به گزارش خبرگزاری برنا، نویسنده کتاب «شناخت شرارت بشر» به ارائه توضیح علمی پیرامون یکی از مسائل بحث برانگیز، یعنی شرارت بشر می پردازد، او دیدگاهی نو در این زمینه که از یک سو ترحم آمیز و از سوی دیگر آزاردهنده است ارائه می کند و با مطالبی که در اختیار می گذارد خواننده خود را به سوی همدلی بیشتر فرامی خواند؛ زیرا همدلی می تواند در ارتباطی به شدت گسترده با شرارت باشد و فقدان آن ممکن است به بروز رفتارهایی بی رحمانه و برخاسته از ستمگری منجر شود. بارون-کوهن در کتاب خود براساس مفهوم همدلی به این مسئله می پردازد که چرا بعضی انسان ها نسبت به دیگران رفتار ظالمانه دارند، ظلمی که یکی از بالاترین درجات آن را می توان در اسناد موجود از آزار زندانیان اردوگاه های نازی مشاهده کرد.
در ادامه نظر چند نویسنده را در تحسین این کتاب می‌خوانید:
"چه چیزی آدمی را به شیطان تبدیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند؟ در این بین مغز چه نقشی دارد؟ بارون-کوهن با مبرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و بحث‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برنگیزترین سوال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در علم عصب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نگر اجتماعی رو به روست این کتاب ارزشمند با نگاهی نو به هر دو جنبۀ آزاردهنده و ترحم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برانگیز شرارت انسان و بررسی دلایل شکل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری آن در دو زمینۀ مغز و رشد، دانشی جدید در این باره ارائه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. بارون-کوهن فهم ما از رفتار بیرحمانۀ دیگران را اساساً دگرگون می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و با این کار باعث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که دربارۀ خود نیز تامل کنیم. این کتاب از ما دعوت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که دایرۀ همدلی خود را گسترش دهیم و درک عمیق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تری از هم داشته باشیم."
اندور ملتزف
مدیر انستیتوی آموزش و علوم مغز دانشگاه واشنگتن
" بارون-کوهن یکبار دیگر قدرت خود را در توضیح علمی مسائل دردسرساز و بحثبرانگیز به نمایش گذاشته است. استدلال او این است که تحت عنوان شر هیچ مسیر مناسبی برای مطالعه اعمال بیرحمانۀ انسان وجود ندارد. او این فرضیه ساده اما قدرتمند را مطرح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که چنین اعمالی را باید در یک حیطۀ متمایز روانشناختی (فقدان همدلی) بررسی و مطالعه کرد. او فرضیه خود را با پژوهش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در روانشناسی رشد، روان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پزشکی، علوم اعصاب و ژنتیک تایید کرده است. کسانی که با پیامدهای خشونت سروکار دارند، ممکن است با تحلیل بارون-کوهن موافق نباشند اما یقیناً تحت تاثیر اهمیت و اصالت آن قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند."
پائول هریس، ویکتور، توماس
فارغ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌التحصیل و استاد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه هاروارد
انتهای پیام //