صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

منافع آمریکا از حمله روسیه به اوکراین

۱۴۰۰/۱۲/۱۲ - ۱۷:۴۱:۲۰
کد خبر: ۱۳۰۵۰۰۶
یادداشت - احسان جعفری فر- کارشناس روابط بین الملل

به گزارش برنا، در تحلیل وقوع جنگ روسیه علیه اوکراین از بعد نظری باید گفت اولاٌ در دیدگاه مقامات کرملین، بعد از فروپاشی شوروی تمایل فزاینده‌ی غرب برای مداخله در امور داخلی کشورها تنها به افغانستان (2001) یا عراق (2003) محدود نمانده است بلکه در انقلاب گل رز 2003 در گرجستان، انقلاب نارنجی 2004 در اوکراین و نیز  انقلاب گل لاله قرقیزستان در 2005 و بعد از آن تلاش برای موج سواری و جهت دهی به  بهارعربی، دخالت در عراق و سوریه و نفوذ در کشورهای اروپای شرقی بوده است بنابراین مداخله گرایی غرب موجب احساس تهدید در روسیه می شود به ویژه آنکه روسیه متوجه شده است که در همراهی با غرب نیز فریب خورده است از جمله در لیبی.

نکته ی دوم این است که از  نظر رهبران روسیه امروزه این کشور به اندازه ای  قوی است که دیگر به همراهی با غرب نیاز ندارد بلکه با حمایت از ایده جهان چند قطبی برای بازیابی قدرت و نفوذ خود می تواند اقدامات عملی کند. نکته ی سوم تاثیر سیاست ها وشکاف بین آمریکا و اروپا، جنگ اقتصادی آمریکا با چین ، خروج آمریکا از خاورمیانه و انتقادات نسبت به شکست سیاست های میلیتاریستی چند دهه اخیر آمریکا در محافل سیاسی و اجتماعی است. بعلاوه باید تحولات درون اروپا را مدنظر قرار داد که  از دوران ترامپ چه در مسئله  اختلافات اعضای ناتو و چه در جداشدن انگلیس از اتحادیه اروپا دیده می شود.

در سوی دیگر اقدام قاطع روسیه برای دفع هرگونه خطری که از سوی کشورهای پیرامونی قرار میگیرد و اقدامات این کشورها از جمله برگزاری انواع رزمایش های نظامی با ناتو، درخواست پیوستن به ناتو، روی کار آمدن دولت های غرب گرا و مورد استقبال واقع شدن همگی به وقوع حملات نظامی روسیه کمک کرده است. بنابراین در سطح کلان سیاست روسیه منطبق  همانطور که در دکترین پریماکوف  آمده است یک جهان تک‌قطبی تحت سلطه ایالات‌متحده برای روسیه غیرقابل‌قبول است و در لایه های دیگر عوامل موثر ناشی از شرایطی است که به قول روسیه در برابر عمل انجام شده قرار گرفته است.

به غیر از این بعد نظری از نظر عملی بر طبق نظر والری گراسیموف،رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه که  در سال 2013 بیان داشته استراتژی نظامی روسیه در خارج منطبق با دو اصل است: اصل نخست استراتژی اقدام محدود است  که بر طبق این اصل تلاش می شود تا روسیه از طریق مداخلات محدود نظامی در خارج از منطقه با تهدیدات موجود علیه منافع ملی روسیه مقابله کند وشامل استفاده متمرکز از قدرت نظامی متعارف به‌عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف ملی است و اصل دوم استراتژی دفاع فعال است که هدف آن خنثی‌سازی پیشگیرانه تهدیدها از طریق اقدامات فعال است؛ اصل دوم معتقد است هرگونه اقدام و نفوذ اسب تروایی غرب که به منزله  تهدید غرب تلقی شود باید پیشگیرانه خنثی شود. 

بر همین اساس از نظر نظری باید گفت اقدام نظامی روسیه در زمانی رخ می دهد که سیاست گسترش ناتو به شرق موجب شده است تا همسایگان مرزی روسیه به عنوان خاکریز ناتو باشند واین امر موجب برانگیختن حساسیت های امنیتی می گردد و در عمل نیز بر طبق استراتژی اقدام محدود روسیه باید بتواند بدون آنکه منجر به درگیری بزرگ و طولانی مدت شود از ابزار نظامی جهت تامین امنیت خود استفاده کند چراکه تهدیدات قبلی دیپلماسی او پاسخ نداده است.

