صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

سال نکو و فکر حکیمانه

۱۴۰۱/۰۱/۰۶ - ۱۷:۵۶:۳۶
کد خبر: ۱۳۱۲۸۳۴
نویسنده: محمدرضا نژادحیدری

«از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت/ عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی» سال‌ها قبل یکی از اهالی اندیشه و سیاست پس از وقایع ناخوشایندی و در آستانه نوروز، تیتر نوشتار خود را به این ابیات از حافظ مزین کرد. حالا که از دور به می‌نگرم بر این باورم که قدری گشاده دستانه این ابیات را خرج کرده بود؛ چراکه سال‌های اخیر به مراتب برای عموم مردم دشوارتر بود، حداقل از نظر من.

این ابیات حافظ وصف حال این روزهای ما و میهن ما و مردم ماست.

بیش از سه سال است که درگیر تحریم و دو سال است که درگیر کرونا هستیم. آن «سموم» که حضرت حافظ بدان اشاراتی داشته است، چیزی است که تحریم و کرونا بر سر کشورما و مردم ما آورده است.

کرونا جان‌های عزیزی را از ما ربود. تلفاتی که در کرونا کشور ما داد در جنگ هشت ساله نداد. عوام و خواصی که در کرونا از دست ما رفتند انسان‌هایی بودند که بند محبت آن‌ها در دل‌هایی ریشه داشت. ما در دوساله پس از کرونا یک اندوه جمعی بزرگ را تجربه کردیم. اندوه در خانه نشستن، اندوه دوری از دوستان و کسانی که دوستشان داریم. اندوه فراق کسانی که کرونا از ما گرفت؛ شاید به همین دلیل بود که اعلام شد آثارروانی کرونا تا 100 سال دیگر با بشر همراه است. به این سیاهه اضافه کنید فشارهایی که ریشه اصلی آن تحریم‌ بود؛ بلایی مضاعف برای ایرانیان. گفتند و شنیدیم که ما اقتصاد را به تحریم گره نمی‌زنیم. شاید این حرف برای تریبون‌های انتخاباتی و چماق کردن آن برای زدن توی سر رقیب درست باشد، اما در زمین واقعیت این تحریم است که به اقتصاد گره خورده است. و اِلا هیچ بنی بشری دلش نمی‌خواهد که اقتصاد و معیشت و رزق و روزی مردم را به یک عامل خارجی گره بزند. در ایام نوروز اگر حوصله داشتید گزارش «ایران تحت تحریم» نوشته جواد صالحی اصفهانی را از سایت مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی دانلود کنید و بخوانید تا بیشتر دست‌تان بیاید که تحریم‌ها چه بلایی بر سر اقتصاد ایران آورده است: «...عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی پس از کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ نیز از روند صعودی سریع نرخ‌های فقر در سراسر این کشور از 8.1 درصد در سال 2017 به 12.1 درصد در سال 2019 قابل مشاهده است. افزایش 4 درصدی به معنای آن است که 3.2 میلیون نفر دیگر از مردم ایران در دو سال به زیر خط فقر سقوط کردند.»

حالا با این وضع دارد سال 1400 رو به پایان می‌گذارد. واکسن و واکسیناسیون رو به افزایش نهاده است. همینجا بگویم که اهمیتی ندارد که کار «حسن» بوده یا دیگری. هر کس کرده نزد خدای متعال مأجور باشد. پیک ششم کرونا هم رو به افول نهاده است. اگرچه امروز رسانه‌ها خبر دادند یک دلتامیکرون نامی هم سروکله‌اش پیدا شده، اما آن سطور آخر خبر که معمولا کمتر به چشم می‌آید نوشته که گزارشی درباره سخت‌تر بودن این ویروس یا فراگیر شدن آن مشاهده نشده است. وزارت بهداشت امسال اجازه داده کسانی که دو دوز واکسن زده‌اند سفری بروند و استخوانی سبک کنند. دیدوبازدیدهای نوروز به شرط متراکم نبودن در فضای سربسته هم مجاز اعلام شده است. شیطنت‌های روسیه هم برای هوا کردن مذاکرات ظاهرا به نتیجه مطلوب آنان نرسیده و خبرهای امیدوار کننده‌ای می‌رسد. قیمت نفت هم رو به افزایش نهاده و اگر ممنوعیت صادرات نفت برطرف شود، آبی زیر پوست اقتصاد ایران خواهد گشت. همه این‌ها می‌گوید سالی که نکوست از بهارش پیدا است. به شرط آنکه آنان که زمام امور را به دست گرفته‌اند نخواهند چرخ را دوباره اختراع کنند و تصور کنند اسلاف آنان در زدن کلیدی که پشت سرشان برای حل مشکلات وجود داشته کوتاهی می‌کردند! از تجربیات پیشینیان استفاده کنند و با بهره‌گیری از نیروهای تجربه‌مند به سمت اصلاح اقتصاد کشور بروند.

در حوزه اجتماعی هم با طرح‌هایی همچون صیانت از فضای مجازی روی اعصاب جامعه راه نروند و اجازه دهند جامعه پس از یک دوره تاب سوز و عصب شکن روی آرامش و آسایش ببیند.

حالا که یادداشت را با حافظ شروع کردم برای پایان آن هم به خواجه شیراز متوسل می‌شوم که در ابیات بعدی بیت صدرالاشاره گفته : به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند/چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی/ مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ/ کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

انتهای پیام

نظر شما