صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

صحبت های منتقدان درباره ی نمایشگاه «ایگو»

۱۴۰۰/۱۲/۲۳ - ۱۳:۰۷:۳۰
کد خبر: ۱۳۰۹۵۲۰
«ایگو» عنوان نمایشگاه چیدمان زهرا حبیبی خسرو شاهی است که از 19 تا 22 اسفندماه در گالری والی برگزار شد و در این نمایشگاه هنرمند با چیدمانی از ۷۲۲ فرم تخم مرغی شکل مساله زایش و تکثیر را به چالش کشید.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ «ایگو» عنوان نمایشگاه چیدمان زهرا حبیبی خسرو شاهی است که از 19 تا 22 اسفندماه در گالری والی برگزار شد و در این نمایشگاه هنرمند با چیدمانی از  ۷۲۲ فرم تخم مرغی شکل مساله زایش و تکثیر  را به چالش کشید.

عنوان نمایشگاه ترکیبی از کلمه egg و ego است.تعداد ۷۲۲ قطعه که دو شامل دو قطعه سرامیکی در ابعاد بزرگ ، ۱۲۳ قطعه سرامیکی بارکددار و بقیه ی چیدمان با متریال پوسته تخم مرغ ساخته شده اند.در واقع با خلق این مجموعه و ارائه آن به صورت چیدمان به مساله زایش ، تکثیر افسار گسیخته و مصرف گرایی اشاره کرده است.

خسروشاهی برای خلق این مجموعه به خاطرات دوران کودکی اش و بازی های سرخوشانه اش در مرغداری عموش رجوع کرده است. سوله هایی پر از مرغ که بدون هیچ نظم و ترتبی به هر سو سرک می کشند و همه همه و بو شان فضا را پر کرده است. گویی مرغ ها هر یک نماد و نشانه از جامعه انسانی هستند که در صف های طویل نان گوشت و مرغ شیر ایستاده اند و آرام و قرار ندارند و گاه به بهانه ای کوچک با هم به جنگ و حتی جنگ های خونین می پردازند.

همواره در طول تاریخ مساله تولید مثل و زایش از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و نوع رویکرد و نگرش انسان ها و جوامع موجب  به این مساله در جوامع مختلف متفاوت است. با این که در جوامع انسانی شیوه تولید مثل جز در مواردی خاص یکسان است اما هر یک از انسان ها زیست متفاوتی دارند و گاه این زیست متفاوت موجب شده تا با موجودات ناقص و عجیب الخلقه ای روبرو شویم که ما را به یاد مثل معروف شتر گاو پلنگ می اندازند.

شیوا بیرانوند منتقد هنری گفت:  اینستالیشن زهرا حبیبی خسرو شاهی با موضوع Eggo ضربه‌ای قرمز رنگ به تصویر ما از «واقعیتِ زخم» می‌زند؛ کف‌پوشی آیینه‌گون و مه‌آلود و واپاشی یک ظاهرا«مرغ‌داری» پس از یک فاجعه، یک حمله‌ خون‌بار که با نوری قرمز و گرم، چون خونی تازهریخته_شده ما را به آیینی سوگوارانه و پس‌از فاجعه فرا می‌خواند.

او افزود:همه‌چیز در این اثر حاکی از یک پایان پر از وحشت است؛ جایی که کانون تولد است به کانون مرگ بدل می‌شود؛ نطفه‌ها سقط شده‌اند و گله‌ای هم سقط شده‌اند انگار که بک «نسل‌کشی»ِ عریان رخ داده باشد! در این اثر  شاهد فضایی شبیه «زهدان» «دریده‌شده‌» یک «زن» که همه‌ تخم‌مرغ‌هایش به غارت شکسته و له‌گشته است هستیم و در دو میان‌ اثر در یک جای بالا و محکم دو تخم‌مرغ « آرمانی» و «یوتوپیایی» و بی‌گزند را می‌بینیم که انگار نمونه‌های ایده‌آل نطفه‌ها هستند؛ سفت و سنگی و محکم‌اند و از گزندِ تاراج در امان!

این منتقد هنری ادامه داد: این فضای نسل‌کشی گونه این زهدان محروم از «مادری» در فشاری از رنگ قرمز یک زایمان ناممکن نوعی «نشدن»، «نبودن» و «نازایی» هولناک را به‌دید می‌آورد.شیوه‌ اینستالیشن این اثر صادقانه و گویا و به خود مطمئن است؛ تخم مرغ‌های تُرد در جایی برای دوری از «گزند» نیستند، در رحم نیستند رحم پیستر دریده شده و همه‌چیز به بیرون پرتاب شده! تخم‌مرغ ها روی زمین است جایی که بیشتر می‌توان له‌شان کرد!

به گفته بیرانوند؛ زهرا حبیبی درون تخم‌مرغ‌ها را با ساروجی سخت پرکرده از دور شکسته و از نزدیک سفت و با دوام‌اند. گروهی تخم‌مرغ سرامیکی کوچک هم هست که از اساس سخت خلق شده‌اند و روی خود یک بارکد دارند؛ بارکد‌هایی که ما را یاد خالکپبی‌های آشویتس می‌اندازد و یاد نوعی هویت‌دادن اجیاری،  قوام‌یافتگی و «بودن»ِ شناسنامه_دار سخت می‌افتیم که انگار برای بودن و برای بی‌گزند بودن  باید سخت‌پوست و بی‌نفوذ شد!