همچنین بر طبق منطق خنثی سازی پیشگیرانه نیز روسیه باید بتواند تهدید آتی پیوستن اوکراین به ناتو را دفع کند همانگونه که مشابه این سناریو در  سالهای اخیر در سوریه بود و روسیه توانست با حمایت از رژیم بشار اسد با تلفات کمتر ولی سود بیشتر در تقابل با غرب منافع خود را حفظ و امتیازات دیگر را بدست آورد یا در جنگ قره باغ که توانست با عدم حمایت از دولت غرب گرای در ارمنستان و عدم حمایت غرب از آن به این کشور اجازه داد تا از آذربایجان  شکست بخورد.

در واقع آنچه پیرامون روسیه در حال رخ دادن است استراتژی حفظ محیط پیرامونی روسیه و استفاده از خلاها است. روسیه با آگاهی از اینکه اوکراین علی رغم داشتن مانورهای نظامی با ناتو ولی عضو آن نبوده و احتمال باز شدن پای ناتو به جنگ به سبب ضوابط و شرایط حاکم بر ناتو غیر ممکن است با استراتژی محدود و حساب شده وارد جنگ با اوکراین شد بعلاوه سیگنال های پیش از آغاز جنگ از سوی آمریکا که به نفع اوکراین مداخله مستقیم نخواهد داشت بر عزم روسیه افزود پس روسیه می تواند از پیروزی خود در جنگ مطمئن باشد اما مسئله عواقب و پیامدهای آن است.

معتقدم که این جنگ به منزله شکست کامل برای غرب به ویژه آمریکا نیست چرا که اولاً با در نظر گرفتن استراتژی محدود روسیه، احتمال طولانی نشدن مدت جنگ زیاد است و غرب فرصت مانور را از دست نداده است مگر آنکه حوادث بعدی از جمله مقاومت دولت و مردم در برابر روسیه یا ارسال کمک های خارجی و اقدامات غربی سرنوشت جنگ را برای روسیه پرهزینه و زمان بر و از نظر سرعت  پیشروی بسیار کند سازد. بعلاوه پیروزی روسیه پایان سناریوی دولت اوکراین در صورت سرنگون شدن نیست بلکه افکار عمومی برای تداوم و بقای دولت جدید باید آنرا پذیرا باشد.

پیامدهای این جنگ برای آمریکا یک امتیاز است و برای آمریکا می تواند  اقدام روسیه علیه اوکراین به فرصت تبدیل شود چراکه به آمریکا فرصت میدهد تا با یک اجماع به همراه  کشورهای اروپایی تحریم های سختی علیه روسیه به عنوان یکی از قدرت های بین المللی در عصر چند قطبی وضع کند. دوم اینکه با تحریم روسیه احتمال عقب نشینی سرمایه گذاری یا کاهش سطح روابط بانکها یا شرکتهای خارجی از جمله خود چین نیز وجود دارد و با مسدود شدن حساب های روسیه یا تحریم سناریوی اقتصادی شوروی برای تضعیف روسیه به کار می رود و در مقابل آمریکا میتواند بازار سلاح خود را بیشتر بگشاید.

سوم اینکه اقدام روسیه زمینه تقویت همکاری هرچه بیشتر کشورهای اروپایی را فراهم ساخته در نتیجه اروپا به مواضع آمریکا نزدیکتر می‌شود همچنین برخی همکاری های دو جانبه از جمله انتقال خطوط انرژی از روسیه می تواند به سمت منابع جدید چون آمریکا کشیده شود.

مورد چهارم همانطور که بیان شد چالش روسیه از نظر اقتصادی و ادامه جنگ در کنار مقاومت مردم اوکراین است. بهرحال شرایط و اقدام روسیه موجب انزوا یا واکنش های بین المللی علیه او می شود و این به معنای ایجاد هزینه برای روسیه و خلق کارت فشار غرب خواهد بود. بعلاوه در آینده اقدام روسیه از بعد امنیتی می تواند نتیجه معکوسی داشته باشد یعنی به جای هشدار به دولت های متمایل به غرب موجب غرب گرایی شدید شده و با تقویت ناسیونالیسم و قدرت نظامی در دستور کار قرار بگیرد. بنابراین در کل باید گفت اوکراین برای روسیه چالش های متعددی خواهد ساخت که برای خروج از بن بست نیاز به کارت های بیشتری  خواهد داشت تا منافع ملی خود را در مقابل غرب تامین کند و جدی گرفته شود که البته این به معنای صرف هزینه، زمان، انرژی و پیچیده شدن شرایط برای روسیه است.

انتهای پیام/ 

نظر شما