صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

مرور داوری‌های اولین دوره رقابتی فیلم فجر، با مهدی حجت

۱۴۰۰/۱۱/۲۰ - ۱۱:۵۱:۰۲
کد خبر: ۱۲۹۶۴۷۴
اولین دوره جشنواره فیلم فجر، بدون داوری آثار حرفه‌ای برگزار شد و عملا بخش رقابتی جشنواره از دوره دوم آغاز شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ مهدی حجت که سال‌ها است به واسطه فعالیت در حوزه میراث فرهنگی و شهرسازی شناخته می شود، در کنار چهره هایی چون محمدعلی نجفی، اکبر عالمی، سید محمد بهشتی، مهدی کلهر، سینا واحد و منوچهر عسگری نسب، اولین هیات داوران جشنواره فجر را  تشکیل دادند. حجت در گفت و گو با بولتن چهلمین جشنواره فیلم فجر، از نحوه ورودش به سینما و داوری جشنواره فیلم فجر می‌گوید.

* بگذارید با این سوال شروع کنم، چه شد که در آن سال ها گروهی از جوانان وارد عرصه مدیریت فرهنگی و هنری شدند؟
اوایل انقلاب تعداد بچه های مسلمان انقلابی که با هنر آشنا باشند خیلی کم بود، یا حداقل تعداد کمی از آنها شناخته شده بودند. از طرفی نظام سیاسی تازه پاگرفته بود و راهی جز اعتماد به افرادی که از قبل از انقلاب به عنوان جوان انقلابی شناخته شده بودند، نداشت.
* ولی خب این اعتماد باید دارای یک زمینه ای نیز باشد، مثلا تحصیلات، سابقه فعالیت و غیره!
من معماری خوانده بودم و با مفاهیم هنر آشنایی داشتم. پیش از انقلاب و در دوره ای که مرحوم علی شریعتی در حسینیه ارشاد سخنرانی می کرد، ما به عنوان جمعی از جوانان مسلمان در زیر زمین حسینه ارشاد کا های فرهنگی و هنری انجام می دادیم. مثلا محمدعلی نجفی، درآنجا تئاتر «سربه داران» را اجرا کرد، مرحوم صبحدل اذان می گفت، من هم طرح جلد کتاب های دکتر شریعتی را طراحی می کردم. همان جا بود که با شهید بهشتی و آقای مهندس موسوی که بعدها نخست وزیر شد آشنا شدم. با مهدی کلهر هم بعدا به واسطه اینکه برادرشان یک روحانی شناخته شده بود آشنا شدم.
* پس این پیش زمینه باعث شد تا همکاری ها ادامه پیدا کند؟
آشنایی ما با بچه هایی که کارهای فرهنگی انجام می دادند پس از انقلاب ادامه پیدا کرد. فکر کنم روز های 23 یا 24 بهمن 1357 بود که من به صداوسیما رفتم. در آنجا همه کارهای صداوسیما از اینکه چه برنامه ای پخش شود، چه چیزی پخش نشود یا چه فیلمی از تلویزیون پخش شود را خودمان مشخص می کردیم. از آن جمع چند نفره که مسئولیت صداوسیما را برعهده گرفته بودیم، سال های بعد هر کس به یک سمت و سویی رفت و وارد مسئولیت های دیگری شد.
* شما همزمان وارد مدیریت تئاتر هم شدید؟!
اواخر سال 57 و اوایل 58 بود که مدیرعامل تئاتر شهر شدم و در آنجا با بچه هایی که تئاتر کار می کردند آشنا شدم.
* پس در همان سال ها سرتان با مسئولیت های مختلف هنری سرتان شلوغ بوده است؟
من پس از آن باز هم مسئولیت های بیشتری گرفتم، در کنار تئاتر شهر و صداوسیما، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز مسئولیت گرفتم. دلیل آن همان چیزی بود که اشاره کردم، در آن دوران تعداد افرادی که نظام می توانست به آن ها اعتماد کند خیلی کم بود.
* چه شد که برای داوری جشنواره فیلم فجر دعوت شدید؟
از همان گروهی که پیش از انقلاب با هم آشنایی داشتیم، نجفی و بهشتی و انوار از همان ابتدا در وزارت ارشاد مستقر شدند و امور سینمایی را در دست گرفته بودند. علت پیشنهاد اینکه من داوری را برعهده بگیرم نه صرف آشنایی قدیمی و نه اینکه مثلا من هنر را بشناسم، بود. شما می توانید یک نقاش خوب باشید ولی در حوزه فیلم هیچ سررشته ای نداشته باشید! در آن دوره چون فلسفه هنر خوانده بودم درباره مسائل نظری هنر ایده و نظر داشتم و با اهالی تئاتر هم آشنایی خوبی پیدا کرده بودم.
* در تئاتر با چه کسانی آشنا شده بودید؟
از دوستانی که در آن دوره با آنها آشنا شده بودم، افرادی مثل مرحوم پرویز پورحسینی، داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی بودند. تلاش کردم به عنوان مدیرعامل تئاتر فضای مناسبی را برای کار ایجاد کنم. برای همین وقتی فستیوال تئاتر فجر راه اندازی شد، بچه های تئاتر از من خواستند به عنوان داور در آن حاضر شوم. در آنجا روی پوسترها و طراحی ها نظر دادم، افرادی که حاضر بودند نظرات من را پسندید و متوجه شدم اطلاعات داریم و به همین خاطر برای داوری بینیال نقاشی دعوت شدم.
* در دوره دوم فیلم فجر انبوهی از فیلم های شعاری و سیاسی حاضر بودند، آیا برای داوری به مشکل بر نخوردید؟
برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب تر برگردیم. یعنی به انتهای سال 57 که انقلاب پیروز شده بود و فضا در حال تغییر بود. در آن شرایط امکان تولید فیلم خیلی پایین بود. الان راحت می شود درباره آن دوره صحبت کرد چون از بالا به پایین نگاه می کنیم، ولی شرایط آن روزها طوری نبود که به راحتی بشود فیلم ساخت. خیلی از فیلمسازها ممنوع الفعالیت بودند، خیلی ها رفته بودند، بعضی ها هم که مانده بودند شک داشتند که فیلم بسازند یا نه و اگر فیلم ساخته شود امکان نمایش پیدا خواهد کرد؟! برای همین است که در آن سال ابتدایی فکر کنم بیشتر ازچند فیلم ساخته نشد.  مثل الان نبود که  100 فیلم در اختیار جشنواره باشد و بتواند از بین آن ها بهترین ها را انتخاب کند. ما مجبور بودیم حتی از فیلم هایی که پیش از انقلاب ساخته شده بود استفاده کنیم.
* احتمالا در سینما و تلویزیون همزمان مجبور بودید از آثار قبل از انقلاب هم استفاده کنید!
در بین فیلم های قبل از انقلاب آثار خوب هم بود؛ مثل فیلم «سفر سنگ» آقای کیمیایی که قبل از انقلاب ساخته شده بود. در همان دوره که در صداوسیما مسئولیت داشتم، هر روز فیلمسازان قبل از انقلاب می آمدند و فیلمشان را نشان می دادند و پافشاری می کردند که مثلا فلان فیلم یا فلان سکانس را برای ضدیت با شاه ساخته اند و انقلابی هستند!