او گفت: بستر کار از «آیینه» است اما نه خودِ آیینه بلکه آیینه‌ای مه‌آلود که ما را به خود راه نمی‌دهد آیینه ناروشن و گم‌کننده است؛ آیینه‌ای که هولناکی فضا و نورپردازی ساده تشدید می‌کند.اثر زهرا حبیبی  در مرزی بین تُردی شکننده‌ پوست تخم‌مرغ و سختی و سخت_جانی سازه‌های ایده‌آل یوتوپیایی بی‌گزند، بازی جالبی با تردی و سختی می‌کند ؛ آنچه از بیرون ترد است از درون سخت است و آنچه از بیرون سخت از درون شکننده و همه‌این فضای پارادوکسیکال و گم‌گننده ما را به مفهومی نزدیک و دور چون«ego» می‌رساند و پرسش درباره‌ آن!

بیرانوند در بخش پایانی سخنانش گفت: پرسشی بازیگوش و سرمست که Egg یا تخم‌مرغ را با Ego دیوند می‌زند و فرزندی از جنس کلمه و هنر زاده می‌شود؛ «Eggo»!!که بازی سرمستی با این دو واژه دارد و پرسش پر‌تاملش را در دل این سرمستی و بازیگوشی و صراحت، به میان می‌آورد؛ نام اثر به اثر سنجاق نشده؛ نامِ اثر،«خود» ِ اثر است!

محمود مکتبی هنرمند و منقد هنری گفت: نوع رفتار هنرمند در برخورد با روزمرگی ها و زیستش نشان دهنده پرسشگر بودن اوست.واقعیت را می بیند،مرور می کند و در نهایت دچار یک نشخوار فکری با تاملی آرتیستیک می شود.

او افزود:تصادفی بودن، تکثیر و میل به بی نظمی ای غیر قابل بازگشت، جهان پیرامون ما را بازنمایی می کند که ما تنها قادر به کم کردن سرعتش هستیم.بی نظمی ای فراگیر که نظم و سریالیتی در خود دارد.نگاه ایده آلیستی هنرمند نقصان بوجود می آورد و این نقصان باعث پرسش های بی جواب پرتکرار می شود و در نهایت این پرسش های بی جواب مکرر بیهودگی و پوچی در اثر را سبب می شود.

فواد نج الدین هم گفت: برخلاف بسیاری از آثار که معمولا پیچیدگی زیادی در ارجاع دارند و دشواری و ابهام زیادی برای مخاطب ایجاد می کنند در این اینستالیشن ارجاعات و اشارات مستقیمی وجود دارد که مستقیما مخاطب را با فرم تخم مرغی شکل، ناکامل آن،بازتولید آن ،بزرگ شده آن در متربال تغییر شده آن و...مواجه می کند که بهر حال تخم مرغ است.

 او افزود:ما با اثری روبه رو هستیم که از یک شی عمومی فیزیکال در جهان،که اتفاقا ساخته دست بشر نیست.تعداد ، نوع ارائه و تفاوت متریال در چیدمان همواره ما را با مفاهیمی چون جهان در شکل نخستین، جهان در شکل بی انسان و ...مواجه می کند. رویکرد و تم هایی که در اثر هنرمند است بحث درباره نقطه آغاز است.جایی که از تخریب،تغییر و شکل های اضطرار حرف می زنیم هنرمند وجه انسانی به آن افزوده است.

این منتقد هنری با بیان این مطلب که زایش دو باب دارد؛باب اول:اثر زایش بدون انسان،باب دوم:اثر زایش با مداخله انسان گفت:

و به گمانم که به باب دوم نزدیکتریم.همه نشانه ها از جنس تکثیر کنترل نشده،غیربارور و مصرف گراست.نگاهی ایدئولوژیکی که نظام و صورتبندی حاکم در آخر خودش را بازتولید میکند و از خود بشر برده می سازد.حال موضع هنرمند چیست؟با نگاه به اثر می توان گفت که هنرمند درگیر یک کلافگی شخصی است و اثر شرح مصیبتی همه گیر است.دعوت به واکنش یا اکت در مخاطب دیده نمی شود.مرثیه قاب شده بدون دعوت به تغییر...

 او در بخش پایانی اش در باره تعامل در چیدمان ایگو گفت: ژانری از واکنش هیچ کاری نکردن و یا مواجهه مخاطب با وضعیت موجود در این اثر شاهد هستیم.شاید اگر در دامنه داینامیک نمی گنجد ولی در دامنه استتیک خواهد گنجید.هر مخاطب در مواجهه با اثر نوعی فشار و یا واکنش را تجربه خواهد کرد و این کافی است.

زهرا حبیبی خسرو شاهی متولد 1360 تنکابن وکارشناس صنایع دستی گرایش سرامیک از دانشگاه هنر تبریز است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرده و از سال ۱۳۸۵ تمرکز خود را بروی سرامیک گذاشته است. او عضو انجمن سرامیک ایران و انجمن هنرمندان کانادا وموسسه هنرهای تجسمی است. او تاکنون دوره های آموزشی و ورکشاپ های گروهی و انفرادی در استودیوی شخصی اش برگزاری کرده و از سال 1398 با رزیدنسی راه و تبادل هنرمند  همکاری دارد.

او تاکنون در جشنواره و نمایشگاه های گروهی متعددی در داخل و خارج از کشور شرکت کرده است. نمایشگاه ایگو آخرین نمایشگاه گالری والی در سال 1400 بود.

انتهای پیام//

نظر شما