صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

رئیس انجمن منتقدان: سینمای ایران بعد از یک قرن هنوز در حال آزمون و خطاست

۱۴۰۱/۰۱/۲۰ - ۰۶:۲۱:۳۹
کد خبر: ۱۳۱۶۵۱۸
جعفر گودرزی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در یادداشتی مدیریت سینمای ایران را در سال‌های گذشته و امروز مورد ارزیابی قرار داد.

به گزارش خبرگزاری برنا، جعفر گودرزی نوشت: سینمای ایران در دهه شصت و تا نیمه های دهه هفتاد، سینمایی مخاطب محور بود. انبوهی از فیلمهای داستان‌گو و خانوادگی تولید می شد، سینمای کودک رونقی چشمگیر داشت و فیلمهای حادثه ای و پرهیاهو مخاطبین جوان و پیگیر سینما را را به سالنهای تاریک می کشاند. در کنار آثار متوسط و ضعیف، سالی چند فیلم خوب هم اکران شد تا مخاطب خاص تر و جدی تر سینما هم بی نصیب نماند و خوراک فرهنگی مناسبی برای خود پیدا کند. سینمای ایران روندی مناسب داشت و میانگین آثار نوعی تعادل را نشان می داد. فیلمهای اکشن و کمدی و درام و ملودرام و... و به مفهوم بهتر تنوع ژانرها در کنار هم و به نوبت اکران می شدند، و بدون ریزش و کاسته شدن از مخاطبین نمایش عمومی خود را ادامه می دادند تا نوبت به اثر بعدی برسد.

از نیمه های دهه هفتاد و با موفقیت برخی آثار خاص در جشنواره های خارجی، موجی از آثار تقلیدی کم ارزش از سینمای کیارستمی و پناهی راه افتاد . فیلمهایی مقلد با جذابیتی ناکافی و قصه هایی لاغر در کنار شیوع این نوع فیلمسازی – که به آثار جشنواره ای معروف شدند -، سینمای کمدی و سینمای کودک نیز به حاشیه رانده شدند. چنان که فیلمسازان برگزیده سینمای کودک یا فیلم نساختند یا سراغ حوزه های دیگر فیلمسازی رفتند . همزمانی این وقایع به تدریج افت چشمگیر میانگین مخاطب را به همراه داشت، سینما کم کم از سبد خرید کالای خانواده ها حذف شد، و نهایتا در میانه های دهه هشتاد سینمای ملی با بحران جدی مخاطب روبرو شد.

ظهور پدیده ای به نام اصغر فرهادی که به سرعت بدل به یکی از برترین فیلمسازان دنیا شد، بسیاری از هنرمندان ایرانی را تشویق کرد تا سراغ ساخت آثاری با دنیایی شبیه دنیای آثار او بروند. این موج تازه، بقایای امید در سینمای ایران را مورد حمله قرار داد و در نهایت افت چشمگیر مخاطب، گرانی بلیت سینما و تعطیلی بسیاری از سالنها ، نوعی رکود و رخوت را به سینمای ما حاکم کرد.

سهم مدیریت سینمای ایران در این وقایع اما بسیار موثر بوده است. دوره های مختلف مدیریتی که در سالهای گذشته در سینمای ما حاکم شده و بعد تمام شده ، هریک نقشی موثر در این روند ناخوشایند و مرگبار اضمحلال داشته اند . از سینمای دستوری و آیین نامه ای اواخر دهه شصت و حذف قهرمان ها در دهه هفتاد گرفته تا روند هولناک حذف بودجه های دولتی و سخت شدن تامین هزینه های تولید فیلم در دوران فعلی. هر مدیری که آمده ، زخمی به پیکره نیمه جان و در حال احتضار سینمای ایران زده و با بروز مشکلاتی نهایتا دوره خود را تمام شده دیده و با خیال راحت سراغ مسند و پست تازه‌اش رفته. سینمای ما مانده و روزهای سختی که می گذراند ! مدیرانی که بیش از دغدغه سینما ، دغدغه فعالیتهای حزبی و جناحی داشتند و سیاست زدگی را به مانند بلایی مرگبار بر جان سینما نشاندند. مدیرانی که سخت ترین روزها را به سینما تحمیل کردند و خود با لبخند درباره دستاوردهای مهم فرهنگی حرف زدند!

انتهای پیام //

نظر شما