موفقیت ساخته و اعتماد و امید را بارور کرده، کار را برای اصلاح طلبان سخت کرده است تا جاییکه از فرط عصبیت میخواهند با ارائه تصویری کاریکاتوری از امام خمینی (ره)، ناخلف بودن خود را پوشانده و بر چهره میراث داران اصیل انقلاب پنجه بکشند.
درنهایت در این سؤال باید تأمل کرد که چگونه از روزنامهای که نام «جمهوری اسلامی» را یدک میکشد به جمهوری اسلامی و دستاوردهایش شلیک میشود!
انتهای پیام/