* همین موضوع اصرار فیلمسازان برای نشان دادن انقلابی بودن، برای داوری آثار دردسرساز نبود؟
مجموعه ای از بچه هایی که در آن دوره داوری فیلم ها را برعهده داشتند، از نظر عقلی و درک شرایط آنقدر قوی بودند که یک نفر  با گذاشتن یک سکانس لگد زدن به رژیم شاه، فیلم خودش را به اسم فیلم انقلابی قالب نکند. ما آنقدر خام نبودیم یا آنقدر عوامانه به فیلم ها نگاه نمی کردیم که تحت تاثیر یک فحش دادن به شاه در فیلم ها قرار نگیریم. یادم هست در آن دوره مرحوم اکبر عالمی که تحصیلات فنی سینما داشت و لابراتوار کار کرده بود، روی نقاط فنی فیلم تاکید زیادی می کرد و ما هم روی محتوا توجه داشتیم.
* شرایط داوری ها چطور بود؟
یادم است که سر مسئله محتوای فیلم ها بحث های زیادی می کردیم و روی نکات فیلم دقت زیادی می کردیم. واقعا بحث های خوبی انجام می شد. می توانم بگویم که یکی از خالص ترین دوره های داوری جشنواره فیلم فجر بود. داوری ها بدون باند بازی بود و نگاه نکردیم که فیلم را کدام نهاد ساخته یا چه کسی سفارش کرده. یک داوری خالص داشتیم.
* چه اتفاقی افتاد که اولین دوره رقابتی فجر را داوری کردید، ولی پس از آن از سینما دور شدید؟
من دو بار در صداوسیما مسئولیت گرفتم. اول در همان ابتدای انقلاب که عضو شورای سه نفره و پنج نفره اداره صداوسیما بودم. یک بار هم در دوره ای که محمد هاشمی رئیس صداوسیما شد، معاون سازمان شدم. در عین حال از سال 60 به وزارت فرهنگ و آموزش عالی رفتم و تلاش کردم تا سازمان میراث فرهنگی را راه اندازی کنم. مشغله ام در وزارت خانه و صداوسیما و سازمان میراث فرهنگی باعث شد تا از فعالیت های هنری از جمله سینما دور شوم. با آنکه هر وقت توانستم دوباره به فعالیت هنری بازگشت داشته ام. مثل دوره ای که آقای قالیباف شهردار تهران بود و از من دعوت شد تا داور بینیال مجسمه سازی و بینیال نقاشی شوم.
* خب آقای بهشتی هم شرایط شبیه شما داشت، یعنی هم در سینما و هم در میراث فرهنگی مسئولیت داشت!
آقای بهشتی مدت طولانی در فارابی بود، در دوره ای که آقای خاتمی رئیس جمهور شد چون من دیگر نمی خواستم که در میراث فرهنگی بمانم، از من پرسید چه کسی را برای میراث فرهنگی معرفی می کنی، من هم آقای بهشتی را معرفی کردم.
* علاقه دارید که پس از چهار دهه دوباره بتوانید در سینما فعالیت کنید؟
امیدوارم که این شرایط مهیا شود.

انتهای پیام//

نظر شما